خوشنامي و شهرت داشتن به خوبي
در جامعه روستايي يا شهري كه در آن زندگي مي كنيم برخي از خانواده ها به خوبي و پاكي و نجابت و نيك نامي شهرت دارند و بالعكس برخي ديگر به بدي و زشتي و بي ايماني مشهورند همه همت يك جوان بايد در اين باشد كه اگر قدرت اصلاح چنين افرادي را دارد كه با آنها طرح دوستي ببندد و در مقام ساختن و اصلاحشان برآيد بسيار كار پسنديده اي است و چون غالبا چنين قدرتي از غالب جوانان بعيد است لذا سفارش اكيد بر اين است كه با اين قشر مجالست و رفاقتي نداشته باشيد. در توصيه هاي اولياي دين در اين زمينه از دو چيز نهي شده است.
يكي نزديك شدن به مراكز و مجالس بدنام كننده و ديگري رفاقت با افراد بدنام و مورد اتهام.
در وصيت علي عليه السلام به فرزندش امام حسن مجتبي عليه السلام چنين آمده است كه: اياك و مواطن التهمة و المجلس المظنون به السوء فان قرين السوء يغر جليسه.
«از مراكز بدنام و محل هاي مورد تهمت و از مجالسي كه مورد سوء ظن است دوري كن به دليل آنكه رفيق بد، دوستش را فريب مي دهد و او را به كار ناپسند تحريك مي كند» [1] .
و نيز پيامبر عظيم الشأن اسلام صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: اولي الناس بالتهمة من جالس اهل التهمة.
[ صفحه 80]
«شايسته ترين مردم براي بدنام كردن و ننگ اجتماعي كسي است كه با بدنامان مجالست داشته باشد» [2] .
قطعا كسي كه داراي اعمال و عقايد خوبي باشد و مردم او را به صفات نيك بشناسند در حالي كه با افراد بدنام مجالست نمايد و با آنها حشر و نشر داشته باشد تدريجا مورد اتهام واقع مي شود و چه بسا بدنامي آنان در او سرايت نموده و او را مورد تأثير قرار دهد.
پاورقي
[1] بحارالانوار، ج 42 ص 203 روايت 7.
[2] بحارالانوار، ج 72 ص 90 روايت 3.