پچ پچ اعماق


گم شده ام!

در جنگلي،

كه راه در چشم هاي تو

گم كرده است؛

در آسماني،

كه دست هاي توست.

گم شده ام!

در الفت عريان برگ و باد

در پچ پچ اعماق آب و خاك

در گلداني

پشت پنجره ي عشق

ميان روزن پاييز

گم شده ام!

در پرسه ي آرام ماه با شب،

- روي دانه هاي تسبيح و اشك.



وه...

بر لبان لحظه،

ملكوت چه لبخندي پيداست.



[ صفحه 54]




بازگشت