فرفره


ديدار را

گمان داشتم

نه يقين.



به آرامي

سماع از آنجا شروع شد

از

قل هو الله احد

در قل هو الله -

در قل هو الله بود

كه بر سيني گرد زمين،

من

فرفره اي شدم

فرفره اي با چهار پر

سه پر

دو پر

يك پر

و باز آه...

افتاده ميان سيني.



گمان،

در افتادن بود

كه يقين شد.



[ صفحه 21]




بازگشت