مقام ولايت


قوله تعالي:

«انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون»

يعني همانا سرپرست و كارساز شما خدا و رسول او است و كساني كه ايمان آورده، نماز مي گزارند و در حال ركوع، زكات مي دهند.

يكي از موضوعات مفصل و گسترده ي قرآني، موضوع ولايت است كه در 124 مورد به صورت اسم و 112 مورد در قالب فعل به كار رفته است و براي آن 27 معنا ذكر كرده اند كه همه به يك معناي اصلي كه عبارت از نزديكي و قرابت است برمي گردد، گرچه بعضي گفته اند كه ولادت (با كسر واو) به معني نصرت و امارت و سلطنت است و ولايت (با فتح واو) به معناي صاحب اختياري و محبت و قرابت مي شود. ارتباط عميق و پشت سر هم بودن دو امر را توالي گويند. توالي در طول را ولايت (به فتح واو) گويند و توالي در عرض



[ صفحه 136]



را ولايت (به كسر واو) نامند.

قرآن كريم، ولايت را به معناي كامل و اخص در ابتدا و بالاصالة و به طور مطلق فقط براي حضرت باري تعالي محقق مي داند، به طوري كه مي فرمايد: «الله ولي الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الي النور» و نيز مي فرمايد: «الله ولي المؤمنين» و در مرحله ي بعد است كه مقام ولايت، به پيغمبر تفويض گرديده، آن جا كه مي فرمايد: «النبي اولي بالمؤمنين». و پس از آن ائمه ي اطهار سلام الله عليهم اجمعين كه در آيه ي 55 سوره ي مائده مي فرمايد: «انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون» و نماز به عنوان رابطه ي خلق و خالق و زكات به عنوان رابطه خلايق با يكديگر و هر دو با هم نشان ولايت را نصيب اميرمؤمنان علي (ع) كرده است، البته نه به معناي اكتسابي، زيرا ولايت او، لياقت اوست و پس از آن ولايت مؤمنين و صالحين و متقين بر بقيه ي افراد مطرح گرديده و فرموده است: «المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض».

بسياري از شعرا و علاقه مندان به ولايت در اين باب سروده هايي دارند، از جمله علي بن حماد عدوي با الهام از آيه ي ولايت كه در مطلع آورديم كه در مورد غديرخم كه عيد ولايت است مي گويد:



قرن الاله ولائه بولائه

مما تزكي و هو حان يركع



و يا حسان بن ثابت، شاعر معروف عصر پيامبر چنين سروده است:



[ صفحه 137]





فانت الذي اعطيت اذ كنت راكعا

زكاتا فدتك النفس يا خير راكع



فانزل فيك الله خير ولاية

بينها في محكمات الشرايع



البته در مورد اين تفسير از هشت آيه ي فوق الذكر هشت ايراد از طرف وهابيون در كتاب هايشان مطرح شده بود كه به همه ي آن ها پاسخ داده شده است. در بيانات پيشوايان مذهبي ما، «امامان شيعه عليهم السلام» ما در مورد اعتقاد به ولي و توجه به ولايت تا آن جا تأكيد شده است كه فرموده اند: محور كليه ي عبادات و شرط اصلي قبول طاعات و مايه ي رشد انسان و ارتقاي مسلمين، امر ولايت است كه فرموده اند:

«و ما نودي بشيي كما نودي بالولاية»

در آيات كريمه ي قرآن ابعاد مختلف ولايت به گونه هاي متفاوت ذكر شده است. گاهي ولايت تكويني به معناي «اولي به تصرف» آمده است و ولي كسي است كه بتواند در تأثير و تأثرات جهان هستي مؤثر باشد. (به آيات 38-40 سوره ي نمل و 55 مائده و ديگر آياتي كه به موضوع معجزات پيامبران و يا انسان هاي والا مانند «آصف بن برخيا» وزير سليمان نبي و ديگران اشاره شده است، مراجعه شود).

و گاهي به ولايت تشريعي اشاره شده است، به اين معنا كه ولي كسي است كه هر چه مي گويد از وحي الهي گرفته شده و قوانين شريعت به دست اوست. البته كسان ديگري هم بوده و هستند كه در ادامه راه اولياي خدا، مرتبه اي از ولايت را دارا هستند و به عبارت ديگر، ولايت چه در تكوين و چه در تشريع



[ صفحه 138]



منحصر به ذات پاك خداوند است و هيچ كس را در اين حاكميت و ولايت، شريك و انبازي نمي باشد. البته براساس آيات و روايات، ذات خداوندي مرتبه اي از اين ولايت را در مقام تشريع به پيامبران واگذار كرده است. از همين روي اطاعت از دستورهاي آنان، همانند اطاعت از دستورهاي الهي است.

در برخي از آيات قرآن، مقام ولايت به بعضي پيامبران داده شده است؛ از جمله در سوره ي بقره، آيه ي 2 كه خداوند حضرت ابراهيم (ع) را به مقام امامت منصوب نموده است يا در سوره ي ص، آيه ي 26 كه خداوند مقام حكومت و ولايت امري را به داوود پيامبر (ع) تفويض كرده است يا در سوره ي احزاب، آيه ي 6 كه پيغمبر خاتم (صلي الله عليه وآله وسلم) را داراي ولايت معرفي كرده است، يا در سوره ي مائده، آيه ي 55 كه مقام ولايت را به حضرت امام علي (ع) افاضه نموده است و سرانجام در سوره ي نساء، آيه ي 59 كه از ولات امور ياد شده است. درباره ي ولايت فقيه نيز مي توانيد به گفتار صاحب جواهر در مجلدات 14 و 16 و 22 كتاب جواهر و يا به گفتار شيخ انصاري در كتاب مكاسب و سخنان حضرت امام خميني «ره» در كتاب ولايت فقيه مراجعه فرماييد.

در اين جا ضروري است كه به مسأله ي ولايت از ديدگاه عرفان اشاره اي داشته باشيم.

ملاصدرا در «مفاتيح الغيب» مي گويد:

ولايت از ولي گرفته شده كه به معناي قرب است و در نزد ما عبارت است از قرب حق سبحانه و آن داراي مراتبي است براي عام كه براي مؤمنين حاصل است و در آيه ي 257 سوره ي بقره آمده و [مرتبه ي] خاص آن عبارت است از فناء در خداوند از جهت حيثيت ذاتي و صفاتي و افعالي. پس ولي، فاني در خدا و قائم به او و متخلق به اسماء و صفات اوست و اين مقام گاهي از راه عطا و بخشش



[ صفحه 139]



است و گاهي كسبي است. در آن جا كه عطا و بخشش است، پيش از هر مجاهده اي از راه جذبه حاصل مي گردد، كه در اين صورت «ولي محب» گويند. پيغمبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود: بنده ي خدا از راه انجام مستحبات و نوافل به خدا نزديك مي گردد و لياقت انجذاب پيدا مي كند. يعني بندگان عموما در آغاز ولي محب هستند.

خواجه عبدالله انصاري گويد: از ميدان حقيقت، ميدان ولايت زايد. ايشان كه اهل اين طبقه اند، اوليائند، و اوتاد در ميان ايشان است.

ولي داراي سه نشان است: اول سلامت دل كه وقتي حاصل مي گردد كه از خدا گله نداشته باشد و با خلق خدا جنگ نكند و ستيزه نداشته باشد و با خدا آشنا و [در امور دنيا] قانع باشد.

دومين نشان ولي، نصيحت خلق است كه بايد نيكوكاران را ياري دهد و بدكاران را ببخشايد و براي همه نيكي بخواهد، يعني نيكودلي، جوانمردي و كم آزاري داشته باشد.

درباره ي مقدمات و آثار ولايت، به مصداق: «الله اعلم حيث يجعل رسالته» خداوند در آن جا كه مقام ولايت را به افرادي خاص عطا مي كند، و يا آن جا كه به صورت اكتسابي به كساني مي بخشد، در هر دو مورد لياقت هايي وجود دارد. از آيات و روايات استفاده مي شود كه پيش درآمدهاي ولايت در مرحله ي اكتسابي به شرح زير مي باشد:

نه بر گذشته محزون بودن و نه بر آينده ترسناك شدن، تمايلات نفساني را تسخير كردن، بر انديشه هاي پراكنده تسلط داشتن و توفيق ذكر و ياد خدا را طلب نمودن، از كار خود به كار حق پرداختن، از مهر خود به عشق حق درآمدن، حلاوت عبادت و شيريني نماز را يافتن و از معصيت در محضر



[ صفحه 140]



حق تعالي كراهت داشتن، تا سرانجام بر بساط انس با حق نشستن و حجاب ها را درهم شكستن است.

علامه ي طباطبايي ذيل آيه ي 124 سوره ي بقره (و مرحوم شهيد مطهري در يكي از آثارش و نيز در ميزان الحكمة، جلد 10) بيانات مبسوطي ذكر نموده است كه خلاصه ي آن ها مراتب و مراحلي است كه بدان ها اشاره گرديد.

از امام صادق (ع) پرسيدند ولي كيست؟ فرمود:

آن كس كه به واجبات توجه كند، زياد نماز بخواند، در سكوت ذاكر باشد و نگاهش عبرت و نطقش حكمت و پاي بند سنت رسول و بي آرزو و كم لغزش باشد. [1] .

و در جايي ديگر فرمود: «هم نحن و اتباعنا» و باز فرمود: منتظرين مهدي موعود جزء اولياي خدايند، كه اوولي است و آن ها زمزمه ي «اللهم كن لوليك الحجة بن الحسن...» را دائما دارند و به بركت ولي الله اعظم، خود جزء اولياي الهي هستند.

به هر حال، نماز يكي از مهم ترين عباداتي است كه انسان را براي نيل به مقام ولايت اكتسابي آماده مي سازد.

از حضرت عيسي (ع) پرسيدند: اولياي خدا كه بدون خوف و حزن اند كيانند؟ فرمود: آن ها كه به باطن دنيا مي نگرند در موقعي كه مردم به ظاهر آن توجه دارند و به پايان توجه دارند وقتي كه مردم آغازين زودگذر را مي بينند، به خدا مهر مي ورزند و از نورانيت الهي بهره دارند. [2] .

در بياني از امام علي (ع) آمده است كه فرمود:



[ صفحه 141]



«ان الله، اخفي وليه في عباده، فلا تستصغرن عبدا من عبيدالله فربما يكون وليه و انت لا تعلم»

يعني خداوند ولي و دوستدار خود و شايستگان ولايت را در ميان مردم مخفي ساخته است. پس هيچ كس را كوچك نشمار، چه بسا ولي خدا باشد و تو نمي داني.

باز پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود: سه چيز از خصلت هاي اولياي خداست:

اول، اطمينان و ثقه به خدا در همه ي امور.

دوم، بي نيازي از هر چه كه هست.

سوم، احساس نيازمندي مبرم به خدا در هر چيزي. [3] .



[ صفحه 143]




پاورقي

[1] ميزان الحكمة/ ولايت.

[2] اصول كافي، ج 2، باب الحجة.

[3] ميزان الحكمة/ ولايت.


بازگشت