سختي دنيا و ترك نماز


به ياد خدا بودن و با ذكر و ياد او زندگي كردن موجب گشايش و آسايش حيات مادي است. ترديدي نيست كه انسان همه امور زندگي را با تدبير و اراده خود ادامه مي دهد و هرچه عاقلانه تر بينديشد زندگي بهتري خواهد داشت و هرچه از بكارگيري عقل و انديشه در زندگي فاصله



[ صفحه 168]



بگيرد معضلات و مشكلات او در زندگي بيشتر خواهد بود و ليكن اين نكته را نبايد فراموش كرد كه همان عقل است كه دستور به تعبد و عبوديت به انسان مي دهد به حدي كه گفته مي شود هر كس كه عاقل تر است عابدتر است يعني تكامل عقل در تعبد محض نسبت به پروردگار است.

پس عاقل كسي است كه عابد باشد و جاهل كسي است كه از عبادت و ذكر خدا اعراض كند. به همين خاطر اين گروه از افراد انساني چون عقل خود را بكار نگرفته و از نعمت عقلاني بهره اي ندارند از ياد الهي غافلند و نتيجه اين غفلت و رويگرداني از ياد خدا، قرار گرفتن در سختي ها و تنگناهاي زندگي است.

و من اعرض عن ذكري فان له معيشة ضنكا و نحشره يوم القيامة أعمي.

«و كسي كه از ياد من روي بگرداند معيشت و زندگي را بر او تنگ نموده و روز قيامت او را كور محشور مي كنم» [1] .

و علت كوري او در روز قيامت شايد به اين دليل باشد كه در دنيا چشم حقيقت بين نداشته كه اين همه حقايق الهي را در زمين ببيند و كسي كه حقايق بارز و آشكار الهي را در طول عمر خود مشاهده نكند و اقرار به حقيقت ربوبي ننمايد در واقع در همين دنيا نابينا است و كسي كه در اين دنيا نابينا باشد در قيامت نيز نابينا محشور مي گردد. و من كان في هذه أعمي فهو في الآخرة اعمي و اضل سبيلا.



[ صفحه 169]



«و كسي كه در اين دنيا كور باشد پس او در آخرت كور است و گمراه تر» [2] .

پس كسي كه چشم خود را ببندد و حقايق هستي را مشاهده نكند به ياد جهان آفرين و خالق نظام هستي نمي افتد و وقتي كسي به ياد خالق نباشد به انحراف و بيراهه مي افتد و كسي كه به بيراهه افتد دائما در سختي است.

در روايات وارده از معصومين عليهم السلام نابينايي و سختي و تنگناي زندگي به ضعف و كمبود مسائل روحي و معنوي تعبير شده است. و گفته شد كه كوري قلب بدترين كوري و نابينائي است [3] .

دانشمندان امروزي هم معتقدند كه بيشتر سختي هاي زندگي نشأت گرفته از ضعف روحي و وابستگي به امور مادي است. آن كس كه اميد و ايمان به خدا دارد و به حقيقت هستي دل بسته باشد از سختي ها و نگراني ها در امان است، اين نكته هم در زندگي فردي و هم در حيات اجتماعي صادق است.

برخي گمان مي كنند كه تنگي زندگي در كمبود درآمدهاي مادي است ولي اين بينش از ديدگاه دين پذيرفته نبوده و با فرهنگ اسلامي هيچ سازگاري ندارد و عقل هم چنين ديدگاهي را تأييد نمي كند. به اين دليل كه اگر نگراني ها و سختي هاي زندگي با پول و تمكنات مادي قابل حل بود پس مي بايست افراد متمول و سرمايه دار هيچ مشكلي در زندگي نداشته و



[ صفحه 170]



سعادتمندترين افراد جامعه باشند در حالي كه مشكلات و سختي هاي آنها به مراتب بيشتر از ديگران است. با توجه به همين نكته است كه قرآن علت اصلي اضطرابات و نگراني ها و مشكلات زندگي را در اعراض و رويگرداني از ياد خداوند يعني ترك نماز و عبادات مي داند.

علامه ي طباطبايي صاحب تفسير ارزشمند الميزان در تفسير آيه 124 سوره طه مي فرمايند:

«اگر خداي تعالي فرمود: كسي كه از ذكر من اعراض كند معيشتي تنگ دارد براي اين است كه كسي كه خدا را فراموش كند و با او قطع ارتباط نمايد ديگر چيزي غير دنيا نمي ماند كه وي به آن دل ببندد و آن را مطلوب خود قرار دهد. در نتيجه همه كوششهاي خود را منحصر در آن مي كند و به اصلاح آن مي پردازد و روز به روز آن را توسعه بيشتري مي دهد و به تمتع آن سرگرم مي گردد و اين معيشت او را آرام نمي كند چه كم باشد و چه زياد، چون هرچه بدست آورد به آن حد قانع نگشته و راضي نمي شود و دائما چشم به زياده تر از آن مي دوزد بدون اينكه اين حرص او به جايي منتهي گردد. پس چنين كسي دائما در فقر و سختي بسر مي برد و هميشه علاقمند به چيزي است كه ندارد. در حالي كه اگر خداي خود را مي شناخت و به ياد او بود اين حالت را نداشت» [4] .

پس براي ما مسلمانان جاي هيچ ترديدي وجود ندارد كه گشايش زندگي و سعادت و آرامش دنيا و آخرت در پرتو ايمان به خداوند و ياد او



[ صفحه 171]



نهفته و همه تنگناهاي زندگي و ناهمواري هاي آن از عدم بكارگيري عقل و دوري از تعاليم دين سرچشمه مي گيرد. و آرامترين زندگي در دنيا و نيز در آخرت نصيب مؤمن ترين افراد و ناآرامترين آن براي غير مؤمنين است.


پاورقي

[1] سوره مباركه طه، آيه 124.

[2] سوره مباركه اسراء، آيه 72.

[3] تفسير نور الثقلين، ج 3 ص 196.

[4] الميزان، ج 14 ص 224.


بازگشت