نماز صبح اسارت


عصر روز سه شنبه وقتي كه به دنبال عمليات پيروزمندانه والفجر 8 شهر «فاو» به تسخير نيروهاي اسلامي در آمده بود ما به اتفاق تعدادي از دوستان امدادگر طي مأموريتي از بهداري لشكر عازم خط مقدم شديم و وارد فاو گشتيم. آن روز اين شعار حماسي كه همچون خورشيد بر سينه ديوار مي درخشيد نظرم را به خود جلب كرد: «نماز صبح ظفر را سواره بايد خواند». آن روز اين شعار به صورت يك مصرع شعر در ذهنم نقش بست و پس از آن هميشه سعي مي كردم كه مصرع ديگري برايش پيدا كنم و آن را به صورت يك بيت كامل درآورم. اما هرچه به ذهنم فشار مي آوردم و تفكر و تأمل مي كردم به جايي نمي رسيدم تا اينكه در طلوع فجر روز پنج شنبه در خط مقدم نبرد و در سنگر بهداري بيت شعر بدين گونه تكميل گرديد: در خط مقدم نبرد نتوانستيم استحكامات زيادي فراهم نماييم. دشمن كه از سه طرف ما را محاصره كرده بود توانست حلقه ي محاصره را كامل نمايد و در نيمه هاي شب بر سنگرهاي ما مسلط



[ صفحه 263]



شود. شب رفته رفته به سپيدي گراييد و ما نيز از امكان دريافت كمك مأيوس شديم از اين زمان به بعد فكر اسارت بيش از هر چيز ديگر ما را مي آزرد با روشن شدن هوا ديگر هيچگونه حركتي نمي توانستيم بكنيم تا چه رسد به اين كه براي وضو و اقامه نماز بيرون بياييم. و درست در اين لحظات بود كه مصرع دوم شعر به ذهنم آمد و اينگونه تكميل شد.



نماز صبح ظفر را سواره بايد خواند

نماز صبح اسارت چگونه بايد خواند؟



و با همان حالت مضطرب و نگراني شديد كه در داخل سنگر نشسته بودم، به صورت چمباتمه، دستهايم را به نيت تيمم بر زمين زده و سپس به حالت اشاره، اولين نماز صبح اسارت را به جا آوردم [1] .

قبلا به اين نكته اشاره شد كه نماز در هيچ برهه اي از زندگي حتي در حساس ترين لحظات حيات نبايد ترك گردد و شايد نماز تنها عبادتي است كه در اسلام، مگر در ايام عادات زنان، براي آن استثنايي در نظر گرفته نشد. و مؤمن هرگز از اقامه آن غافل نمي ماند. و اين مسأله را مجاهدان واقعي راه خدا و حفظ دين اسلام در هشت سال دفاع مقدس در مقابل حزب بعث عراق روشن كرده اند. آنان در حساس ترين زمان نبرد با عراقي ها از نماز خود غافل نمي شدند. از هزاران نمونه عدم غفلت شان از نماز در لحظات سخت نبرد، يك نمونه را بيان مي داريم تا شايد درسي براي ما قرار گيرد.



[ صفحه 264]




پاورقي

[1] نماز در اسارت، ص 45.


بازگشت