دو خورشيد


خون رقيق اذان

بر فرش آفتابي ظهر

و ديوارهاي صاف فضا

شتك مي زند،

در آسمان سجاده

من التقاي دو خورشيد را

منتظرم!

رسيده وقت نماز.



[ صفحه 43]




بازگشت