برتري سگ بر خوك


تحقيقات علمي انديشمندان و دانشمندان زيست شناسي نشان مي دهد كه سگ را بر خوك امتيازي است و در سگ خصوصيات و ويژگي هايي است كه در كمتر حيواني وجود دارد و از آن طرف براي خوك صفات پستي است كه در كمتر حيواني به چشم مي خورد.

گفته مي شود كه سگها داراي نژادهاي مختلفي مي باشند بهترين نوع آن، سگ شكاري است. برخي از سگها اگر در خانه اي راحت نباشند ممكن است خانواده ي ديگري براي خود انتخاب كنند يا خود را بهتر بسازند كه مورد توجه بيشتر قرار گيرند. هرگز يك سگ به سگ ديگر يا توله سگ حمله نمي كند [1] .

كمال الدين دميري در كتاب حيات الحيوان در باب اوصاف سگ ضمن تعريف و تمجيد از امانتداري و برخي صفات پسنديده اش چنين مي گويد: «كلب (سگ) حيوان معروفي است و چه بسا به مرد كلب و به زن كلبه گفته شد كه جمع آن كلاب است و كلاب اسم مردي از اجداد پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم است. سگ حيوان بسيار وفادار و زحمتكشي است و درندگي از او بدور مي باشد چون اگر وحشي گري و درنده خويي در او وجود داشت با انسانها انس و الفت نمي گرفت.

اين حيوان هوشيارترين و بيدارترين موجود است در وقت نياز به



[ صفحه 191]



خواب و خستگي و غالبا روز هنگامي كه انسان نياز به حفظ و حراست او ندارد مي خوابد. گرسنه مي شود ولي نمي خورد و تشنه مي شود ولي آب نمي نوشد يعني تحمل گرسنگي و تشنگي را دارد» [2] .

پس وصف وفاداري، امانتداري، سخت كوشي، بيداري در وقت خواب، تحمل در مقابل گرسنگي و تشنگي از اوصاف پسنديده و نيكوئي مي باشند كه اين صفات نه تنها در ميان حيوانات ديگر مشاهده نمي شود بلكه در ميان بسياري از انسانها هم به چشم نمي خورند.

پس بايد برخي از خصائص و ويژگي هاي انساني را كه در ميان روابط اجتماعي ناپيداست در ميان سگها جستجو نمود.

بسيار زيبا فرموده اند آن استاد فرزانه و بزرگوار كه: اگر فردي امانتدار خوبي بود تازه يك سگ تعليم ديده ي خوبي شده است پس براي انسان جاي افتخار نيست كه يك امانتدار خوبي شده است چون مقام او بسي بالاتر و برتر از اين است.

بنابراين جا دارد كه سگ حمد و شكر الهي را بجا آورد كه خداوند او را سگ آفريد نه موجود ديگر، و اما اينكه چرا خدا را شكر نمود كه خوك خلق نشد سرش اين است كه در خوك بر خلاف اوصافي كه براي سگ بيان شد، صفات زشت و رذيله اي وجود دارد كه برخي از اين صفات در كتابهاي مربوطه مذكور است.

پليدي و زشتي اين حيوان در ميان ساير حيوانات بيش از همه است و



[ صفحه 192]



فريبكاري و دغلبازي او را بالاتر از روباه دانسته اند.

در حيات الحيوان دميري چنين آمده است: «خوك بر دو قسم است. خوك آبي (بحري) و خوك خشكي، خوك غير دريايي (خشكي) قابل تربيت نمي باشد. مارها را مي خورد در حالي كه سم مار در او تأثير نمي گذارد و اين حيوان نيرنگ بازتر از روباه مي باشد» [3] .

رعايت برخي از مسائل جنسي كه در حيوانات يك امر غريزي است در اين حيوان كمتر به چشم مي خورد و به همين خاطر خوك به بي بند و باري جنسي مشهور است. در گذشته وقتي كسي را مي خواستند نسبت زنازاده دهند به خوك نسبت مي دادند. و به همين خاطر برخي از اهل تفسير گفته اند كه:

زماني كه يهودي ها در مقابل حضرت عيسي مسيح عليه السلام قرار مي گرفتند چون حضرت عيسي پدر نداشت و بدون پدر از حضرت مريم عليهاالسلام متولد گرديد او را قذف مي نمودند يعني نسبت زشت و ناروا مي دادند كه حضرت عليه السلام آنان را نفرين كرد و با نفرين حضرت عيسي عليه السلام آنان به صورت خوك در آمدند. كه بهدا يهودي ها تصميم به قتل او گرفتند.

در عجايب المخلوقات چنين آمده است كه: «خوك حيوان بسيار خشمگين و پرهيجاني است كه دشمني سرسختي با جنس ماده دارد خشم و عصبانيت او بيش از حيوانات ديگر است علامت خشم او بالا



[ صفحه 193]



بردن سر و تغيير صداي او مي باشد» [4] .

بخاطر نجاست و پليدي زياد اين حيوان همه فقهاي شيعه و سني بر حرمت گوشتش اتفاق و اجماع دارند. و همه گفته اند كه خوردن گوشت خوك حرام و نجس است.

قرطبي در تفسيرش در سوره ي بقره به اين نكته اشاره فرمودند و نيز گفته شد كه حال اين حيوان بدتر از سگ مي باشد چون هيچگونه بهره برداري از او جايز نيست برخلاف سگ كه مي توان از او استفاده هاي زيادي نمود. در كشتن خوك برخي گفته اند مستحب است ولي برخي ديگر كشتن خوك را واجب دانسته اند و آنقدر پليدي و نجاستش زياد است كه اگر كسي دستش به اين حيوان برسد بايد هفت بار بشويد» [5] .

شايد به خاطر همين پليدي اش باشد كه در اسلام اين همه تأكيد بر منع و حرمت خوردن گوشت خوك شده است.


پاورقي

[1] قرآن و طبيعت، شماره 10 ص 5.

[2] حيات الحيوان الكبري، ج 2، ص 278.

[3] حيات الحيوان، ج 1 ص 303.

[4] حاشيه حيات الحيوان، ج 2 حرف خ.

[5] حيات الحيوان، ج 1 ص 305.


بازگشت