سستي و تنبلي


براي حل اين معضل كه بيشتر جنبه فردي و خصوصي دارد نخست بايد عوامل پيدايش آن را جستجو نمود سپس در رفع و حل آن كوشيد. دانشمندان علوم روانشناسي تنبلي را معلول يك سري عوامل و علل مي دانند و در واقع معتقدند كه تنبلي مانند بي دقتي خود به خود وجود ندارد بلكه سستي و تنبلي فقط نشانه ي يك اختلال يا بي ميلي است كه بايد علت آن را جستجو كرد.

روانشناسان علل تنبلي را به سه دسته تقسيم بندي نموده اند. علل جسماني، علل تربيتي و علل عاطفي.

علل جسماني تنبلي را دائمي نمي دانند بلكه موقتي است مثل خستگي كه امري است مقطعي و موقت. اين علل ممكن است از محيط خانوادگي يا اجتماعي نامساعد بوجود آيد. مثل فقر مادي، كم غذايي، عدم رعايت بهداشت، والدين نالايق و ناتوان كه غالبا در خانه يا مدرسه آنها را هدف سرزنش هايي قرار داده اند كه معمولا نصيب آدمهاي تنبل مي شد.

تجربه نشان مي دهد كه اكثر تنبل ها به علل عاطفي يا منشي تنبل هستند يعني از لحاظ جسمي سالم و داراي هوش كافي مي باشند اما كار خواسته شده از آنها متناسب با ذوق و نيازهاي آنان نيست و در واقع اين نوع از تنبل ها ناتوان از فعاليت نيستند [1] .



[ صفحه 69]



يعني در حقيقت تنبلي يك مرض نيست بلكه نداشتن يك انگيزه و علاقه دروني است كه آن عامل دروني در فعاليت و عدم فعاليت جسم ظاهر مي گردد.

يكي از روانشناسان چنين مي گويد: «در عمق هر فعاليتي يك گرايش دروني عاطفي وجود دارد و در غير اين صورت به امتناع و تنبلي تبديل مي شود. در حقيقت مي توان گفت كه تنبلي اساسا فقدان علاقه است اين عدم علاقه سبب انزجار او از كار خواسته شده مي گردد» [2] .

عدم علاقه و نبودن انگيزه را حاكي از يك سري اختلالات عاطفي مي دانند مثل اضطراب، تناقض، احساس حقارت، عدم اعتماد به نفس، حسادت، ترس از سركوفتها و تنبيهات، خيالپروري، تهديد عاطفي در برابر پدر و مادر و ضعف، همه دلايلي هستند كه ممكن است سبب تنبلي آشكار شوند. و گاهي اين نوع تنبلي فقط در برابر يك كار است مثل تنبلي در درس خواندن يا مطالعه كردن و يا بازي كردن و غيره. مهمترين تدبيري كه بايد انديشيد اين است كه مربيان و والدين درباره فردي كه تنبلي او نتيجه بي علاقگي و بي دقتي است او را كمك كنند تا كشمكش رواني و دروني خود را جستجو نمايد كه فعاليت او را تضمين كند [3] يعني آن شناخت و انگيزه را در او ايجاد كنند به جاي آنكه او را مجبور به عملي نمايند.



[ صفحه 70]



علاوه بر آنچه كه از ديدگاه علوم روانشناسي و تجربيات روانشناسان و روانكاوان بيان شد لازم است كه ديدگاه دين و ائمه ي معصومين عليهم السلام را در اين باب يادآور شويم. اما قبل از بيان آن بايد بگوئيم كه آنچه روانشناسان در اين زمينه گفته اند مورد تأييد و تأكيد دين است و از حيث تربيت مذهبي و ديني بايد به همين صورت با افراد تنبل برخورد گردد چون برخورد تند با نوجوان و جوان، انعكاس و نتيجه غير مطلوب و منفي بدنبال دارد.

امام باقر عليه السلام از رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم حديث كرده است كه فرموده اند:

«اسلام دين محكم و قوي خداوند است، راه مستقيم آن را با مدارا بپيمائيد و تندروي نكنيد افرادي كه رفتار تند دارند همانند مسافري مي باشند كه در پيمودن راه، زياده روي نموده و به مركب سواري خود بيش از حد فشار آورده در نتيجه مركبش از كار افتاده و خودش از پيمودن راه باز مانده و سرانجام به منزل مقصود نرسيده است» [4] .

اين در حالي است كه در دين از سستي و تنبلي بسيار نكوهش به عمل آمده است و از منظر دين عنصر سستي و تنبلي از مهمترين عامل دوري از سعادت و خوشبختي مي باشد. علي عليه السلام فرموده اند:

من اطاع التواني ضيع الحقوق. «كسي كه از سستي و تنبلي پيروي كند حقوق خود را در همه ي شؤون زندگي ضايع كرده است» [5] .



[ صفحه 71]



و يا در جاي ديگر مي فرمايند: هيهات من نيل السعادة السكون الي الهواني و البطالة.

«آرميدن در آغوش تنبلي و بطالت، دوري جستن از سعادت و خوشبختي است» [6] .

و آخرين روايت اينكه: امام باقر عليه السلام مي فرمايند:

حضرت موسي عليه السلام در پيشگاه الهي عرض كرد پروردگارا كدام يك از بندگانت نزد تو مبغوض تر است؟ فرمود: آنكه شبها چون مرداري در بستر خفته و روزها را به بطالت تنبلي مي گذراند» [7] .


پاورقي

[1] تفاوتهاي فردي «روانشناسي اختلافي»، ص 141.

[2] تفاوتهاي فردي «روانشناسي اختلافي»، ص 142.

[3] تفاوتهاي فردي «روانشناسي اختلافي»، ص 147.

[4] بحارالانوار، ج 68 ص 211 روايت 3.

[5] بحارالانوار، ج 70 ص 160 روايت 7.

[6] غرر الحكم، ج 6 ص 197 (دوره هفت جلدي چاپ دانشگاه تهران).

[7] بحارالانوار، ج 13 ص 354 حديث 52.


بازگشت