عدم تأثير نماز آنان كه چشم آلوده دارند


يكي از بزرگترين گناهان و معاصي كبيره كه در كلمات نوراني معصومين عليهم السلام به عنوان تير خلاص ابليس از آن تعبير شده است نگاه گناه آلود است. خداوند در قرآن كريم شديدا بندگان خود را از اين كار نهي نموده است. در سوره ي نور فرمود: قل للمؤمنين يغضوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم ذلك ازكي لهم ان الله خبير بما يصنعون و قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن.

«به مؤمنان بگو چشمهاي خود را (از نگاه نامحرم) بپوشانند و فروج خود را حفظ كنند اين براي آنها پاكيزه تر است خداوند از آنچه انجام مي دهيد آگاه است. و به زنان باايمان بگو چشمهاي خود را (از نگاه هوس آلود) بپوشانند و دامان خويش را حفظ كنند» [1] .

مطابق اين آيه و آيات و رواياتي كه در اين باره وارد شده اند مسأله چشم چراني و نگاه به نامحرم را هم براي مردان و هم براي زنان تحريم



[ صفحه 221]



نموده است كه بايد به شدت از آن دوري جست و از عواقب آن ترسيد.

چنانچه در شأن نزول آيه مزبور از سوره ي نور گفته شد كه جواني از انصار در مسير خود با زني روبرو شد و در آن روز زنان مقنعه خود را در پشت گوشها قرار مي دادند، چهره ي آن زن، نظر آن جوان را به خود جلب كرد و چشم خود را به او دوخت هنگامي كه زن گذشت جوان همچنان با چشمان خود به او خيره شده بود در حالي كه راه خود را ادامه مي داد تا اينكه وارد كوچه تنگي شد و باز همچنان به پشت سر خود نگاه مي كرد ناگهان صورتش به ديوار خورد و تيزي استخوان يا قطعه شيشه اي كه در ديوار بود صورتش را شكافت هنگامي كه زن گذشت جوان به خود آمد و ديد خون از صورتش جاري است و به لباس و سينه اش ريخته با خود گفت به خدا سوگند من خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مي روم و اين ماجرا را بازگو مي كنم هنگامي كه چشم رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به او افتاد فرمود چه شده است؟ جوان ماجرا را نقل كرد در اين هنگام جبرئيل نازل شد و آيه فوق را آورد» [2] .

در باب پيوند و ارتباط نماز با نگاه گناه آلود اين نكته قابل توجه است كه اهل نماز از اين معصيت كبيره همانند ساير گناهان كبيره مبرا مي باشند چون اگر كسي واقعا اهل اطاعت و عبادت بوده و اعمال عبادي او داراي آثار باشد بايد او را از معاصي و گناهان خصوصا از اين گناه بزرگ مصون و محفوظ نگه بدارد. يعني نماز او بايد بهترين مانع و رادع در مقابل گناهان



[ صفحه 222]



بوده باشد و بهترين سپر او در برابر تير دشمنان.

جواني كه بر عبادات و نماز خود محافظت مي كند قطعا بر ديدگان خود نيز حراست دارد. و نمازي كه نتواند ديده و دل را حفظ نمايد در دل نمازگزار نفوذ نكرده است و بدون ترديد نماز بي حاصلي است.

چنين نمازي به خدا نرسد و حتي در روايت آمده كه به صورتش زده مي شود. در زندگي داود پيامبر عليه السلام نقل شده است كه خداوند بر او وحي نمود كه: «اي داود چه بسا بنده اي به نماز مي ايستد و نماز مي خواند و من آن نماز را به صورتش مي زنم و صدايش را از خودم دور داشته طوري كه صداي قرائتش به من نرسد اي داود آيا مي داني آن نمازگزار چه كسي است؟ او كسي است كه زياد به خانه ها و حريم مؤمنين با چشم فسق و گناه نگاه مي كند و اين كسي است كه نفسش او را وسوسه مي كند به اينكه اگر امير و حاكم بر مردم بشود از راه ظلم گردنها را بزند» [3] .

خلاصه مطلب در اين فصل اين است كه همه موارد دوازده گانه اي كه بيان شد موانع كمال نماز مي باشند پس هرچند كه شخص مقيد به نماز و عبادتش باشد ولي اگر نتواند اين موانع را كنار زند، آثار واقعي نماز در زندگي او ظاهر نمي شود. و اگر مي بينيم با قيام به سوي خدا و انجام اعمال عبادي و ديني، تكاملي براي ما حاصل نمي شود بايد جستجو كرد كه كدام يك از اين عوامل مانع رشد و تكامل بوده اند چون يك نماز خالصانه و بدون مانع كمال مي تواند مقاماتي را براي نمازگزار بوجود آورد.



[ صفحه 223]



شناخت و معرفت موانع و از بين بردن آن گام اصلي براي ظهور آثار عبادت است. آنچه از متون ديني بدست مي آيد اين است كه همه اين موانع دروني و بيروني به دو منشأ اصلي برگشت مي كنند.

يكي بكارگيري قوه ي خيال است و ديگر تعلق خاطر به امور دنيائي است كه در رأس همه گناهان مي باشد.

بايد نمازگزار در رفع اين دو مانع بكوشد و اين دو سرچشمه ي شيطاني را بپوشاند تا نهرهاي انحراف و پليدي از آن جاري نگردد. مادام كه قوه ي مخيله ي انسان قوي باشد و او را به خود مشغول بدارد و نيز در دل نهال حب و دوستي به دنيا رشد نمايد اگر سالها سال هم به نماز و عبادت مشغول باشد اثري از آن در زندگي خود مشاهده نخواهد كرد. چون تا زماني كه در او خيال زنده باشد عقلش را حياتي نيست و زمام همه امور حتي عبادات او در دست خيال است نه عقل.

بنابراين نه تنها نماز و عبادت و امور معنوي بلكه همه امور زندگي او بر مبناي وهم و خيال پيش مي رود چنين فردي اگر عبادت هم مي كند و به پرستش خدا مشغول مي شود براي رسيدن و يا دسترسي به اهداف مادي است. امام خميني رحمه الله در اين زمينه مي فرمايند:

«همه تشتت خاطر و مانع در حضور قلب دو منشأ بزرگ دارد كه عمده امور به آن دو منشأ برمي گردد. يكي هرزه گردي و فرار بودن خيال است و منشأ ديگر حب دنيا و تعلق خاطر به حيثيات دنيوي است. و به خاطر همين است كه چهل پنجاه سال نماز ما را در دل اثري جز ظلمت و



[ صفحه 224]



كدورت نيست و آنچه بايد معراج قرب حق و مايه انس به آن مقام مقدس باشد ما را از ساحت قرب مهجور و از عروج به مقام انس، فرسنگ ها دور كرده. اگر نماز ما بويي از عبوديت داشت ثمره اش خاكساري و تواضع و فروتني بود نه عجب و خودفروشي و كبر و افتخار كه هر يك براي هلاكت و شقاوت انسان سببي مستقل است» [4] .

پس بايد همه ما سعي نمائيم تا در زندگي به اين پيروزي دست يابيم و آثار اين امر عظيم الهي (نماز) را لمس نموده و به مقام عارفان و مرتبه عاشقان كه هدف اصلي خلقت انساني است واصل گرديم.



[ صفحه 225]




پاورقي

[1] سوره مباركه نور، آيه 31 - 30.

[2] تفسير نمونه، ج 14 ص 435.

[3] بحارالانوار، ج 84 ص 257.

[4] سر الصلاة، ص 30.


بازگشت