تفاوت ساير گناهكاران با بي نماز


توجه به اين نكته ضروري است كه بدانيم چه فرقي ميان افراد بي نماز با ساير گنه كاران وجود دارد. اگر بخواهيم انسانهاي معصيت كار را در كنار هم قرار دهيم فرد تارك الصلاة و بي نماز در كجا قرار مي گيرد؟

هرچند كه از مطالب گذشته تا حدودي پاسخ اين مسأله را مي توان فهميد ولي طرح عنوان جداگانه اي براي آن بخاطر بيان رواياتي است كه در خصوص اين مورد وارد شده است.

عبيد بن زراره از صحابه نزديك امام صادق عليه السلام حديث مي كند كه: «روزي از امام صادق عليه السلام پرسيدم كه گناهان و معاصي كبيره كدامند؟ حضرت عليه السلام در پاسخ فرمودند گناهان كبيره (بزرگ) در نوشتار علي عليه السلام هفت چيز است: كفر به خداوند، كشتن انسان (قتل نفس)، عاق والدين (مورد لعن و نفرين پدر و مادر واقع شدن)، رباخواري، خوردن مال يتيم، فرار از جنگ و جهاد در راه خدا، برگشت به جاهليت و ارتجاع.



[ صفحه 185]



عبيد بن زراره گويد از امام سئوال كردم كه آيا يك درهم از مال يتيم خوردن گناهش بيشتر است يا ترك نماز؟ امام عليه السلام فرمودند: ترك نماز. عرض كردم: شما ترك نماز را از گناهان كبيره به حساب نياورديد حضرت فرمود: اولين گناه كبيره چه بود؟ عرض كردم: كفر به خداوند. فرمودند: شكي نيست كسي كه بدون علت نماز را ترك كند كافر است» [1] .

رواياتي كه بي نماز را كافر و مشرك قلمداد كرده اند بسيارند كه ما از باب نمونه به برخي اشاره نموده و به بعضي ديگر اشاره مي كنيم. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: «فاصله بين كفر و ايمان ترك نماز است» [2] و نيز فرمودند: «تارك نماز مشرك است» [3] و در حديث ديگر مي فرمايند: «نشان خشونت و كفر و نفاق آن است كه كسي منادي خدا را بشنود كه به نماز ندا مي دهد و او را به رستگاري مي خواند ولي وي دعوت الهي را اجابت نكند» [4] .

از همه اين بيانات فهميده مي شود كه گناه بي نماز از گناه همه افراد بيشتر است و او را با ساير معصيت كاران هيچ قياسي نيست چون هرگز به افرادي كه گناهان ديگر انجام مي دهند كافر و مشرك و منافق اطلاق نشده است مثلا در روايات به افراد زناكار، قمارباز و شارب خمر انذار شديدي شده است و ليكن تعبير كافر و مشترك درباره اينها نيامده و يا اگر آمده



[ صفحه 186]



باشد بسيار نادر و قليل است.

پس گناه ترك نماز از همه گناهان بيشتر است و تارك نماز از همه انسانها پست تر و آينده ي او بسيار تاريكتر و وحشتناكتر از ديگران است.


پاورقي

[1] وسائل الشيعه، ج 11 ص 254.

[2] ميزان الحكمه، ج 5 ص 403.

[3] نهج الفصاحه، ص 506.

[4] نهج الفصاحه، ص 279.


بازگشت