نماز يعني تمام دين


همه دين در نماز خلاصه شده است و در حقيقت نماز تجلي واقعي دين است و به همين جهت گفته شد كه هر كس اهل نماز نباشد اهل دينداري نيست و ديندار كسي است كه قائم به نماز باشد. و شايد به همين خاطر بود كه پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم ملاك و معيار بين ايمان و كفر را در نماز دانسته اند. و فرمودند كسي كه نماز را ترك كند دين خود را ويران و نابود ساخت. الصلاة عماد الدين فمن تركها فقد هدم الدين. «نماز پايه ي دين است پس كسي كه نماز را ترك كند به تحقيق دين را نابود نمود» [1] .

و يا اينكه فرمودند: من ترك الصلاة متعمداً فقد كفر. «هر كس نماز را عمدا ترك كرد كافر است» [2] .



[ صفحه 151]



اگر دين را به منزله ي خيمه اي فرض كنيم كه حافظ سعادت انسان باشد و آدمي براي وصول به سعادت خويش به آن خيمه پناه برده باشد نماز پايه و ستون آن خيمه خواهد بود و اگر ستون نباشد قطعا خيمه استوار نخواهد بود. پس تا ستون نماز نباشد خيمه ديني در كار نخواهد بود و اين بهترين تشبيهي است كه در فرمايشات رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم آمده است [3] و نماز علامت اصلي و نشانه ي واقعي دين است و اگر نماز نباشد هيچ وجه امتيازي براي شناخت دين حق از باطل نخواهد بود. چنانچه امير بيان علي عليه السلام فرمودند:

و اقام الصلاة فانها الملة. «برپا داشتن نماز نشانه ي اصلي دين است» [4] .

و همچنين در روايات مشاهده مي شود كه نماز را به چهره ي اصلي دين تشبيه كرده اند. و اگر هر پديده اي با چهره اش شناخته شده است، چهره ي دين با نماز شكل گرفته و آن را بايد با نماز شناخت.

پس اگر كسي نمازش را ترك نمايد و يا از آن فاصله بگيرد دين مشخصي ندارد. چون دين او بدون چهره ي واقعي است. و اين است كلام گوهربار رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم كه: الصلاة وجه دينكم. «نماز سيما و چهره ي دين شماست» [5] .

اين تشبيه و تعبير نه تنها از بيانات بزرگان دين بكار رفته بلكه تلقي و



[ صفحه 152]



برداشت عرفي مردم و امت پيامبران هم اين چنين بوده است. و اين نكته اي است كه از توجه و دقت در آيات قرآن بدست مي آيد بعنوان نمونه وقتي قرآن كريم داستان و قصه شعيب پيامبر عليه السلام را نقل مي كند در احتجاج اين پيامبر الهي با قوم خودش چنين مي فرمايد: «و بسوي قوم مدين برادرشان شعيب را براي هدايت شان فرستاديم شعيب خطاب به قومش فرمود: اي قوم من، خدا را بپرستيد و خدايي جز او براي شما نيست و پيمانه و ترازو را كم نكنيد بدرستي كه من خير و صلاح شما را مي خواهم و از عذاب روزي كه بر شما احاطه كند مي ترسم. با مردم به عدالت برخورد نمائيد و اشياي مردم را كم ارزش نكنيد و در زمين به فساد مشغول نشويد. مردم در پاسخ به نصايح حضرت شعيب عليه السلام گفتند: اي شعيب آيا نماز تو به تو دستور مي دهد كه ما از عبادت بتها دست برداريم آنچه را كه پدران ما انجام مي دادند. قالوا يا شعيب اصلاتك تامرك أن نترك ما يعبد آباؤنا» [6] .

مقصود از اينكه آيا نماز تو به تو امر مي كند اين است كه آيا دين تو به تو دستور مي دهد كه مراد از نماز همان دين است. پس نماز مساوي با دين است و دين مساوي با نماز.


پاورقي

[1] احياء العلوم، ج 1 ص 331.

[2] همان مأخذ، ج 1 ص 331.

[3] من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 639.

[4] نهج البلاغه، خطبه 110.

[5] فروع كافي، ج 1 ص 270.

[6] سوره مباركه هود، آيه 87 - 90.


بازگشت