مقام صبر


قوله تعالي:

«و اسْتَعينُوا بِالصَّبرِ و الصَّلاةِ وَ اِنَّها لَكَبيرَةٌ اِلَّا عَلَي الخاشِعينَ» [1] .

در قرآن به طور دقيق 103 بار موضوع صبر تكرار شده است كه در 4 آيه ي آن خداوند وعده ي همراهي با صابرين را داده و فرموده است: «اِنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِرين» و در آيه اي ديگر نيز به آن ها بشارت داده است. در بسياري از آيات، صبر و نماز با يكديگر پيوند خورده اند، گاهي به طور مستقيم و گاهي غيرمستقيم، مثل آيات 151 و 44 سوره ي بقره، آيه ي 16 سوره ي لقمان، آيه ي 35 سوره ي حج، آيه ي 19 سوره ي رعد، آيه 131 سوره ي طه و آيه ي 114 سوره ي هود.

صبر، عبارت است از: ظرفيت روحي در تمام شرايط و حالات، بدان گونه كه در ثروت، مغرور و سرمست نشود و در فقر، نااميد نگردد. در نعمت نلغزد



[ صفحه 98]



و خود را نبازد. نه در بلاها مأيوس شود و نه در امكانات مغرور گردد. عاقبت انديشي و انجام خواهي، او را از نوميدي و شتابزدگي دور سازد. شاكر به درگاه خداوند و مهربان با خلق و آشناي با خود باشد.

در آيات كريمه قرآن، فرمان صبر و شكيبايي بر همه ي آدميان رسيده است ليكن هر كس بنابر ظرفيت هاي اعتقادي و روحي، داراي درجه اي از صبر خواهد بود.

«عاميان»، «عالمان»، «عارفان»، «عابدان» و «پيغمبران» هر يك بنا به ظرفيت هاي وجودي و مسؤوليت هاي مختلف، بايد از صبر بهره اي داشته باشند، از اين روي در تقسيم بندي صبر گفته اند: «الصَّبرُ خُروجُ الْجَزَعِ عِندَ الْفاقَةِ وَ نَشاطُ الْقَلْبِ عِنْدَ الْبَلاءِ وَ ايثارُ الْبَلاء عَلِي الرّاحَةِ» [2] .

يعني شكيبايي عبارت است از: بي تابي نكردن در بدي هاي سخت و ناگواري ها و نشاط مندي به هنگام فرارسيدن گرفتاري و پذيرش بلا در برابر آسايش كه در افراد مختلف، داراي هويت هاي گوناگون است.

بعضي از بزرگان، با استناد به روايات اهل بيت عصمت و طهارت و تعابير مختلفي كه درباره ي صبر رسيده است، گفته اند: صبر داراي مراتب و درجاتي است، از جمله صبر «لله»، صبر «في الله»، صبر «مع الله»،صبر «بالله»، صبر «عن الله». صبر براي خدا كه از لوازم ايمان و نصف آن است (نصف ديگر آن شكر مي باشد) عبارت است از خودداري از جزع و بي تابي. صبر «في الله» عبارت است از: ثبات در سلوك طريق حق و ترك كردن عادات و لذات، تحمل بليات و تصميم توانمندانه در توجه به منبع كمالات كه اين



[ صفحه 99]



مرحله يكي از مقامات سالكين است. صبر «مع الله» كه مخصوص و مربوط به اهل حضور است كه در اين مقام سالك از اعتبارات افعال و صفات پاك و مجرد مي شود و از كمترين درجه ي غفلت و غيبت، در انس با خداوند دور خواهد بود. صبر «بالله» براي اهل تمكين است كه در مقام استقامت حاصل مي شود، زماني كه به مقام فنا رسيده اند، يعني ديگر خودي نمي بينند و خودي ندارند كه بخواهند صبر را به خود منتسب كنند، «وَ يَنْظرُوُنَ بِنُورِ اللهِ وَ يَسْمَعُونَ بِاُذُنِ الله» و مصداق كامل «وَ اَنْتُم صِبْغَةُ الله» هستند و مظهر صفت صباريت حق اند، كه خداوند خود صبور است، و انسان كامل مظهر صفات باري تعالي است. البته صبر «عن الله» عبارت است از خلق ناپسند اهل جفا كه گرفتار حجاب ظلماني اند، و صبر آنان، صبري نيست كه به حق نزديكشان كند، بلكه از روي لجبازي و عناد و يا كراهت و بلاهت است كه شكيبايي را به خود تحميل مي كنند و آن از جمله خلقيات سوء است كه بايد از آن دور بود. صبري موجب قرب به خداوند است كه با طيب خاطر همراه باشد.

در قرآن كريم، خداوند متعال، پيغمبر را به صبر دعوت مي كند. خداوند در آيات كريمه ي 127 نحل، 24 انسان، 10 مزمل، 130 طه، 55 غافر، 77 غافر، 35 احقاف و 17 ص به مراحل چهارگانه ي صبر اشاره نموده و پيغمبر را به داشتن اين خلق نيكو فرمان داده است، تا اين كه سرانجام او را به داشتن صبري همانند و بلكه برتر از صبر، «نوح»، «لوط»، «هود»، «صالح»، «شعيب»، «موسي»، «ابراهيم»، «اسماعيل»، «يعقوب»، «يوسف»، «ايوب» و «يونس» فرامي خواند و اين پيامبران بزرگ و صاحب اراده را كه در امتحانات و آزمايش هاي مختلف، صبور و سرفراز بيرون آمدند، مي ستايد و مي فرمايد: «فَاصْبِرْ كَمْا صَبَرَ اولواالْعَزْمِ من الرسل».



[ صفحه 100]



كسي را پرسيدند، صبر چيست؟ گفت: جام تلخ «لا» چشيدن و از دعوي دم در كشيدن و رنج و محنت به پنهان بردن و شادي و شكر را عيان كردن.

آنان كه به درجات والاي انساني رسيدند، به بركت صبر و شكيبايي بود، همان گونه كه در داستان حضرت «ايوب»، «يونس» و «يوسف»، با صراحت و تأكيد ذكر شده است و كساني هم كه به ذلت، رسوايي و بيچارگي رسيدند، در نتيجه بي صبري و شتابزدگي بوده است، مانند نمرود، قارون، فرعون و هامان.

آري چه خوش گفت لسان الغيب:



صبر كن حافظ به سختي روز و شب

عاقبت روزي بيابي كام را



پيغمبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم)، مطلبي فرموده اند كه مانند آن را حضرت امام علي (ع) نيز بيان كرده اند و آن اين است كه، صبر بر چهار پايه استوار است: [3] .

الصبر علي اربع دعائم علي الشوق و الشفقه و الزهاده و الترقب

1- اشتياق و علاقه: «الشوق»

2- ترس و هراس: «الشفقة»

3- زهد و پارسائي: «الزهادة»

4- مراقبت و مواظبت: «الترقب»

سپس فرمود: آن كس كه مشتاق بهشت است، از شهوات و اميال دور مي ماند و آن كس كه از آتش دوزخ بهراسد، از محرمات پرهيز خواهد كرد، و



[ صفحه 101]



آن كس كه نسبت به دنيا پارسا باشد، مصائب بر او آسان گردد و آن كس كه مراقب زندگي و مرگ است، به سوي خيرات سرعت مي گيرد. و اين است حقيقت صبر.

شما داستان ايوب نبي را كه در سوره هاي ص و انبياء آمده است، ملاحظه كنيد كه چگونه در برابر از دست رفتن فرزندان، خدم و حشم و سلامت بدن و هر چه كه داشت، شكيبايي كرد تا سرانجام از وسواس شيطاني به خدا پناه برد و گفت: «اِنّي مَسَّنِيَ الضُّر» يعني «مَسَّنِيَ الشَّيْطان» و در آب چشمه ي شفابخش، تن را شست و شو داد و بدن سالم شد و جواني و زنان و املاك و خدم و حشم بازگشتند تا خداوند فرمود:

«اِنّا وَجَدْناه صابِراً» و جامه ي «نِعْمَ الْعَبْدُ» بر او پوشانيد. آري بنده ي خوب بودن در گرو صبر داشتن است.

مرحوم شهيد مطهري در بحث صبر، به پايان داستان حضرت يوسف اشاره كرده است كه به برادرانش گفت: «اِنَّه من يَتَّقِ وَ يَصْبِر فَاِنَّ اللهَ لايضيع اَجرَ الُمحسنين» [4] آن كس كه صبر و تقوا پيشه سازد، عاقبت به خير خواهد شد و بي پاداش نخواهد ماند. البته همان طور كه امام صادق (ع) در مصباح الشريعة فرمود: «الصَّبْرُ اَوّله مُرّ و آخِرُه حُلو» صبر در اول، مشكل و تلخ ولي سرانجام شيرين خواهد بود، همان گونه كه گفته اند: «صبر تلخ است وليكن ميوه ي شيرين دارد.»

يك نكته ي ديگر هم بايد يادآوري شود و آن سخن امام صادق (ع) است كه فرمود: «اِنَّا صُبَّر وَ شيعَتُنا اَصبر» يعني ما خيلي صبر داريم ولي شيعيان ما [از



[ صفحه 102]



جهتي] از ما صبورترند.

«لِاَنَّا نَصْبِرُ عَلي ما نَعْلَمُ وَ هُمْ يَصْبِروُنَ عَلي مالا يَعْلَموُن»

چون ما به آنچه مي دانيم شكيبايي مي كنيم، ولي شيعيان ما در برابر آنچه نمي دانند صبر مي كنند.



هاتف آن روز به من مژده ي اين دولت داد

كه بدان جور و جفا، صبر و ثباتم دادند.



103 موردي كه موضوع صبر در قرآن ذكر شده است، عموما با «تقوا»، «احسان»، «نماز»، «اراده»، «عفو»، «توكل»، «جهاد» و «عفاف» همراه و مربوط است و در سوره ي عصر، درباره ي چهار اصل رستگاري، پيروزي، رفع زيان كاري و خسران چنين مذكور است كه همه ي انسان ها زيان كارند، مگر آنان كه به چهار اصل توجه داشته باشند:

1- ايمان و عقيده (باورهاي صحيح و عميق)

2- عمل صالح (كردار نيكو)

3- سفارش به حق (هم به خود و هم به ديگران)

4- سفارش به صبر (هم به خود و هم به ديگران)



روندگان طريقت ره بلا سپرند

رفيق عشق چه غم دارد از نشيب و فراز



در بيانات پيشوايان ديني عليهم السلام تعابير لطيفي آمده است، از جمله



[ صفحه 103]



صبر را مايه گشايش، زيباترين آرايش، نمود شجاعت، كليد نجات، مقدمه ي پيروزي، رأس امور، نيمي از ايمان و منشأ رضايتمندي دانسته اند.

صبر در شهوت، عفاف است، در غضب، شجاعت نام دارد و در معصيت، ورع خوانده مي شود.

نشانه ي افراد صابر آن است كه از مشكلات خسته نشوند و گرنه حق را ضايع مي كنند، ديگر اين كه دلتنگ نشوند و الا شكرگزار نخواهند بود، و سوم اينكه شكايت نكنند و گرنه معصيت كارند.

مهم ترين موارد صبر، صبر در بلا، صبر در عبادت و صبر در معصيت است.

«الصَّبر يَجْملُ فيِ الْمَواطِنِ كُلِّها

اِلّا عَلَيْكَ فَاِنَّهُ لا يَجْمَلَ»

يعني شكيبايي در همه ي مواقع پسنديده است، مگر وقتي كه به ضرر حيثيت و هويت وجود مادي و معنوي خودت باشد. براي مثال اگر صبر موجب ذلت تو گردد و افراد ناباب را، بدون هيچ حقي، بر تو مسلط سازد، مذموم است.

به طوري كه گفته اند:



اظهار صبر پيش توانگر زابلهي است

اشك كباب باعث طغيان آتش است



«صائب تبريزي»

ناگفته نماند: چنان كه حضرت امام (قدس سره) در كتاب اربعين حديث به



[ صفحه 104]



نقل از عبدالرزاق كاشاني آورده است، صبر به معناي خودداري از شكايت به مخلوق است و الا شكايت به حق تعالي با صبر منافات ندارد. چنان كه حضرت ايوب، عرض شكايت به حق نمود. كه اين مرحله، صبر در مكروهات جسمانيه است و الا صبر در فراق محبوب هيچ كس را سزاوار نيست، مگر آن كه به معشوق و محبوب بگويد.

در دعاي شريف كميل امام علي (ع) فرمود:

«فَهبني يا الهي و سَيدي و مَولاي، صَبرتُ عَلي عذابك فَكَيفَ اَصْبِرُ عَلي فِراقِكَ» از شبلي پرسيدند كدام درجه ي صبر سخت تر است؟

فقال: «الصّبرُ لِلهِ. بَل الصَّبرُ بِالله» [5] .



[ صفحه 105]




پاورقي

[1] سوره ي بقره، آيه ي 45.

[2] مصباح الشريعه.

[3] ميزان الحكمة، ج 5، ص 247.

[4] سوره يوسف، آيه 90.

[5] به كتاب اربعين حديث مرحوم حضرت امام خميني (ره) ص 229، حديث شانزدهم مراجعه فرماييد.


بازگشت