تهاجم نور
... و گشت
در آن سپيده ي سرد،
اتاق كوچك من
سپهر نامحدود!
حصير طاق،
پاره پاره از تهاجم نور،
و از جدار گلينش
ستاره مي روييد!
به روي پولك مهرم،
ميان قالي زبر و تكيده گلبته ها،
نشسته بود هنوز
شميم عطر سجود.
[ صفحه 110]
بازگشت