در بيان فضيلت و كيفيت سجده شكر است


بدان كه اجماعيِ علماء شيعه است كه سجده شكر، سنّت است در وقتِ متجدّد شدن نعمتي، يا دفع شدن بلايي؛ و بهترين افرادش سجده بعد از نماز است براي شكر توفيق اداي نماز؛ چنانچه ابن بابويه به سند موثّق از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده است كه: روزي حضرت رسول صلي الله عليه وآله در بعضي از كوچه هاي مدينه سواره مي رفت، ناگاه پا را گردانيد، و فرود آمد، و به سجده افتاد، و بسيار طول داد سجود را. پس [1] سر برداشت و باز سوار شد. اصحاب از سبب اين حال سؤال كردند؛ فرمود كه جبرئيل نازل شد و سلام پروردگار مرا رسانيد، و بشارت داد مرا كه خدا [2] تو را در ميان امّت خود خوار نخواهد كرد. مالي نداشتم كه تصدّق كنم، مملوكي نداشتم كه آزاد كنم؛ پس سجده شكر پروردگار خود كردم. [3] .

و ايضاً به سند معتبر از حضرت امام محمّد باقر عليه السلام روايت كرده است كه: پدرم امام زين العابدين عليه السلام هيچ نعمتي از خدا ياد نكرد مگر آن كه به شكر آن سجده كرد؛ و هيچ آيه نخواند كه در آن سجده باشد مگر آن كه سجده مي كرد؛ و دفع نكرد خدا از او بدي را



[ صفحه 182]



كه از آن مي ترسيد، مگر آن كه سجده كرد؛ و از هر نماز واجب كه فارغ شد بعد از آن سجده كرد؛ و هر وقت كه توفيق مي يافت كه ميان دو كس اصلاح كند البتّه براي شكر آن سجده مي كرد؛ و در جميعِ مواضعِ سجودِ آن حضرت، اثر سجود بود و به اين سبب آن حضرت را سجّاد مي ناميدند. [4] .

و ايضاً به سند صحيح از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده است كه: هر مؤمن كه از براي خدا سجده كند براي شكر نعمتي در غير نماز، حق تعالي براي او ده حسنه بنويسد، و ده گناه محو كند، و ده درجه در بهشت بلند گرداند. [5] .

و به سندهاي معتبر بسيار از آن حضرت منقول است كه: نزديكترين احوالِ بنده به خدا، در حالتي است كه در سجده باشد و گريان باشد. [6] .

و در حديث صحيح ديگر فرمود كه: سجده شكر واجب است بر هر مسلماني؛ تمام مي كني به آن نماز خود را، و خوشنود مي گرداني به آن پروردگار خود را، و ملائكه را از خود به عَجَب مي آوري؛ به درستي كه هر گاه كه بنده نماز كند، و بعد از آن به سجده شكر رود، پروردگارِ عالميان حجاب را از ميان بنده و ملائكه بگشايد [7] .، پس گويد: اي ملائكه من! نظر كنيد به سوي بنده من كه ادا كرد فرضِ مرا، و تمام كرد عهدِ مرا، پس سجده كرد نزد من براي شكر آنچه من بر او انعام كرده ام؛ اي ملائكه من! او را چه بايد داد؟ گويند: پروردگارا! رحمتِ تو. پس فرمايد كه: ديگر چه بايد داد؟ گويند: پروردگارا! بهشتِ تو. باز فرمايد كه: ديگر چه بايد داد؟ [8] گويند: كفايتِ مهمّات او،



[ صفحه 183]



و برآوردن حاجتهاي او. پس حق تعالي مكرّر سؤال نمايد، و ملائكه جواب گويند، تا آن كه ملائكه گويند: پروردگارا! ديگر ما چيزي نمي دانيم. آن گاه خداوند كريم فرمايد كه: من او را شكر كنم چنانچه او مرا شكر كرد؛ و اقبال كنم به سوي او به فضل خود، و رحمت عظيم خود را در قيامت به او بنمايم. [9] .

و در حديث ديگر فرمود كه: حضرت رسول صلي الله عليه وآله در سفري بر ناقه سوار بود، ناگاه فرود آمد و پنج سجده بجاي آورد؛ چون سوار شد پرسيدند كه: يا رسول الله! كاري كردي كه پيش تر نمي كردي؟ فرمود كه: در اين وقت جبرئيل بر من نازل شد، و مرا پنج بشارت داد؛ براي هر بشارتي سجده كردم. [10] .

و در حديث معتبر از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه: چون بنده اي در سجده ثاني باشد و خواب او را بربايد، حق تعالي فرمايد كه: قبض روح بنده ي خود كردم در هنگامي كه مشغول طاعت من بود. [11] .

و به سند صحيح از حضرت صادق عليه السلام مرويست كه: خداوندِ عالميان، ابراهيم عليه السلام را براي آن خليل خود گردانيد كه سجده بر زمين بسيار مي كرد. [12] .

و در حديث معتبر ديگر فرمود كه: چون نعمتي از نعمتهاي خدا را بر خود به يادآوري و در موضعي باشي كه كسي از مخالفان تو را نبيند پهلويِ رويِ [13] خود را بر زمين گذار، و اگر در جايي باشي كه ايشان باشند و نتواني سجده كرد، دست بر پائين



[ صفحه 184]



شكم گذار و خم شو براي تواضع و شكستگي نزد خدا؛ و دست بر شكم گذاشتن براي آنست كه مخالفان گمان كنند كه پيچي در شكم تو به هم رسيده است. [14] .

و در روايات بسيار وارد شده است كه: حق تعالي به حضرت موسي عليه السلام خطاب كرد كه: ميداني كه چرا تو را برگزيدم از ميان خلق و كليمِ خود گردانيدم [15] .؟ موسي گفت: نمي دانم اي پروردگار من! فرمود: براي آن كه بر احوالِ بندگانِ خود مطّلع شدم و در ميان ايشان كسي را نديدم كه نزد من نفسش از تو ذليل تر باشد، چون از نماز فارغ مي شوي دو طرفِ رويِ خود را بر خاك مي گذاري. [16] .

و به سند موثّق از حضرت رضا عليه السلام منقولست كه: سجده بعد از نماز واجب، شكر خداست بر آن كه توفيق داده بنده خود را بر آن كه ادا كرد فرض او را؛ و كمتر آن چه در اين سجده گويند آنست كه: سه مرتبه بگويد: «شُكْراً للهِ».

راوي پرسيد: چه معني دارد «شُكْراً للهِ»؟

حضرت فرمود كه: معنيش آن است كه اين سجده از من شكر خداست و [17] آن كه مرا توفيق داد كه به خدمت او قيام نمودم، و فرض او را ادا كردم؛ و شكر خدا موجب مزيدِ نعمت، و توفيقِ طاعت است؛ و اگر در نماز تقصيري مانده باشد كه به نافله ها تمام نشده باشد، به اين سجده تمام مي شود. [18] .

و امّا كيفيّت اين سجده: به هر نحو كه واقع شود به عمل مي آيد، و احوط آنست كه اگر



[ صفحه 185]



بر زمين باشد و تواند، مانند سجده نماز بر هفت عضو، سجده كند و پيشاني را بر چيزي گذارد كه در نماز بر آن مي گذارد [19] .؛ و افضل آنست كه بر خلاف سجده نماز دست ها را بر زمين بخواباند، و سينه و شكم را بر زمين برساند.

و سنّت است كه اوّل پيشاني را بر زمين [20] .، پس طرف راست رو را، پس طرف چپ رو را، پس باز پيشاني را بر زمين گذارد؛ و به اين سبب دو سجده شكر مي گويند. و ظاهراً بدون ذكر نيز به عمل مي آيد، و سنّت است كه ذكري بكند، و بهتر آنست كه يكي از اذكار و ادعيه باشد كه مذكور خواهد شد.

و مستحب است كه اين سجده را طول دهد؛ چنانچه منقولست كه: حضرت امام موسي كاظم عليه السلام بعد از طلوع صبح سجده مي كرد تا وقت زوال و بعد از عصر تا شام. [21] .

و در حديث ديگر وارد شده كه: آن حضرت زياده از ده سال هر روز بعد از طلوع آفتاب تا وقت زوال در سجده بودند. [22] .

و به سند صحيح منقولست كه: حضرت امام رضا عليه السلام آنقدر در سجود مي ماندند كه سنگريزه مسجد از عرقِ او تر مي شد، و دو طرف روي خود را به زمين مسجد مي چسبانيدند. [23] .

و در رجال كشي مذكور است كه: فضل بن شاذان به نزد ابن ابي عمير آمد، و او در سجده بود، و سجده را بسيار طول داد، چون سر برداشت و طول سجده او را مذكور ساختند، گفتند: اگر سجود جميل بن درّاج را مي ديدي سجودِ مرا طويل نمي شمردي.



[ صفحه 186]



و گفت: روزي به نزد جميل رفتم و او سجده را بسيار طول داد، چون سر برداشت گفت: اگر سجده محمد بن ابي عمير را مي ديدي از سجده من تعجب نمي كردي؛ و ابن ابي عمير گفت كه: اگر طول سجده معروف بن خَرَّبوذ را مي ديدي سجده مرا سهل مي شمردي. [24] .

و ايضاً از فضل بن شاذان روايت كرده است كه: حسن بن عليّ بن فضّال به صحرا مي رفت براي عبادت، و سجده [25] را چندان طول مي داد كه مرغ مي آمد و بر پشتش مي نشست؛ به گمان آن كه جامه ايست كه افتاده است، و وحشيان بر دور او چرا مي كردند و از او وحشت نمي كردند. [26] .

و ايضاً روايت كرده است كه: عليّ بن مهزيار چون آفتاب طلوع مي كرد به سجده مي رفت و سر برنمي داشت تا براي هزار نفر از برادرانِ خود دعا مي كرد، مثل آن چه از براي خود دعا كرده بود؛ و بر پيشاني او پينه اي بود مانند زانوي شتر؛ از بسياريِ طول سجود. [27] .

و ايضا روايت كرده است كه: ابن ابي عمير بعد از نماز صبح به سجده شكر سر مي گذاشت، و سر برنمي داشت مگر وقت ظهر. [28] .

و افضل آنست كه: سجده شكر بعد از جميع تعقيبات باشد، و پيش از نوافل؛ و در نماز مغرب اكثر گفته اند كه بعد از نوافل به عمل آورد، و بعضي پيش از نوافل گفته اند؛ و ظاهراً هر دو خوب است، و پيش از نوافل بجا آوردن افضل است، چنانچه حميري از



[ صفحه 187]



حضرت صاحب الزمان عليه السلام روايت كرده است؛ [29] و اگر هر دو را به عمل آورد شايد بهتر باشد.

امّا دعاهاي اين سجده بسيار است:

اوّل: به سند معتبر از حضرت رضا عليه السلام منقول است كه: اگر خواهي صد مرتبه: «شُكْراً شُكْراً» بگو، و اگر خواهي صد مرتبه: «عَفْواً عَفْواً». [30] .

و در عيون أخبار الرضا عليه السلام از رجاء بن ابي الضحّاك روايت كرده است كه: حضرت امام رضا عليه السلام در راه خراسان هر گاه از تعقيب نماز ظهر فارغ مي شد به سجده شكر مي رفت، و صد مرتبه مي گفت: «شُكْراً للهِ»، و چون از تعقيب عصر فارغ مي شد صد مرتبه در سجده مي گفت: «حَمْداً للهِ». [31] .

دويّم: كليني به سند معتبر از سليمان ديلمي روايت كرده است كه: با حضرت موسي بن جعفر عليهما السلام به مزرعه اي از مزارع آن حضرت رفتم چون از نماز ظهر فارغ شد به سجده رفت و گريه بر آن حضرت مستولي شد، و با صداي حزين مي گفت:

«رَبِّ عَصَيْتُكَ بِلِساني وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِكَ لَاَخْرَسْتَني وَ عَصَيْتُكَ بِبَصَري وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِكَ لَكَمَهْتَني [32] وَ عَصَيْتُكَ بِسَمْعي وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِكَ لَأَصْمَمْتَني وَ عَصَيْتُكَ بِسَمْعي [33] وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِكَ لَكَنَعْتَني وَ عَصَيْتُكَ بِرِجْلي وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِكَ لَجَذَمْتَني وَ عَصَيْتُكَ بِفَرْجي وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِكَ لَعَقَمْتَني وَ عَصَيْتُكَ بِجَميعِ جَوارِحِي [34] الَّتي أَنْعَمْتَ بِها عَلَيَّ وَ لَيْسَ هذا جَزاؤَكَ مِنّي»



[ صفحه 188]



پس شمردم، هزار مرتبه گفتند: «اَلْعَفْوَ اَلْعَفْوَ»؛

پس جانب راست روي مبارك را بر زمين گذاشتند و سه مرتبه گفتند: «بُؤْتُ إِلَيْكَ بِذَنْبي عَمِلْتُ سُوءً وَ ظَلَمْتُ نَفْسي فَاغْفِرْلي فَإِنَّهُ لا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ [35] غَيْرُكَ يا مَوْلايَ»؛

پس جانب چپ رو را بر زمين گذاشتند و سه مرتبه گفتند: «اِرْحَمْ مَنْ أَساءَ وَ اقْتَرَفَ وَ اسْتَكانَ وَ اعْتَرَفَ [36] [37] .

سيّم: كليني و ابن بابويه و شيخ و ديگران به سندهاي حسن كالصحيح از عبدالله بن جندب روايت كرده اند كه: به خدمت حضرت امام موسي عليه السلام عرض كردم كه چه بگويم در سجده شكر؟ به درستي كه اصحاب ما اختلاف كرده اند در اين باب. حضرت فرمود كه چون به سجده روي بگو:

«اَللهُمَّ إِنّي أُشْهِدُكَ وَ كَفي بِكَ شَهيداً وَ أُشْهِدُ مَلائِكَتَكَ وَ أَنْبِيائَكَ وَ رُسُلَكَ وَ جَميعَ خَلْقِكَ بِأَ نَّكَ أَنْتَ اللهُ رَبّي وَ الْإِسْلامُ ديني وَ مُحَمَّدٌ نَبِيّي وَ عَلِيٌّ [38] وَلِيّي وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ وَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَي بْنُ جَعْفَرٍ وَ عَلِيُّ بْنُ مُوسي وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ وَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ وَ الْخَلَفُ الصَّالِحُ صَلَواتُكَ عَلَيْهِمْ أَجْمَعينَ أَئِمَّتي بِهِمْ [39] أَتَوَلّا وَ مِنْ أعدائهم [40] أَتَبَرّأُ»

پس سه مرتبه بگو: «اَللهُمَّ إِنّي أُنْشِدُكَ دَمَ الْمَظْلُومِ»

و سه مرتبه:

«اَللهُمَّ إِنّي أُنْشِدُكَ بِوَأْيِكَ [41] عَلي نَفْسِكَ لِأَوْلِيائِكَ لِتُظْفِرَنَّهُم عَلي عَدُوِّكَ [42] وَ عَدُوِّهِمْ أَنْ تُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّدٍ وَ عَلَي الْمُسْتَحْفِظينَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ»



[ صفحه 189]



و سه مرتبه:

«اَللهُمَّ إِنّي أُنْشِدُكَ بِوَأْيِكَ [43] عَلي نَفْسِكَ لِأَعْدائِكَ لَتُهْلِكَنَّهُمْ [44] بِاَيْدينا [45] وَ أَيْدِي الْمُؤْمِنينَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّدٍ وَ عَلَي الْمُسْتَحْفِظينَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ»

و سه مرتبه: «اَللهُمَّ إِنّي أَسْئَلُكَ الْيُسْرَ بَعْدَ الْعُسْرِ»

پس جانب راست رو را بر زمين مي گذاري و سه مرتبه مي گويي:

«يا كَهْفي حينَ تُعْيينِي الْمَذاهِبُ وَ تَضيقُ عَلَيَّ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ وَ يا بارِئَ خَلْقي رَحْمَةً لي [46] وَ كُنْتَ عَنْ خَلْقي غَنِيّاً صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَي الْمُسْتَحْفِظينَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ

پس جانب چپ رو را بر زمين مي گذاري و مي گويي:

«يا مُذِلَّ كُلِّ جَبَّارٍ وَ يا مُعِزَّ كُلِّ ذَليلٍ قَدْ وَ عِزَّتِكَ بَلَغَ بِي مَجْهُودي» [47] .

پس سه مرتبه مي گويي: «يا حَنَّانُ يا مَنَّانَ يا كاشِفَ الْكَرْبِ الْعِظامِ»

پس باز پيشاني را بر زمين مي گذاري و صد مرتبه مي گويي: «شُكْراً شُكْراً»

و شيخ ذكر كرده است كه بعد از آن اين دعا بخواند:

«يا سامِعَ الصَّوْتِ يا سابِقَ الْفَوْتِ يا بارِئَ النُّفُوسِ بَعْدَ الْمَوْتِ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»

چهارم: شيخ طوسي در مصباح و كفعمي در بلدالأمين ذكر كرده اند كه: در سجده شكر نماز صبح سنّت است كه اين دعا بخواند:

«يا ماجِدُ يا جَوادُ يا حَيّاً حينَ لا حَيَّ يا فَرْدُ يا مُنْفَرِداً بِالْوَحْدانِيَّةِ يا مَنْ لايَشْتَبِهُ عَلَيْهِ الْأَصْواتُ يا مَنْ لا يَخْفي عَلَيْهِ اللُّغاتُ يا مَنْ يَعْلَمُ ما تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثي وَ ما تَغِيضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ يا مَنْ يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ يا مَنْ هُوَ أَعْلَمُ بِسَريرَتي مِنّي بِها



[ صفحه 190]



يا مالِكَ الْأَشْياءِ قَبْلَ تَكْوينِها أَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ الْمَكْنُونِ الْمَخْزُونِ الحَيِّ الْقَيُّومِ الَّذي هُوَ نُورٌ [48] وَ أَسْئَلُكَ بِنُورِكَ السَّاطِعِ فِي الظُّلُماتِ وَ سُلْطانِكَ الْغالِبِ وَ مُلْكِكَ الْقاهِرِ لِمَنْ دُونَكَ وَ بِقُدْرَتِكَ الَّتي بِها تُذِلُّ كُلَّ شَيْ ءٍ وَ بِرَحْمَتِكَ الَّتي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ ءٍ أَسْئَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِه وَ أَنْ تُعيذَني مِنْ جَميعِ مُضِلّاتِ الْفِتَنِ وَ مِنْ شَرِّ جَميعِ ما يَخافُ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِكَ إِنَّكَ سَميعُ الدُّعاءِ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمينَ». [49] .

پنجم: در مجموع الدعوات محمّد بن هارون تَلِّعُكْبَري از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده است كه: در سجده اين دعا بخوان:

«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ اَللهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ [50] بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلي كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ يا اَللهُ يا اَللهُ أَنْتَ الْمَرْهُوبُ مِنْكَ جَميعُ خَلْقِكَ يا نُورَ النُّورِ فَلا يُدْرِكُكَ نُورٌ كَنُورِكَ يا اَللهُ يا اَللهُ أَنْتَ الرَّفيعُ فَوْقَ عَرْشِكَ مِنْ فَوْقِ سَماواتِكَ فَلا يَصِفُ عَظَمَتَكَ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِكَ يا نُورَ النُّورِ أَنْتَ الَّذي قَدِ اسْتَنارَ بِنُورِكَ أَهْلُ سَماواتِكَ وَ اسْتَضاءَ بِنُورِكَ أَهْلُ أَرْضِكَ يا اَللهُ يا اَللهُ أَنْتَ الَّذي لا إِلهَ غَيْرُكَ تَعالَيْتَ عَنْ أَنْ يَكُونَ لَكَ وَلَدٌ وَ تَعَظَّمْتَ [51] أَنْ يَكُونَ لَكَ نِدٌّ يا نُورَ النُّورِ تَكَرَّمْتَ عَنْ أَنْ يَكُونَ لَكَ شَبيهٌ وَ تَجَبَّرْتَ [52] أَنْ يَكُونَ لَكَ ضِدٌّ أَوْ شَريكٌ يا نُورَ النُّورِ كُلُّ نُورٍ خامِدٌ لِنُورِكَ يا مَليكَ كُلِّ مَليكٍ يَفْني غَيْرُكَ يا اَللهُ يا اَللهُ أَنْتَ الرَّحيمُ وَ أَنْتَ الْباقِي الدَّائِمُ مَلَأَتْ عَظَمَتُكَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ يا دائِمُ كُلُّ حَيٍّ يَمُوتُ غَيْرُكَ يا اَللهُ يا اَللهُ ارْحَمْنا رَحْمَةً تُطْفِئُ بِها سَخَطَكَ عَلَيْنا وَ تَكُفُّ عَذابَكَ عَنَّا وَ تَرْزُقُنا بِها



[ صفحه 191]



سَعادَةً مِنْ عِنْدِكَ وَ تُحِلُّنا بِها دارَكَ الَّتي يَسْكُنُها خِيَرَتُكَ مِنْ عِبادِكَ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمينَ أَسْئَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِه»

پس حاجات خود را سؤال كن. [53] .

ششم: ابن بابويه و [54] ديگران روايت كرده اند كه: حضرت امام زين العابدين - صلوات الله عليه - در مسجد كوفه بعد از نماز، در سجود اين دعا خواندند:

«اَللهُمَّ إِنْ كُنْتُ قَدْ عَصَيْتُكَ فَقَدْ أَطَعْتُكَ في أَحَبِّ الْأَشْياءِ إِلَيْكَ وَ هُوَ الْإيمانُ بِكَ مَنّاً مِنْكَ بِه عَلَيَّ لا مَنَّ [55] بِه مِنّي عَلَيْكَ وَ لَمْ أَعْصِكَ في أَبْغَضِ الْأَشْياءِ إِلَيْكَ لَمْ أَدَعْ لَكَ وَلَداً وَ لَمْ أَتَّخِذْ لَكَ شَريكاً مَنّاً مِنْكَ عَلَيَّ لا مَنَّ [56] مِنّي عَلَيْكَ وَ عَصَيْتُكَ في أَشْياءَ عَلي غَيْرِ مُكاثِرَةٍ مِنّي وَ لا مُكابَرَةٍ وَ لا اسْتِكْبارٍ عَنْ عِبادَتِكَ وَ لا جُحُودٍ لِرُبُوبِيَّتِكَ وَ لكِنِ اتَّبَعْتُ هَوايَ وَ أَزَلَّني الشَّيْطانُ بَعْدَ الْحُجَّةِ وَ الْبَيانِ فَإِنْ تُعَذِّبْني فَبِذَنْبي غَيْرَ ظالِمٍ وَ إِنْ تَرْحَمْني فَبِجُودِكَ وَ رَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمينَ». [57] .

هفتم: به سندهاي معتبر از حضرت صاحب الزمان عليه السلام منقولست كه: حضرت اميرالمؤمنين - صلوات الله عليه - در سجود شكر اين دعا مي خواندند:

«يا مَنْ لا يَزيدُهُ إِلْحاحُ الْمُلِحّينَ إِلّا جُوداً وَ كَرَماً يا مَنْ لَهُ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يا مَنْ لَهُ ما دَقَّ وَ جَلَّ لا يَمْنَعُكَ إِساءَتي مِنْ إِحْسانِكَ إِنّي أَسْئَلُكَ أَنْ تَفْعَلَ بي ما أَنْتَ أَهْلُهُ وَ أَنْتَ أَهْلُ الْجُودِ وَ الْكَرَمِ وَ الْعَفْوِ يا اَللهُ يا اَللهُ افْعَلْ بي ما أَنْتَ أَهْلُهُ وَ أَنْتَ قادِرٌ عَلَي الْعُقُوبَةِ وَ قَدِ اسْتَحْقَقْتُها لا حُجَّةَ لي وَ لا عُذْرَ لي عِنْدَكَ أَبُوءُ إِلَيْكَ بِذُنُوبي كُلِّها أَعْتَرِفُ بِها



[ صفحه 192]



كَيْ تَعْفُوَ عَنّي وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِها مِنّي بُؤْتُ إِلَيْكَ بِكُلِّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ بِكُلِّ خَطيئَةٍ أَخْطَأْتُها وَ بِكُلِّ سَيِّئَةٍ عَمِلْتُها يا رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعَزُّ الْأَكْرَمُ». [58] .

هشتم: شيخ طوسي و ديگران روايت كرده اند كه: حضرت امام زين العابدين عليه السلام در سجده مي گفت «اَلْحَمْدُ للهِ شُكْراً»، و هر ده مرتبه كه تمام مي شد مي گفت: «شُكْراً لِلْمُجيبِ»؛

پس مي گفت: «يا ذَا الْمَنِّ الدَّائِمِ الَّذي لا يَنْقَطِعُ أَبَداً وَ لا يُحْصيهِ غَيْرُهُ وَ يا ذَا الْمَعْرُوفِ الَّذي لا يَنْفَدُ أَبَداً يا كَريمُ يا كَريمُ يا كَريمُ».

پس دعا و تضرّع بسيار مي كرد، و حاجات خود را ياد مي كرد؛

پس مي گفت: «اَللهُمَّ [59] لَكَ الْحَمْدُ [60] إِنْ أَطَعْتُكَ وَ لَكَ الْحُجَّةُ [61] إِنْ عَصَيْتُكَ لا صُنْعَ لي وَ لا لِغَيْري في إِحْسانٍ مِنْكَ [62] في حالِ [63] الْحَسَنَةِ يا كَريمُ يا كَريمُ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِه وَ صَلِّ بِجَميعِ ما سَأَلْتُكَ وَ أَسْئَلُكَ مَنْ في مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها مِنَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ ابْدَأْ بِهِمْ وَ ثَنِّ بي بِرَحْمَتِكَ».

پس جانب راستِ رويِ مبارك را بر زمين مي گذاشت و مي گفت: «اَللهُمَّ لا تَسْلُبْني ما أَنْعَمْتَ بِه عَلَيَّ مِنْ وَلايَتِكَ وَ وَلايَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ».

پس جانب چپِ رو را بر زمين مي گذاشت و همان دعا مي خواند. [64] .



[ صفحه 193]



نهم: در مجموع الدعوات گفته است كه: در سجده شكر اين دعا را براي طلب روزي بايد خواند:

» [65] .يا مَنْ لا تَزيدُ مُلْكَهُ حَسَناتي وَ لا تَشينُهُ سَيِّئاتي وَ لا يَنْقُصُ خَزائِنُهُ غِنايَ وَ لا يَزيدُ فيها فَقْري صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَثْبِتْ رَجاءَكَ في قَلْبي وَ اقْطَعْ رَجائي عَمَّنْ سِواكَ حَتّي لا أَرْجُو إِلّا إِيَّاكَ وَ لا أَخافُ إِلّا مِنْكَ وَ لا أَثِقُ إِلّا بِكَ وَ لا أَتَّكِلُ إِلّا عَلَيْكَ وَ أَجِرْني مِنْ تَحْويلِ ما أَنْعَمْتَ بِه عَلَيَّ فِي الدّينِ وَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ أَيَّامَ الدُّنْيا بِرَحْمَتِكَ [66] [67] .

دهم: سيّد بن طاوس از كتاب سعد بن عبدالله روايت كرده است به سندهاي صحيح از سليمان جعفري و محمد بن اسماعيل بن بزيع كه گفت: روزي به خدمت حضرت امام رضا عليه السلام رفتم، حضرت را در سجده شكر يافتم و بسيار طول داد؛ چون سر برداشت فرمود كه: هر كه اين دعا را در سجده شكر بخواند چنانست كه در جنگ بدر در خدمت حضرت رسول صلي الله عليه وآله با كافران جنگ كرده باشد و تير بر لشكر ايشان انداخته باشد. گفتم: رخصت مي فرمايي كه بنويسم؟ فرمود كه بنويسيد [68] .، چون به سجده شكر روي بگو:

«اَللهُمَّ الْعَنِ الَّذَيْنِ بَدَّلا دينَكَ وَ غَيَّرا نِعْمَتَكَ وَ اتَّهَما رَسُولَكَ صلي الله عليه وآله وَ خالَفا مِلَّتَكَ وَ صَدَّا عَنْ سَبيلِكَ وَ كَفَرا آلائَكَ وَ رَدَّا عَلَيْكَ كَلامَكَ وَ اسْتَهْزا بِرَسُولِكَ وَ قَتَلا اِبْنَ نَبِيِّكَ وَ حَرَّفا كِتابَكَ وَ جَحَدا آياتِكَ وَ سَخِرا بِاِمامِكَ [69] وَ اسْتَكْبَرا عَنْ عِبادَتِكَ وَ قَتَلا أَوْلِيائَكَ وَ جَلَسا في مَجْلِسٍ لَمْ يَكُنْ لَهُما بِحَقٍّ وَ حَمَلا النَّاسَ عَلي أَكْتافِ آلِ مُحَمَّدٍ اَللهُمَّ الْعَنْهُما لَعْناً يَتْلُو بَعْضُهُ بَعْضاً وَ احْشُرْهُما وَ أَتْباعَهُما إِلي جَهَنَّمَ زُرْقاً اَللهُمَّ إِنَّا نَتَقَرَّبُ اِلَيْكَ بِاللَّعْنَةِ عَلَيْهِما



[ صفحه 194]



وَ الْبَراءَةِ مِنْهُما فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ اَللهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَميرِ الْمُؤْمِنينَ وَ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ ابْنِ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ صلي الله عليه وآله وسلم اَللهُمَّ زِدْهُما عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ [70] وَ هَواناً فَوْقَ هَوانٍ وَ ذُلّاً فَوْقَ ذُلٍّ وَ خِزْياً فَوْقَ خِزْيٍ اَللهُمَّ دُعَّهُما فِي النَّارِ دَعّاً وَ ارْكُسْهُما في أَليمِ عَذابِكَ رَكْساً اَللهُمَّ احْشُرْهُما وَ أَتْباعَهُما إِلي جَهَنَّمَ زُمَراً اَللهُمَّ فَرِّقْ جَمْعَهُمْ وَ شَتِّتْ أَمْرَهُمْ وَ خالِفْ بَيْنَ كَلِمَتِهِمْ وَ بَدِّدْ جَماعَتَهُمْ وَالْعَنْ أَئِمَّتَهُمْ وَ اقْتُلْ قادَتَهُمْ وَ سادَتَهُمْ وَ كُبَرائَهُمْ وَ الْعَنْ رُؤَسائَهُم وَ اكْسِرْ رايَتَهُمْ [71] وَ أَلْقِ الْبَأْسَ بَيْنَهُم وَ لا تُبْقِ مِنْهُمْ دَيَّاراً اَللهُمَّ الْعَنْ أَبا جَهْلٍ [72] وَ الْوَليدَ لَعْناً يَتْلُو بَعْضُهُ بَعْضاً وَ يَتْبَعُ بَعْضُهُ بَعْضاً اَللهُمَّ الْعَنْهُما لَعْناً يَلْعَنُهُما بِه كُلُّ مَلَكٍ مُقَرَّبٍ وَ كُلُّ نَبِيٍّ مُرْسَلٍ وَ كُلُّ مُؤْمِنٍ امْتَحَنْتَ قَلْبَهُ لِلْإيمانِ اَللهُمَّ الْعَنْهُما لَعْناً يَتَعَوَّذُ مِنْهُ أَهْلُ النَّارِ وَ مِنْ عَذابِهِما اَللهُمَّ الْعَنْهُما لَعْناً لا يَخْطُرُ [73] لِاَحَدٍ بِبالٍ اَللهُمَّ الْعَنْهُما في مُسْتَسِرِّ سِرِّكَ وَ ظاهِرِ عَلانِيَتِكَ وَ عَذِّبْهُما عَذاباً فِي التَّقْديرِ وَ فَوْقَ التَّقْديرِ وَ شارِكْ مَعَهُما اِبْنَتَيْهِما وَ أَشْياعَهُما وَ مُحِبّيهِما وَ مَنْ شايَعَهُما إِنَّكَ سَميعُ الدُّعاءِ». [74] .

يازدهم: محمّد بن هارون در مجموع الدعوات از عديّ بن حاتم روايت كرده است كه: روزي به خدمت حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام رفتم، حضرت را در نماز يافتم با رنگ متغيّر، و كسي را بعد از حضرت رسول صلي الله عليه وآله نديده بودم كه ركوع و سجودش از آن حضرت تمام تر باشد؛ چون صداي پاي مرا شنيد اشاره نمود به دست مبارك كه باش. پس دو ركعت نماز كرد و بعد از سلام به سجده رفت، و بسيار طول داد تا آن كه گمان كردم كه به خواب رفته است. پس سر از سجده برداشت و اين دعا خواند؛ پس رو به



[ صفحه 195]



جانب من گردانيد و فرمود كه: به حقّ آن خداوندي كه دانه را شكافته، و خلايق را آفريده سوگند كه هر غمگيني يا كار بسته اي يا غارت زده اي كه اين دعا را بخواند البتّه حق تعالي بندش را بگشايد، و غمش را زايل گرداند، و مهمّاتش را برآورد، و سزاوار است كه هر كه اين دعا را بشنود حفظ كند.

راوي گفت: كه تا اين حديث را از حضرت شنيده ام اين دعا را ترك نكرده ام. اينست دعا:

«لا إِلهَ إِلّا اَللهُ حَقّاً حَقّاً لا إِلهَ إِلَّا اللهُ إيماناً وَ صِدْقاً لا إِلهَ إِلَّا اللهُ تَعَبُّداً وَ رِقّاً يا مُعِزَّ الْمُؤْمِنينَ بِسُلْطانِه يا مُذِلَّ الْجَبَّارينَ بِعَظَمَتِه أَنْتَ كَهْفي حينَ تُعْيينِي الْمَذاهِبُ عِنْدَ حُلُولِ النَّوائِبِ فَتَضيقُ عَلَيَّ الْأَرْضُ بِرُحْبِها أَنْتَ خَلَقْتَني يا سَيّدي رَحْمَةً مِنْكَ لي وَ لَوْ لا رَحْمَتُكَ لَكُنْتُ مِنَ الْهالِكينَ وَ أَنْتَ مُؤَيِّدي بِالنَّصْرِ عَلي أَعْدائي وَ لَوْ لا نَصْرُكَ لَكُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبينَ يا مُنْشِئَ الْبَرَكاتِ مِنْ مَواضِعِها وَ مُرْسِلَ الرَّحْمَةِ مِنْ مَعادِنِها وَ يا [75] مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالعِزِّ وَ الرِّفْعَةِ فَأَوْلِياؤُهُ بِعِزِّه يَعْتَزُّونَ وَ يا مَنْ وَضَعَ لَهُ الْمُلُوكُ نيرَ المَذَلَّةِ عَلي أَعْناقِهِمْ فَهُمْ مِنْ سَطَواتِه خائِفُونَ أَسْئَلُكَ بِكِبْرِيائِكَ الَّتي شَقَقْتَها مِنْ عَظَمَتِكَ وَ بِعَظَمَتِكَ الَّتِي اسْتَوَيْتَ بِها عَلي عَرْشِكَ وَ عَلَوْتَ بِها في خَلْقِكَ فَكُلُّهُم خاضِعٌ ذَليلٌ لِعِزَّتِكَ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِه وَ افْعَلْ [76] أَوْلَي الْأَمْرَيْنِ بِكَ [77] تَبارَكْتَ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمينَ». [78] .

دوازدهم: شيخ كشّي از سعيد بن مسيّب روايت كرده است كه: قاريان قرآن تا حضرت امام زين العابدين عليه السلام متوجّه مكّه نمي شد بيرون نمي رفتند؛ در يكي از سفرهاي حج با حضرت بيرون رفتيم و هزار نفس [79] بوديم، چون به منزل سقيا رسيديم حضرت فرود آمد و نماز گذارد [80] و بعد از نماز سجده شكر به جاي آورد، و در سجده اين دعا



[ صفحه 196]



خواند. پس شنيدم كه هر درخت و سنگ و كلوخي كه در آن موضع بود همه با حضرت در اين تسبيح موافقت كردند؛ من از مشاهده اين حال غريب، بسيار ترسيدم.

چون حضرت سر برداشت فرمود كه: اين تسبيحِ اعظم [81] خداست، و با اين تسبيح هيچ گناه نمي ماند؛ و چون حق تعالي جبرئيل را آفريد اين تسبيح را الهام كرد، چون اين تسبيح را خواند جميع آسمانها و آنچه در آنها بود همه با او خواندند و اين نام بزرگ خداست. اينست تسبيح [82] .:

«سُبْحانَكَ اللهُمَّ وَ حَنانَيْكَ سُبْحانَكَ اللهُمَّ وَ تَعالَيْتَ [83] سُبْحانَكَ اللهُمَّ وَ العِزُّ إِزارُكَ سُبْحانَكَ اللهُمَّ وَ الْعَظَمَةُ رِداؤُكَ [84] سُبْحانَكَ اللهُمَّ وَ الْكِبْرِياءُ سُلْطانُكَ سُبْحانَكَ مِنْ عَظيمٍ ما أَعْظَمَكَ سُبْحانَكَ سُبِّحْتَ فِي الْأَعْلي سُبْحانَكَ تَسْمَعُ وَ تَري ما تَحْتَ الثَّري سُبْحانَكَ أَنْتَ شاهِدُ كُلِّ نَجْوي [85] سُبْحانَكَ مَوْضِعُ كُلِّ شَكْوي سُبْحانَكَ حاضِرُ كُلِّ مَلَاءٍ سُبْحانَكَ عَظيمَ الرَّجاءِ سُبْحانَكَ تَري ما في قَعْرِ الْماءِ سُبْحانَكَ تَسْمَعُ أَنْفاسَ الْحيتانِ في قُعُورِ الْبِحارِ سُبْحَانَكَ تَعْلَمُ وَزْنَ السَّمواتِ سُبْحَانَكَ تَعْلَمُ وَزْنَ الْأَرَضينَ سُبْحانَكَ تَعْلَمُ وَزْنَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ سُبْحانَكَ تَعْلَمُ وَزْنَ الظُّلْمَةِ وَ النُّورِ سُبْحانَكَ تَعْلَمُ وَزْنَ الْفَيْ ءِ وَ الْهَواءِ سُبْحانَكَ تَعْلَمُ وَزْنَ الرّيحِ كَمْ هِيَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ سُبْحانَكَ قُدُّوسٌ قُدُّوسٌ قُدُّوسٌ سُبْحانَكَ عَجَباً لِمَنْ عَرَفَكَ كَيْفَ لا يَخافُكَ سُبْحانَكَ اللهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ سُبْحانَ اللهِ الْعَلِيِّ الْعَظيمِ». [86] .

سيزدهم: ابن بابويه به سند معتبر از اصبغ بن نباته روايت كرده است كه: حضرت اميرالمؤمنين - صلوات الله عليه - در سجود اين دعا مي خواندند:



[ صفحه 197]



«أُناجيكَ يا سَيِّدي كَما يُناجي الْعَبْدُ الذَّليلُ مَوْلاهُ وَ أَطْلُبُ إِلَيْكَ طَلَبَ مَنْ يَعْلَمُ أَ نَّكَ تُعْطي وَ لا يَنْقُصُ ما [87] عِنْدَكَ شَيْ ءٌ وَ أَسْتَغْفِرُكَ اسْتِغْفارَ مَنْ يَعْلَمُ أَنَّهُ لا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلّا أَنْتَ وَ أَتَوَكَّلُ عَلَيْكَ تَوَكُّلَ مَنْ يَعْلَمُ أَ نَّكَ عَلي كُلِّ شَيْ ءٍ قَديرٌ». [88] .

چهاردهم: عبدالله بن جعفر حميري در قرب الاسناد به سند معتبر از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده است كه: حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در سجده اين دعا مي خواندند:

«اَللهُمَّ إِنّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ تَبْتَلِيَني بِبَلِيَّةٍ تَدْعُوني ضَرُورَتُها عَلَي أَنْ أَتَغَوَّثَ بِشَيْ ءٍ مِنْ مَعاصيكَ اَللهُمَّ وَ لا تَجْعَلْ بي [89] حاجَةً إِلي أَحَدٍ مِنْ شِرارِ خَلْقِكَ وَ لِئامِهِمْ فَإِنْ جَعَلْتَ بي حاجَةً إِلي أَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ فَاجْعَلْها إِلي أَحْسَنِهِمْ وَجْهاً وَ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ أَسْخاهُمْ بِها نَفْساً وَ أَطْلَقِهِمْ بِها لِساناً وَ أَسْمَحِهِمْ بِها كَفّاً وَ أَقَلِّهِم بِها عَلَيَّ اِمْتِناناً». [90] .

پانزدهم: ايضاً حميري از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده است كه: پدرم در سجده اين دعا مي خواندند:

«اَللهُمَّ إِنَّ ظَنَّ النَّاسِ بي حَسَنٌ فَاغْفِرْلي ما لايَعْلَمُونَ وَ لا تُؤاخِذْني بِما يَقُولُونَ وَ أَنْتَ عَلّامُ الْغُيُوبِ»

و فرمود كه اين دعا نيز مي خواندند:

«يا ثِقَتي وَ رَجائي في شِدَّتي وَ رَخائي صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ الْطُفْ [91] بي في



[ صفحه 198]



جَميعِ أَحْوالي فَإِنَّكَ تَلْطُفُ لِمَنْ تَشاءُ وَ الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعالَمينَ وَ صَلّي اللهُ عَلي مُحَمَّدٍ النَّبِيِ وَ عَلي أَهْلِ بَيْتِهِ [92] الطَّاهِرينَ وَ سَلَّمَ كَثيراً». [93] .

شانزدهم: در عيون أخبارالرضا عليه السلام به سند معتبر روايت كرده است كه: حضرت امام رضا عليه السلام در سجده اين دعا مي خواندند:

» [94] .لَكَ الْحَمْدُ إِنْ أَطَعْتُكَ وَ لا حُجَّةَ لي إِنْ عَصَيْتُكَ وَ لا صُنْعَ لي وَ لا لِغَيْري في إِحْسانِكَ وَ لا عُذْرَ لي إِنْ أَسَأْتُ ما أَصابَني مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنْكَ يا كَريمُ اغْفِرْ لِمَنْ في مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها مِنَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ». [95] .

هفدهم: در فقه الرضا عليه السلام مذكور است كه: حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در سجده اين دعا مي خواند:

«اَللهُمَّ ارْحَمْ ذُلّي بَيْنَ يَدَيْكَ وَ تَضَرُّعي إِلَيْكَ وَ وَحْشَتي مِنَ النَّاسِ وَ أُنْسي إِلَيْكَ يا كَريمُ فَإِنّي عَبْدُكَ وَ ابْنُ عَبْدَيْكَ أَتَقَلَّبُ في قَبْضَتِكَ يا ذَا الْمَنِّ وَ الْفَضْلِ وَ الْجُودِ وَ الْغِني وَ الْكَرَمِ وَارْحَمْ ضَعْفي وَ شَيْبَتي مِنَ النَّارِ يا كَريمُ». [96] .

هجدهم: ايضاً در فقه الرضا عليه السلام مذكور است كه: حضرت امام محمّد باقر عليه السلام در سجده اين دعا مي خواندند:

«لا إِلهَ إِلَّا اللهُ حَقّاً حَقّاً سَجَدْتُ لَكَ يا رَبِّ تَعَبُّداً وَ رِقّاً وَ إيماناً وَ تَصْديقاً يا عَظيمُ إِنَّ عَمَلي ضَعيفٌ فَضاعِفْهُ لي يا كَريمُ يا جَبَّارُ اغْفِرلي ذُنُوبي وَ جُرْمي وَ تَقَبَّلْ عَمَلي يا كَريمُ يا جَبَّارُ». [97] .



[ صفحه 199]



نوزدهم: ايضاً در فقه الرضا عليه السلام مذكور است كه: حضرت امام جعفر صادق عليه السلام در سجود اين دعا مي خواندند:

«يا كائِنُ قَبْلَ كُلِّ شَيْ ءٍ وَ يا مُكَوِّنُ قَبْلَ كُلِّ شَيْ ءٍ لا تَفْضَحْني فَإِنَّكَ بِي عَالِمٌ وَ لاتُعَذِّبْني فَإنَّكَ عَلَيَّ قادِرٌ اَللهُمَّ إِنّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْعَديلَةِ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ مِنْ شَرِّ المَرْجِعِ فِي الْقَبْرِ وَ مِنَ النَّدامَةِ يَوْمَ الْقِيامَةِ اَللهُمَّ إِنّي أَسْئَلُكَ عيشَةً نَقِيَّةً وَ مَيْتَةً سَوِيَّةً وَ مُنْقَلَباً كَريماً غَيْرَ مُخْزٍ وَ لا فاضِحٍ»

و اين دعا نيز مي خواند:

«اَللهُمَّ إِنَّ مَغْفِرَتَكَ أَوْسَعُ مِنْ ذُنُوبي وَ رَحْمَتَكَ أَرْجَي عِنْدي مِنْ عَمَلي فَاغْفِرْلي [98] [99] .

بيستم: ايضاً در فقه الرضا عليه السلام مذكور است كه: حضرت امام موسي عليه السلام در سجود اين دعا مي خواندند:

«لَكَ الْحَمْدُ إِنْ أَطَعْتُكَ وَ لَكَ الْحُجَّةُ إِنْ عَصَيْتُكَ لا صُنْعَ لي وَ لا لِغَيْري في إِحْسانٍ كانَ مِنّي حالَ الْحَسَنَةِ يا كَريمُ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ بِما [100] سَأَلْتُكَ في مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها مِنَ الْمُؤْمِنينَ وَ ذُرِّيَّتي [101] اَللهُمَّ أَعِنّي عَلي ديني بِدُنْيايَ وَ عَلي آخِرَتي بِتَقْوايَ اَللهُمَّ احْفَظْني فيما غِبْتُ عَنْهُ وَ لا تَكِلْني إِلي نَفْسي فيما قَصَّرْتُ [102] يا مَنْ لا تَنْقُصُهُ الْمَغْفِرَةُ وَ لا تَضُرُّهُ الذُّنُوبُ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ عَلي آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْلي ما لا يَضُرُّكَ وَ أَعْطِني ما لا يَنْقُصُكَ وَ بِاللهِ التَّوْفيقُ». [103] .



[ صفحه 200]



بيست و يكم: شيخ طوسي و ديگران گفته اند كه: سنّت است در سجود شكر نماز ظهر، اين دعا بخواند:

«يا خَيْرَ مَنْ رُفِعَتْ إِلَيْهِ أَيْدِي السَّائِلينَ وَ يا أَكْرَمَ مَنْ مُدَّتْ إِلَيْهِ أَعْناقُ الرَّاغِبينَ وَ يا أَكْرَمَ الْأَكْرَمينَ وَ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمينَ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِه الطَّيِّبينَ وَالْطُفْ لي [104] بِلُطْفِكَ الْخَفِيِّ في شَأْني كُلِّه». [105] .

بيست و دويّم: شيخ و ديگران در سجده شكرِ نمازِ خفتن گفته اند كه: سنّت است اين دعا بخواند:

«اَللهُمَّ أَنْتَ أَنْتَ أَنْتَ انْقَطَعَ الرَّجاءُ إِلّا مِنْكَ مِنْكَ مِنْكَ يا أَحَدَ مَنْ لا أَحَدَ لَهُ يا أَحَدَ مَنْ لا أَحَدَ لَهُ يا أَحَدَ مَنْ لا أَحَدَ لَهُ غَيْرُكَ يا مَنْ لا يَزيدُهُ كَثْرَةُ الدُّعاءِ إِلّا كَرَماً وَ جُوداً يا مَنْ لا يَزْدادُ [106] عَلي كَثْرَةِ الدُّعاءِ إِلّا كَرَماً وَ جُوداً يا مَنْ لا يَزيدُهُ كَثْرَةُ الدُّعاءِ إِلّا كَرَماً وَ جُوداً صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِه صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِه صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِه».

پس حاجت خود را مي طلبي؛ پس گونه راست را بر زمين مي گذاري و همين دعا مي خواني [107] .؛ پس باز پيشاني را بر زمين مي گذاري و همين دعا مي خواني. [108] .

بيست و سيّم: كليني به سند معتبر از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده است كه: نزديك ترين احوال بنده به سوي خدا وقتي است كه بنده در سجده باشد؛ چون به سجده روي بگو:



[ صفحه 201]



«يا رَبَّ الْأَرْبابِ وَ يا مالِكَ [109] الْمُلُوكِ وَ يا سَيِّدَ السَّاداتِ وَ يا جَبَّارَ الْجَبابِرَةِ وَ يا إِلهَ الآلِهَةِ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»

پس حاجات خود را بطلب؛ پس بگو: «فَإِنّي عَبْدُكَ ناصِيَتي في قَبْضَتِكَ»

پس هر دعايي كه خواهي بكن كه خدا بخشنده است، و برآوردن هيچ حاجت بر او دشوار نيست. [110] .

بيست و چهارم: ايضاً كليني به سند موثّق از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده است كه: شنيدم شبي پدرم در مسجد به سجود رفته [111] .، مي گريست و اين دعا مي خواند:

» [112] .اَللهُمَّ أَنْتَ رَبّي حَقّاً حَقّاً سَجَدْتُ لَكَ يا رَبِّ تَعَبُّداً وَ رِقّاً اَللهُمَّ إِنَّ عَمَلي ضَعيفٌ فَضاعِفْهُ لي اَللهُمَّ قِني عَذابَكَ يَوْمَ تَبْعَثُ عِبادَكَ وَ تُبْ عَلَيَّ إِنَّكَ أَنْتَ التَّوابُ الرَّحيمُ». [113] .

بيست و پنجم: ايضاً كليني روايت كرده است كه: حضرت صادق عليه السلام در سجده اين دعا مي خواندند:

«سَجَدَ وَجْهِيَ الْبالي لِوَجْهِكَ الْباقي الدَّائِمِ الْعَظيمِ سَجَدَ وَجْهِيَ الذَّليلِ لِوَجْهِكَ الْعَزيزِ سَجَدَ وَجْهِيَ الْفَقيرِ لِوَجْهِ رَبّيَ الغَنِيِّ الْكَريمِ العَلِيِّ الْعَظيمِ رَبِّ أَسْتَغْفِرُكَ مِمَّا كانَ وَ أَسْتَغْفِرُكَ مِمَّا يَكُونُ رَبِّ لا تُجْهِدْ [114] بَلائي رَبِّ لا تُشْمِتْ بي أَعْدائي رَبِّ لا تُسِئْ قَضائي رَبِّ إِنَّهُ لا دافِعَ وَ لا مانِعَ إِلّا أَنْتَ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بِأَفْضَلِ صَلَواتِكَ وَ بارِكْ



[ صفحه 202]



عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بِأَفْضَلِ بَرَكاتِكَ اَللهُمَّ إِنّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ سَطَواتِكَ وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ جَميعِ غَضَبِكَ وَ سَخَطِكَ سُبْحانَكَ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ رَبُّ الْعالَمينَ». [115] .

بيست و ششم: ايضاً كليني رحمه الله روايت كرده است كه: حضرت اميرالمؤمنين - صلوات الله عليه - در سجده اين دعا مي خواندند:

«اِرْحَمْ ذُلّي بَيْنَ يَدَيْكَ وَ تَضَرُّعي إِلَيْكَ وَ وَحْشَتي مِنَ النَّاسِ وَ أُنْسي بِكَ يا كَريمُ»

و اين دعا نيز مي خواندند:

«وَعَظْتَني فَلَمْ أَتَّعِظْ وَ زَجَرْتَني عَنْ مَحارِمِكَ فَلَمْ أَنْزَجِرْ وَ عَمَّرْتَني أَياديكَ [116] فَما شَكَرْتُ عَفْوَكَ عَفْوَكَ يا كَريمُ أَسْئَلُكَ الرَّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ أَسْئَلُكَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسابِ». [117] .

بيست و هفتم: ايضاً كليني روايت كرده است كه: حضرت امام محمّد باقر عليه السلام در سجده اين دعا مي خواندند:

«لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ حَقّاً حَقّاً سَجَدْتُ لَكَ يا رَبِّ تَعَبُّداً وَ رِقّاً يا عَظيمُ إِنَّ عَمَلي ضَعيفٌ فَضاعِفْهُ لي يا كَريمُ يا حَنَّانُ [118] اغْفِرْ لي ذُنُوبي وَ جُرْمي وَ تَقَبَّلْ عَمَلي يا كَريمُ يا حَنَّانُ [119] أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَخيبَ أَوْ أَحْمِلَ ظُلْماً اَللهُمَّ مِنْكَ النِّعْمَةُ وَ أَنْتَ تَرْزُقُ شُكْرَها وَ عَلَيْكَ يَكُونُ ثَوابَ ما تَفَضَّلْتَ بِه مِنْ ثَوابِها بِفَضْلِ طَوْلِكَ وَ بِكَريمِ عائِدَتِكَ». [120] .



[ صفحه 203]



بيست و هشتم: ايضاً كليني رحمه الله به سند معتبر روايت كرده است كه: حضرت امام موسي عليه السلام در سجده اين دعا مي خواند: «أَعُوذُ بِكَ مِنْ نارٍ حَرُّها لا يُطْفي وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ نارٍ جَديدُها لا يَبْلي وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ نارٍ عَطْشانُها لا يَرْوي وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ نارٍ مَسْلُوبُها لا يُكْسي». [121] .

بيست و نهم: ايضاً كليني به سند معتبر روايت كرده است كه: شكايت كرد مردي به حضرت صادق عليه السلام كه امّ ولدي دارم و او عليل است. حضرت فرمود كه: بگو بعد از هر نماز واجب در سجده شكر بگويد: «يا رَؤُفُ يا رَحيمُ يا رَبّي يا سَيِّدي» پس حاجت خود را بطلبد. [122] .

سي ام: سيّد بن طاوس روايت كرده است كه: هر كه در سجده شكر اين دعا را بخواند، پيش از آن كه سر بردارد حاجتش برآورده شود: «اَللهُمَّ لَكَ قَصَدْتُ وَ إِلَيْكَ اعْتَمَدْتُ وَ أَرَدْتُ وَ بِكَ وَثِقْتُ وَ عَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ وَ أَنْتَ عالِمٌ بِما أَرَدْتُ». [123] .

سي و يكم: در روايات معتبره بسيار منقولست كه: حضرت صادق و كاظم - صلوات الله عليهما - در سجده شكر [124] بسيار مي فرمودند:

«أَسْئَلُكَ الرَّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسابِ».

و در بعضي از روايات: «وَالْأَمْنَ عِنْدَ الْحِسابِ [125] [126] .



[ صفحه 204]



سي و دويّم: به سند صحيح از حضرت صادق عليه السلام مرويست كه در سجده مي گفتند:

«سَجَدَ وَجْهِيَ اللَّئيمُ لِوَجْهِ رَبِّيَ الْكَريمِ». [127] .

سي و سيّم: در بعضي از كتب معتبره از حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام روايت شده كه: بهترين سخنان نزد حق تعالي آنست كه بنده در سجده بگويد: «رَبِّ [128] اِنّي ظَلَمْتُ نَفْسي فَاغْفِرْلي». [129] .

سي و چهارم: در جعفريّات به سند صحيح از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده است كه: حضرت رسول صلي الله عليه وآله چون سر به سجده مي گذاشت اين دعا مي خواند:

«اَللهُمَّ مَغْفِرَتُكَ أَوْسَعُ مِنْ ذُنُوبي وَ رَحْمَتُكَ أَرْجي عِنْدي مِنْ عَمَلي فَاغْفِرْ لي ذُنُوبي يا حَيُّ لا يَمُوتُ». [130] .

سي و پنجم: قطب راوندي از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده است كه: هر گاه تو را شدّتي و غمي عارض شود و به نهايت برسد، سجده كن بر زمين و بگو:

«يا مُذِلَّ كُلِّ جَبَّارٍ يا مُعِزَّ كُلِّ ذَليلٍ قَدْ وَ حَقِّكَ بَلَغَ مَجْهُودي فَصَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ فَرِّجْ عَنّي». [131] .

و در عدّة الداعي از آن حضرت روايت كرده است كه: هر گاه به مردي نازله يا امري شديدي يا كربي [132] و غمي نازل شود زانوها و دستهاي خود را تا به مرفق برهنه كند و بر زمين بچسباند، و سينه خود را به زمين برساند، و حاجت خود را طلب كند. [133] .



[ صفحه 205]



سي و ششم: ابن بابويه به سند معتبر از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده است كه: هر گاه بنده اي در سجده سه مرتبه بگويد: «يا اَللهُ يا رَبَّاهُ يا سَيِّداهُ» خداوند كريم جواب او گويد: لبّيك بنده من چه حاجت داري؟ [134] حاجت خود را بطلب [135] [136] .

و در مكارم الأخلاق روايت كرده است كه: هر كه در سجده: «يا ربّاه يا سيّداه» آنقدر بگويد كه يك نفس تمام شود، حق تعالي فرمايد كه: حاجت خود را سؤال كن. [137] .

و ايضاً روايت كرده است كه: بعضي از ائمه عليهم السلام در سجده مي گفتند:

«سَجَدَ لَكَ يا رَبِّ طالِبٌ مِنْ ثَوابِكَ سَجَدَ لَكَ يا رَبِّ هارِبٌ مِنْ عِقابِكَ سَجَدَ لَكَ يا رَبِّ خائِفٌ مِنْ سَخَطِك»؛ پس مي گفت: «يا اَللهُ يا رَبَّاهُ» تا نفس وفا مي كرد؛ پس حاجت خود را طلب مي نمود. [138] .

و ابن بابويه رضي الله عنه روايت كرده است از حضرت صادق عليه السلام كه: هر گاه بنده اي در سجده بگويد: «يا رَبِّ يا رَبِّ» تا نفسش وفا كند، پروردگار عالم فرمايد كه: لبّيك، چه حاجت داري؟ [139] .

سي و هفتم: ابن بابويه به سند موثّق روايت كرده است كه: حضرت امام موسي عليه السلام در سجده اين دعا مي خواندند: «يا مَنْ عَلا فَلا شَيْ ءَ فَوْقَهُ وَ يا مَنْ دَني فَلا شَيْ ءَ دُونَهُ اغْفِرْلي وَ لِاَصْحابي». [140] .



[ صفحه 206]



سي و هشتم: كليني به سند معتبر از زياد قندي روايت كرده است كه: چون در بغداد به حبس و زندان مبتلا شدم، به خدمت حضرت امام موسي عليه السلام نوشتم كه: دعايي مرا تعليم فرما كه از اين بليّه نجات يابم. حضرت در جواب نوشتند كه: چون از نماز فارغ شوي به سجده رو، و سجده را طول بده و بگو:

«يا أَحَدَ مَنْ لا أَحَدَ لَهُ» تا نفست منقطع شود؛

پس بگو: «يا مَنْ لا يَزيدُهُ كَثْرَةُ الدُّعاءِ إِلّا كَرَماً وَ جُوداً [141] .«تا نفست منقطع شود؛

پس بگو: «يا رَبَّ الْأَرْبابِ أَنْتَ أَنْتَ أَنْتَ الَّذِي انْقَطَعَ الرَّجاءُ إِلّا مِنْكَ يا عَلِيُّ يا عَظيمُ».

راوي گفت كه چون اين دعا خواندم نجات يافتم. [142] .

سي و نهم: در مكارم الأخلاق از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده است كه: حضرت رسول صلي الله عليه وآله به مردي گذشت و او در سجده مي گفت:

«يا رَبِّ ماذا عَلَيْكَ أَنْ تُرْضِيَ كُلَّ مَنْ كانَ لَهُ عِنْدي تَبِعَةٌ وَ أَنْ تَغْفِرَ لي ذُنُوبي وَ أَنْ تُدْخِلَنِي الجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ فَإِنَّما [143] عَفْوُكَ عَنِ الظَّالِمينَ وَ أَنَا مِنَ الظَّالِمينَ فَلْتَسَعَني رَحْمَتُكَ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمينَ».

پس حضرت فرمود كه: سر بردار كه دعايت مستجاب شد؛ به درستي كه دعاي پيغمبري را خواندي كه در زمان قوم عاد بود. [144] .

چهلم: ابن ادريس و ديگران به سندهاي معتبر از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده اند



[ صفحه 207]



كه: هر گاه تو را همّي عارض شود، دست را بر جاي سجود خود بكش و [145] تا جانب راست رو، سه مرتبه در هر مرتبه بگو:

«بِسْمِ اللهِ الَّذي لا إِلهَ إِلّا هُوَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ اَللهُمَّ إِنّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْهَمِّ وَ الْحُزْنِ وَ السُّقْمِ وَ الْعُدْمِ وَ الصَّغارِ [146] وَ الذُّلِّ وَ الْفَواحِشِ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ». [147] .

و بعضي گفته اند كه دست را نيز بر سينه بمالد.

و در روايت معتبر ديگر دعا چنين وارد شده، بعد از الرحيم: «اَللهُمَّ اذْهَبْ عَنّي الْهَمَّ وَ الْحُزْنَ». [148] .

و به روايت شيخ: «اَللهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ لا اِلهَ اِلّا اَنْتَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الرَّحْمنُ الرَّحيمُ اَللهُمَّ اذْهَبْ عَنِّي الْهَمَّ وَ الْحُزْنَ وَ الْفِتَنَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ». [149] .

و در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقولست كه: حق تعالي به حضرت موسي عليه السلام وحي كرد كه تو را براي اين برگزيدم و كليم خود گردانيدم كه نفس تو را نزد خود از همه كس ذليل تر يافتم. چون اين خطاب به موسي رسيد به سجده شكر رفت، و از روي شكستگي و تذلّل، پهلوهاي روي خود را بر خاك گذاشت. حق تعالي وحي كرد كه: سر بردار اي موسي! و دست بر موضع سجود خود بمال؛ پس دست خود را بمال



[ صفحه 208]



بر روي و بر هر جاي بدنت كه دست تو به آن مي رسد، كه امان خواهد گرديد براي تو از هر دردي و آفتي و بلايي. [150] .

چهل و يكم: كليني و ديگران به سند معتبر از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده اند كه: هر گاه دردي و بيماري و آزاري داشته باشي، بعد از نماز دست بمال بر موضع سجود خود از زمين و اين دعا بخوان؛ پس دست بر موضع درد بمال و هفت مرتبه چنين كن. اينست دعا:

«يا مَنْ كَبَسَ الْاَرْضَ عَلَي الْماءِ وَ سَدَّ الْهَواءَ بِالسَّماءِ وَاخْتارَ لِنَفْسِه اَحْسَنَ الْاَسْماءِ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عافِني مِنْ كُلِّ سُقْمٍ وَداءٍ وَاقْضِ حَوائِجي كُلِّها» پس حوائج خود را طلب كن. [151] .



[ صفحه 209]




پاورقي

[1] ع: + آن گاه.

[2] ع: خداي تعالي.

[3] امالي، شيخ صدوق، ص 509، مجلس السادس و السبعون؛ بحارالأنوار، ج 68، ص 41، باب 61، الشكر.

[4] علل الشرايع، ج 1، ص 232، باب العلّة الّتي من أجلها...؛ وسايل الشيعه، ج 7، ص 20، باب استحباب السجود للشكر و إطالته.

[5] ثواب الأعمال، ص 35، ثواب سجدة الشكر.

[6] وسايل الشيعه، ج 14، ص 499، باب استحباب اختيار زيارة الحسين عليه السلام؛ كامل الزيارات، ص 146، باب الثامن والخمسون.

[7] ع: برمي دارد.

[8] آ: - بايد داد؟.

[9] تهذيب الأحكام، ج 2، ص 110، باب كيفية الصلاة و صفتها و...؛ وسايل الشيعه، ج 7، ص 6، باب استحبابهما بعد الصلاة فريضة.

[10] كافي، ج 2، ص 98، باب الشكر...؛ وسايل الشيعه، ج 7، ص 18، باب استحباب السجود للشكر و إطالته.

[11] وسايل الشيعه، ج 7، ص 8، باب استحباب إطالة سجدة الشكر و...؛ بحارالأنوار، ج 83، ص 230، باب 44، سجدة الشكر و فضلها و.

[12] وسايل الشيعه، ج 7، ص 10، باب استحباب إطالة سجدة الشكر؛ علل الشرايع، ج 1، ص 34، باب العلة التي من أجلها.

[13] ع: - روي.

[14] تهذيب الأحكام، ج 2، ص 112، باب كيفية الصلاة و صفتها...؛ وسايل الشيعه، ج 7، ص 19، باب استحباب السجود للشكر و إطالته.

[15] آ: خواندم.

[16] كافي، ج 2، ص 123، باب تواضع؛ علل الشرايع، ج 1، ص 56، باب العلّة التي من أجلها.

[17] ع: + براي.

[18] علل الشرايع، ج 2، ص 360، باب علّة سجدة الشكر؛ وسايل الشيعه، ج 7، ص 5، باب استحبابهما بعد الصلاة فريضة.

[19] ع: + بكند و.

[20] ع: + گذارد.

[21] وسايل الشيعه، ج 7، ص 10، باب استحباب إطالة سجدة الشكر؛ إرشاد مفيد، ج 2، ص 231، باب ذكر طرف من فضائله و.

[22] عيون اخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص 95، باب جمل من اخبار موسي بن جعفر عليه السلام.

[23] عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 2، ص 17، باب فيما جاء عن الرضا عليه السلام؛ وسايل الشيعه، ج 7، ص 9، باب استحباب إطالة سجدة الشكر و.

[24] رجال كشي، ص 211، في معروف بن خربوذ...؛ بحارالأنوار، ج 83، ص 207، باب 44، سجدة الشكر و فضلها و.

[25] آ: + شكر.

[26] رجال كشي، ص 515، في الحسن بن علي بن فضال؛ بحارالأنوار، ج 83، ص 207، باب 44، سجدة الشكر و فضلها و.

[27] رجال كشي، ص 548، في علي بن مهزيار...؛ مستدرك الوسايل، ج 5، ص 129، باب استحباب إطالة سجدة الشكر.

[28] رجال كشي، ص 591، في محمد بن أبي عمير الأزدي.

[29] بحارالأنوار، ج 83، ص 194، باب 44، سجدة الشكر و فضلها و.

[30] عيون اخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص 280، باب فيما جاء عن الإمام...؛ كافي، ج 3، ص 326، باب السجود و التسبيح و.

[31] عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 2، ص 180، باب في ذكر أخلاق الرضا عليه السلام.

[32] حاشيه هر سه نسخه: أَكْمَهْتَني.

[33] حاشيه متن: بيدي، ولي در ع و آ: برعكس.

[34] ع: بِجَوارِحي.

[35] آ: الذّنب.

[36] ع و آ: + پس سر برداشتند.

[37] كافي، ج 3، ص 326، باب السجود و التسبيح و الدعاء فيه...؛ تهذيب الأحكام، ج 2، ص 111، باب كيفية الصلاة و صفتها و.

[38] حاشيه متن و ع: عَليّاً.

[39] حاشيه ع: لَهُم و حاشيه متن: لَهُمْ أتَوالا.

[40] حاشيه هر سه نسخه: عَدُوِّهِم.

[41] حاشيه ع و آ: بإيوائِكَ.

[42] حاشيه هر سه نسخه: بِعَدُوِّك.

[43] حاشيه ع و آ: بإيوائِكَ.

[44] حاشيه ع: لَتُخْزِيَنَّهُم.

[45] حاشيه ع: بِأيدينا.

[46] حاشيه آ: لي.

[47] حاشيه متن و ع و متن آ: فَفَرِّجْ عَنّي.

[48] ع و آ. + مِنْ نُورٍ.

[49] مصباح، شيخ طوسي، ص 238، صلاة الصبح...؛ بحارالأنوار، ج 83، ص 220، باب 44، سجده شكر و فضلها.

[50] ع و آ: وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ.

[51] ع: + عَنْ.

[52] ع: + عَنْ.

[53] بحارالانوار، ج 83، ص 221، باب 44، سجدة الشكر و فضلها و.

[54] ع و آ: + كليني و.

[55] حاشيه هر سه نسخه: مَنّاً.

[56] حاشيه هر سه نسخه: مَنّاً.

[57] أمالي، شيخ صدوق، ص 312، مجلس الحادي و الخمسون؛ بحارالأنوار، ج 83، ص 195، باب 44، سجدة الشكر و فضلها و.

[58] كمال الدين، ج 2، ص 470، باب ذكر من شاهد القائم عليه السلام و رآه؛ مستدرك الوسايل، ج 5، ص 132، باب استحباب الدعاء في سجدتي الشكر.

[59] حاشيه متن: اللهُمَّ.

[60] حاشيه آ: لِي.

[61] حاشيه متن و ع و متن آ: عَلَيَّ.

[62] ع: + إلَيَّ.

[63] حاشيه ع: حالي.

[64] مصباح، شيخ طوسي، ص 78، فصل في سياقة الصلوات...؛ فلاح السائل، ص 208، فصل الحادي و العشرون.

[65] ع و آ: + اللّهمَّ كما صُنْتَ وَجْهي عَنِ السُّجودِ اِلّا لَكَ فَصُنْهُ عَنْ طَلَبِ الرِّزقِ اِلّا مِنكَ اللّهمَّ قَوِّني عَلي ما خَلَقْتَني لَهُ وَ لا تَشْغَلْني بِما تَكَفَّلْتَ لي بِهِ وَ أَعْصِمْني مِمّا تُعاقِبُني عَلَيْهِ.

[66] ع و آ: يَا كَريم.

[67] بحارالأنوار، ج 83، ص 216، باب 44، سجدة الشكر و فضلها.

[68] حاشيه آ: بنويس.

[69] حاشيه هر سه نسخه: بِآياتِكَ.

[70] حاشيه ع: عَذابٍ.

[71] آ: راياتَهُمْ.

[72] حاشيه هر سه نسخه: اللّهُمَّ الْعَنْ فلاناً و فلاناً.

[73] حاشيه متن: لايَخْطُرْ.

[74] مهج الدعوات، ص 258، و من ذلك دعاء آخر لمولانا الرضا عليه السلام؛ مصباح، شيخ كفعمي، ص 553، فصل الرابع و الأربعون.

[75] ع و آ: فَيا.

[76] ع و آ: + بِي.

[77] حاشيه آ: بِكَ.

[78] بحارالأنوار، ج 83، ص 225، باب 44، سجدة الشكر و فضلها و.

[79] ع و آ: نفر.

[80] ع و آ: كرد.

[81] ع: عظيم.

[82] حاشيه آ: تسبيح اينست.

[83] ع: وَ تَعالي سِرْ بَالُكَ.

[84] حاشيه متن: وَ تَعالي سِرْ بَالُكَ.

[85] حاشيه متن: شَكْوي.

[86] رجال كشّي، ص 117، سعيد بن مسيب...؛ مصباح، شيخ كفعمي، ص 82، فصل الخامس عشر فيما يقال كل يوم.

[87] ع و آ: ممّا.

[88] أمالي، شيخ صدوق، ص 255، مجلس الرابع و الأربعون...؛ روضة الواعظين، ج 2، ص 326، مجلس في ذكر الدعاء في حوائج المؤمنين.

[89] حاشيه متن و آ: لِي.

[90] قرب الأسناد، ص 2، جزء الأول...؛ مستدرك الوسايل، ج 4، ص 449، باب استحباب الدعاء بالمأثور.

[91] حاشيه متن: لِي.

[92] حاشيه متن و آ و متن ع: الطَّيِّبِينَ.

[93] قرب الأسناد، ص 5، جزء الأول...؛ مستدرك الوسايل، ج 4، ص 450، باب استحباب الدعاء بالمأثور.

[94] حاشيه متن: اللهُمَّ.

[95] عيون اخبارالرضا عليه السلام، ج 2، ص 205، دلالة أخري...؛ مستدرك الوسايل، ج 4، ص 451، باب استحباب الدعاء بالمأثور.

[96] فقه الرضا عليه السلام، ص 141، باب صلاة اللّيل...؛ مستدرك الوسايل، ج 5، ص 142، باب استحباب الدعاء في سجدتي الشكر.

[97] همان.

[98] حاشيه متن: يَا مَنْ حَيُّ لَايَمُوت، و حاشيه آ: وَ مَنْ.

[99] فقه الرضا عليه السلام، ص 141، باب صلاة الليل...؛ مستدرك الوسايل، ج 5، ص 142، باب استحباب الدعاء في سجدتي الشكر.

[100] ع و آ: صِلْ بِمَا، به جاي: صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ بِما.

[101] حاشيه متن و آ: زِدْني.

[102] حاشيه آ: حَضَرْتُ.

[103] فقه الرضا عليه السلام، ص 142، باب صلاة اليل...؛ مستدرك الوسايل، ج 5، ص 143، باب استحباب الدعاء في سجدتي الشكر.

[104] حاشيه متن و آ: بِي.

[105] مصباح، شيخ طوسي، ص 67، فصل في سياقة الصلوات...؛ بلدالأمين، ص 17، و مما يختص عقيب الظهر.

[106] حاشيه هر سه نسخه: يَزيدُهُ كثرةُ.

[107] ع و آ: + پس گونه چپ را بر زمين مي گذاري و همين دعا مي خواني.

[108] مصباح، شيخ طوسي، ص 112، أربع ركعات أخر...؛ فلاح السائل، ص 256، فصل السادس والعشرون.

[109] آ: مَلِك.

[110] كافي، ج 3، ص 323، باب السجود و التسبيح والدعاء...؛ وسايل الشيعه، ج 6، ص 340، باب استحباب الدعاء بالمأثور.

[111] آ: + بود.

[112] ع و آ: + سُبحَانَكَ.

[113] كافي، ج 3، ص 323، باب السجود والتسبيح والدعاء...؛ وسايل الشيعه، ج 6، ص 340، باب استحباب الدعاء بالمأثور.

[114] ع: لاتُجْهِلْ.

[115] كافي، ج 3، ص 327، باب السجود و التسبيح و الدعاء...؛ مستدرك الوسايل، ج 5، ص 145، باب استحباب الدعاء في سجدتي الشكر.

[116] حاشيه ع و آ: وَ غَمَّرتَني آياتِكَ.

[117] كافي، ج 3، ص 327، باب السجود و التسبيح و الدعاء...؛ مستدرك الوسايل، ج 5، ص 145، باب استحباب الدعاء في سجدتي الشكر.

[118] حاشيه هر سه نسخه: جبّار.

[119] حاشيه هر سه نسخه: جبّار.

[120] كافي، ج 3، ص 327، باب السجود و التسبيح و الدعاء...؛ مستدرك الوسايل، ج 5، ص 146، باب استحباب الدعاء في سجدتي الشكر.

[121] كافي، ج 3، ص 328، باب السجود و التسبيح و الدعاء...؛ مستدرك الوسايل، ج 5، ص 144، باب استحباب الدعاء في سجدتي الشكر.

[122] همان.

[123] فلاح السائل، ص 209، فصل الحادي و العشرون في صلاة العصر؛ بحارالأنوار، ج 83، ص 215، باب 44، سجدة الشكر و فضلها و.

[124] ع: - شكر.

[125] ع: + و ظاهر آنست كه سجده شكر باشد.

[126] كافي، ج 3، ص 323، باب السجود و التسبيح و الدعاء...؛ تهذيب الأحكام، ج 2، ص 300، باب كيفية الصلاة و صفتها.

[127] بحارالأنوار، ج 83، ص 216، باب 44، سجدة الشكر و فضلها و...؛ مستدرك الوسايل، ج 4، ص 463، باب جواز الدعاء في.

[128] ع و آ: - رَبِّ.

[129] بحارالأنوار، ج 83، ص 217، باب 44، سجدة الشكر و فضلها و...؛ مستدرك الوسايل، ج 5، ص 135، باب استحباب الدعاء في سجدتي الشكر.

[130] بحارالأنوار، ج 83، ص 217، باب 44، سجدة الشكر و فضلها و.... (به نقل از جعفريات).

[131] الدعوات، ص 51، فصل في ألح الدعاء و أوجزه؛ بحارالأنوار، ج 83، ص 218، باب 44، سجدة الشكر و فضلها و.

[132] ع: كرب عظيمي.

[133] عدّة الداعي، ص 276؛ كافي، ج 2، ص 556، باب الدعاء للكرب و الهمّ و الحزن و.

[134] آ: - چه حاجتي داري؟.

[135] ع: حاجت خود را از من بطلب، به جاي: چه حاجتي داري؟ حاجت خود را بطلب.

[136] أمالي، شيخ صدوق، ص 411، مجلس الرابع والستون؛ وسايل الشيعه، ج 7، ص 86، باب أ نّه يستحب أن يقال في الدعاء.

[137] مكارم الأخلاق، ص 287، في سجدةالشكر؛ بحارالأنوار، ج 83، ص 206، باب 44، سجدة الشكر و فضلها و.

[138] بحارالأنوار، ج 83، ص 206، باب 44، سجدة الشكر و فضلها و...؛ مستدرك الوسايل، ج 5، ص 146، باب استحباب الدعاء في سجدتي الشكر.

[139] من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 333، باب سجدة الشكر و القول فيها؛ وسايل الشيعه، ج 7، ص 16، باب استحباب الدعاء في سجدتي الشكر.

[140] توحيد، ص 67، باب التوحيد و نفي التشبيه؛ بحارالأنوار، ج 83، ص 228، باب 44طرسجدة الشكر و فضلها و.

[141] ع: جُوداً وَ كَرَمَاً.

[142] كافي، ج 3، ص 328، باب السجود و التسبيح و الدعاء...؛ بحارالأنوار، ج 83، ص 232، باب 44، سجدة الشكر و فضلها و.

[143] ع: فَانَّها.

[144] مكارم الأخلاق، ص 287، في سجدة الشكر؛ بحارالأنوار، ج 83، ص 206، باب 44، سجدة الشكر و فضلها و.

[145] ع + آ: و از جانب چپ روي خود دست بمال و بر پيشاني.

[146] ع: والصّغاد.

[147] بحارالأنوار، ج 83، ص 323، باب 44،سجدة الشكر و فضلها و...؛.

[148] من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 31، باب سجدة الشكر و القول فيها؛ وسايل الشيعه، ج 7، ص 13، باب استحباب مسح اليد علي.

[149] مصباح، شيخ طوسي، ص 243، صلاة الصبح؛ بحارالأنوار، ج 83، ص 231، باب 44، سجدة الشكر و فضلها و.

[150] أمالي، شيخ طوسي، ص 165، مجلس السادس...؛ الدعوات، ص 78، فصل في خصال مستغني بها عن الطب.

[151] كافي، ج 3، ص 344، باب التعقيب بعد الصلاة و الدعاء...؛ تهذيب الأحكام، ج 2، ص 112، باب كيفية الصلاة و صفتها و.


بازگشت