مقام يقظه، يا مقام محمود


قوله تعالي:

«و من الليل فتهجد به نافلة لك، عسي ان يبعثك ربك مقاما محمودا» [1] .



آن دم كه به يك خنده دهم جان چون صراحي

مستان تو خواهم كه گزارند «نمازم»



«محمود» بود عاقبت كار در اين راه

گر سر برود در سر سوداي ايازم



تاكنون به توضيح مختصري راجع به ارتباط مقامات عرفاني با نماز در قرآن كريم پرداختيم. اينك به ترتيب حروف تهجي به مقام يقظه اشاره



[ صفحه 152]



مي كنيم.

بعضي عرفاي اسلامي، يقظه را اولين منزل سلوك، بعضي دوازدهمين منزل، بعضي نود و يكمين منزل و بعضي ديگر به مصداق «النهايات هو البدايات»، آن را در تمام مراحل سير و سلوك، مخصوصا براي پريدن از اوسط ها به اعلي ها، ساري و جاري دانسته اند- و هو المختار- كه تا رفع غفلت ها نشود، گام در مرحله ي بالاتر حاصل نيايد.

اما در مورد اين كه اقامه ي نماز، مقدمه ي يقظه و از آثار بيداري است، توضيحي لازم است و آن اين است كه، قيام براي خداوند عبارت است از همان يقظه و بيداري كه خداوند در اين آيه به آن سفارش كرده و فرمان داده است:

«قل انما اعظكم بواحدة ان تقوموا لله مثني و فرادي». يعني اي پيامبر بگويشان كه فقط به يك مطلب شما را سفارش مي كنم و آن اين است كه به طور انفرادي يا گروهي و دو تايي براي خدا قيام كنيد، و منظور از اين قيام، بيرون شدن از غفلت و رسيدن به بيداري و يقظه است.



هوشيار شو كه مرغ سحر گشت مست، هان

بيدار شو كه خواب عدم در پي است هي



قيام براي خدا يعني حركت از حالت قعود جمود به ركوع و قيام و حركت كردن از سكون، و به پاخاستن از بي حالي فكري و بيماري روحي و خروج از غفلت و جهالت. و آن عبارت است از بيداري و يقظه كه در نماز متحقق است. تنها عبادتي كه انجام آن با كلمه اقامه و به پاخاستن و سرپا كردن بيان شده، نماز است. پس نماز عين قيام، يعني همين كلمه اي كه محور اصلي اين آيه است



[ صفحه 153]



مي باشد و نماز عين يقظه و خروج از تعلقات مادي و غفلت هاي روحي است. وقتي اين اقامه و قيام حاصل مي گردد كه آدمي، نعمت هاي الهي را بفهمد و باور كند كه اين نعمت ها لا تعد و لا تحصي است. «از دست و زبان كه برآيد كز عهده ي شكرش به درآيد» و بداند كه خداوند تبارك و تعالي، از دادن اين همه نعمت ها به كسي منت ندارد (البته منت در برابر نعمت نبوت و هدايت، نيازمند بحث جداگانه اي است).

بنابر آيات كريمه ي قرآن، خداوند در قبال هيچ نعمتي منت نگذاشته است، جز در برابر امر هدايت و نبوت پيامبران كه آن ها هم فراهم آورنده ي يقظه و بيداري و رفع غفلت اند. خلاصه اين كه آدمي بداند كه حق نعمت هاي الهي را ادا نكرده است و از طرف ديگر كوتاهي ها و تقصيرات را تا حد امكان جبران كند، گذر عمر را بداند، گذشته ها را تدارك كند و باقي مانده را قدرشناس باشد.

اين ها در مجموع به آدمي مقام يقظه و بيداري مي بخشد و از غفلت دور مي سازد. خواجه عبدالله انصاري در «صد ميدان» با استشهاد به آيه ي «و لا تكن من الغافلين» يقظه را بيان داشته است. يعني يقظه بيرون آمدن از غفلت است. البته براي نيل به اين مقام بايد از نورانيت عقل و بهره مندي بزرگواران و سالكان، كمك بگيريم و در يك كلام از خدا توفيق بطلبيم. اين مطلب به خوبي روشن است كه براي راه رفتن، دو تصميم لازم است يكي پا را از آن جا كه هست برداريم و جدا كنيم و ديگري اين كه پا را به جلو بگذاريم كه اين هر دو منتقل و ملحق به كلمه ي بعدي هم زمان انجام مي گيرد تا حركت و راه رفتن تحقق پيدا كند، پيش رفتن در امور معنوي نيز چنين است، و اين هر دو را بايد انجام داد. نقطه ي اشتراك ميان اين دو خطوه را بيداري و يقظه مي نامند. پس اساس بيداري، از يك سو تنزه و از سويي تدارك و مراقبت و در مجموع



[ صفحه 154]



تحرك است، و در اولين گام هاي اقامه ي نماز، اين شايستگي ها ملحوظ باشد و در تكبيرة الاحرام، هم معرفت و تنزه و هم تدارك و مراقبت ديده مي شود.

مؤمن نمازگزار با نور فطرت و تقويت شعور و انتباه، حيات حقيقي روح را حائز مي گردد، تا آن جا كه نقشه ي تجليات «در نمازش» خود را نشان مي دهد.

ملاحظه مي شود كه در حج، «مناسك» به كار رفته و در روزه «امساك» و در زكات «طهارت» و در قتال «جهاد» آمده، ولي در نماز، از كلمه ي «اقامه» استفاده شده است. كعبه را قياما للناس ياد كرده و مصلاي ابراهيم را مقام گفته و به جاي كلمه ي تلاوت يا قرائت نماز، از كلمه ي اقامه نماز ياد شده است. همه ي عرفاي اسلامي نيز براي بيان مقام يقظه و بيداري، از مشتقات قيام بهره گرفته و از رفع غفلت استفاده كرده اند. بنابراين بيداري فقط و فقط در نماز خود را نشان مي دهد و حسنات و خيرات ديگر بر آن مترتب است كه فرمود:

«ان قبلت قبل ما سواها و ان ردت، ردت ما سواها»

به عبارت ديگر، هر عمل خير و هر كار نيكي بدون معرفت و بيداري، سودي ندارد.

تا اين جا به اختصار معلوم شد كه يقظه در نماز متعين است و اصولا در نماز بيداري حاصل مي شود. نماز تعين خارجي يقظه است و بيداري در آن محقق مي باشد. ناگفته پيداست كه نورانيت يقظه، اثر جذبه اي است از جذابيت ربوبي حق تعالي كه به قلوب مستعده افاضه مي شود.



هر كه در خواب است بيداريش به

مست غفلت عين هشياريش به





[ صفحه 155]



و اما مطلب ديگري كه بايد به آن پرداخت اين است كه اين مقام، مقام محمود است كه در آيه ي 79 سوره ي اسراء به آن اشاره شده است. يعني اقامه ي حقيقي نماز خود مقامي است محمود كه تعين يقظه و انتباه است.

در كتب عرفاي بزرگ اسلامي در هر كجا كه به مقام جامعيت پرداخته شده آن را مقام شامخ احمدي و محمودي ذكر كرده اند و از آثار و بركات مقام يقظه برشمرده اند، در اين زمينه به نمونه هايي اشاره مي شود:

در كتاب مشارق الدراري كه از عارف بزرگ، سعيدالدين سعيد فرغاني است و به شرح قصيده ي تائيه ابن فارض پرداخته است وقتي به اين بيت مي رسد كه:



صوامع اذكار، لوامع فكرة

جوامع آثار، قوامع غرة



مي گويد: وقتي مؤمن تخلق به اخلاق الهي يافت، چهار نوع كمال از او صادر مي شود:

اول، حصول اسباب تمكن در خلوات به اذكار زباني، قلبي و روحي كه آن را «صوامع اذكار» ناميده است.

دوم، ظهور آن اسماء به صورت لوامع و درخشش هاي فكري كه منجر به اعراض از غير خواهد بود. يعني «لوامع فكرة».

سوم، ظهور آن مفاتيح بر حس سامعه. يعني در پي نورانيت ذكري و خلوص فكري، هدايت آثاري پيدا مي شود، يعني «جوامع آثار».

و چهارم، ظهور همه ي تجليات زباني، فكري و عملي، در قوامع و رفع



[ صفحه 156]



حجاب هاست كه مرحله ي عالي مقام يقظه خواهد بود و «قوامع غرة» اشاره به آن است.

و چون اين مقام، مقام احديت جمعي است، به حقيقت محمدي مخصوص است و مي گويد: اين ذوق احديت در وجود حقيقت احمدي (صلي الله عليه وآله وسلم) مخصوص مقام محمود ادني و پايين ترين كنايت از آن حضرت است و اين حضرت و ديدار و شمول حضور محمدي، دريايي است كه هيچ كس از انبياء و اولوالعزم من الرسل در آن خوض ننموده است. و همان گونه كه حضرت رسول (صلي الله عليه وآله وسلم) جامع رسالات است، مقاماتش جامع مقامات است كه در آن مقام يقظه نيز ملحوظ است. البته در مقام محمودي محمدي، يقظه و حضور دائمي، مساوق و ملازم اند، پس يقظه در اين جا بيرون شدن از غفلت نيست بلكه به معناي حضور و شهود دائمي و مستمر است. (دقت كنيد)

سپس اضافه مي كند كه خطاب: «الم يجدك يتيما» به خاتم الانبياء اساس يقظه ي احمدي است و يتيم بودن آن حضرت يعني «متفردا بكمال القابلية و متوحدا بانقطاع نسبتك عما سواك فاواك الي حضرت احدية الجمع». كه چون در اين تفرد، منحصر است و در اين توحد، بي بديل، پس يتيم است. خطاب ذات احدي به نقطه ي واحد احمدي، بيان مقام محمودي محمدي است كه «لا تقربوا مال اليتيم»، اشاره به آن است كه غيري را در اين مقام حقي نباشد و از اين مقام، غافلان ممنوع اند كه مقام يقظه است و به مال يتيم نزديك نشويد تا هيچ متفرد ديگري حتي از سلسله ي رسل را در اين جا حقي نباشد. از اين رو فقط تو سزاوار عروجي و عروج به كماله در نماز محقق است كه فرمود: «الصلوة معراج المومن».

بناءا علي هذا، يقظه مقام والايي است كه خاصان را فرامي رسد و بس كه



[ صفحه 157]



مقام جامع محمودي است. گرچه مقام محمودي را به «شفاعت» هم تفسير كرده اند، ولي حق اين است كه چون محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) است، شفيع مطلق است نه چون شفيع است محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) است و شفاعت جرقه اي است از مقام جمعي آن حضرت صلوات الله عليه و آله و سلم كه در قيامت ظاهر مي شود (به شرح فصوص مؤيد جندي مراجعه فرماييد).

ناگفته نماند اين كه بگوييم حضرت رسالت پناه به مقام يقظه مي رسد، براي حضرت رسول بي اعتبار است، چون كه او خود مقيم دائمي مقام است نه اين كه اكتسابا به اين مقام نائل مي شود. به كار بردن يقظه براي كسي كه عين بيداري است و از سهو و نسيان به دور است نابجاست. آري او تبلور حقيقت، معرفت و محبت است و وجودش دليل اتم بر اكمليت ربوبيت حق تعالي است و نماز هم براي او جامع جلوات و مجمع تجليات ربوبي است كه فرمود: «جعلت قرة عيني في الصلوة».

پيامبر خاتم (صلي الله عليه وآله وسلم) محبوبيت هايش را در نساء به اعتبار تأخر وجودي و در بوي خوش به اعتبار روايح طيب تكويني و در صلوة به اعتبار بيداري، محو غفلت و يقظه در امر مناجات با حق تعالي بيان فرموده كه: «الصلوة هي المشاهدة و اعلي مرتبة اليقظة بمرتبة» و عرفاي اسلامي، از مقام شهود به نماز تعبير كرده اند [2] .

در پايان، يادآوري اين نكته لازم است و آن اين است كه يكي از مهم ترين عوامل و محوري هاي اساسي براي نيل به مقام محمودي و مرتبه عاليه ي بيداري،



[ صفحه 158]



نمازهاي مستحب و مخصوصا نماز شب و تهجد و استغفار و دعا و تسبيح و سجود در نيمه ي دوم هر شب مي باشد و از خداوند در آيات متعددي (از جمله آيات 79 سوره ي اسراء، 17 سوره ي آل عمران، 18 سوره ي ذاريات، 16 سوره ي طور، 49 سوره ي دهر، 6 و 26 سوره ي مزمل و 16 سوره ي سجده) به آن دستور داده و تأكيد فرموده است.



برخيز شتربان كه دميد آفتاب

وقت رحيل است نه هنگام خواب



پيغمبر خدا فرمود: جبرائيل علي الدوام به من سفارش نماز شب مي نمود و يا مي فرمود مقام خليل اللهي حضرت ابراهيم به خاطر دو چيز بود: اول اطعام، دوم نماز در دل شب. پيامبر فرمود: خدا رحمت كند بيداران شب زنده دار را كه به مرتبه ي بيداري و يقظه مي رسند، چون نماز شب موجب «نورانيت قلب»، «تمسك به اخلاق انبياء»، «شادماني صورت»، «سلامت بدن»، «زايل كننده ي گناه روزانه» و «طهارت نفس» مي شود. به كتاب، راز شبانه كه در همين معنا نوشته ايم، مراجعه كنيد.



خواب در عهد تو در چشم من آيد هيهات!

عاشقي كار سري نيست كه بر بالينست



دوش در حلقه ي ما قصه ي گيسوي تو بود

تا دل شب سخن از سلسله ي موي تو بود





[ صفحه 159]



از امام صادق (ع) نقل شده است كه فرمودند: «صلوة الليل، مرضات للرب و نور المعرفة و اصل الايمان و اجابة للدعاء و بركة في الرزق و سراج في القبر و مونس في القبر». [3] .

يعني نماز شب مايه ي «خشنودي پروردگار عالم»، «روشني بخش شناخت»، «اساس ايمان»، «روا شدن دعاها»، «بركت در روزي» و «چراغ مونس در قبر» است. باز رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود: به صفي، نماز صبح را، به خليل نماز ميانه را و به يونس نماز عصر را و به موسي و عيسي نماز مغرب و عشاء را و به من تهجد در شب را سفارش كرده اند و فرمان رسيد كه: «فتهجد به نافلة»، كه تهجد از هجود يعني خواب است و تهجد يعني بيداري بعد از خواب كه بيداري از همه ي غفلت ها را تداعي مي كند، و «محمود» در آيه به طور مطلق آمده و مقيد به هيچ قيدي نيست، پس مي فهماند كه مقام محمود مقامي است كه هر كسي آن را مي پسندد و همه ي خلائق آن را حمد مي كنند و از اين رو به شفاعت عام محمدي در قيامت معنا شده است. البته خداوند در آيات بعد از آن مي فرمايد: «قل رب ادخلني مدخل صدق و اخرجني مخرج صدق و اجعل لي من لدنك سلطانا نصيرا». [4] .

كه دخول و خروج و سلطنت را همراه صدق و نصرت بيان فرموده، بيانگر آن است كه خروج از تمام مراحل نقص، و ورود به تمام شايستگي ها يعني «يقظه» كامل، مقدمه اي براي رسيدن به مقام محمودي و محمدي (صلي الله عليه وآله وسلم) كه شفاعت و اذن تصرف در عاقبت انسان ها و همراه شدن در آن هنگامه ي صراط، يكي از شؤون آن خواهد بود.



[ صفحه 160]



«خداوند همه را مشمول شفاعت عام محمدي (صلي الله عليه وآله وسلم) قرار دهد».



خداوندا به حق نيك مردان

مرا هم عاقبت «محمود» گردان



درون جان «محمود» او مكان يافت

زبي يسمع و بي يبصر نشان يافت



نيل به مقامات مذكور جز با تأييدات خداوندي ميسر نيست، همان گونه كه در دعاي بعد از زيارت امام حسين عليه السلام ذكر شده است:

«فان بتوفيقك يفوز الفائزون و يتوب التائبون و يعبدك العابدون و بتسديدك يصلح الصالحون المحسنون المخبتون العابدون لك الخائفون منك و بارشادك نجا الناجون من نارك و اشفق منها المشفقون من خلقك».


پاورقي

[1] آيه ي 79 سوره ي اسراء.

[2] اشاره است به بيان ختمي مرتبت كه فرمود: نور چشمم نماز است و از دنياي شما زن و عطر را دوست دارم.

[3] ميزان الحكمة/ صلاة الليل.

[4] آيه ي 79 سوره ي اسراء.


بازگشت