مقام خشيت


قوله تعالي:

«اَلَّذينَ يَخشَونَ رَبَّهُم بِالغَيبِ و اَقاموُا الصَلوة» [1] .

«وَ اَقام الصَلوة وَ آتي الزَكاةَ وَ لَمْ يَخْشَ اِلّا الله» [2] .

اين آيات، خشيت از خدا را متذكر شده و نماز و خشيت را به همراه هم آورده است. بنابراين توضيح مختصري درباره ي خشيت لازم است. در قرآن كريم، كلماتي مانند: «خوف»، «وجل»، «انذار»، «حذر»، «يأس»، «خشوع»، «تقوا»، «هلوع»، «شفقت»، «رهبت» و «خشيت» آمده است كه بيانگر ابعاد مختلف ترس هستند و ما نيز در فارسي، كلماتي مانند: ترس، دهشت، هراس، بيم، نگراني، فرار، دلهره و وحشت را به كار مي بريم.

كلمه ي خشيت كه موردنظر ماست و در ارتباط با نماز به كار رفته است به



[ صفحه 76]



معناي مراقبت و مواظبت همراه با خوف است. يعني نگراني همه جانبه و عميق نسبت به نماز، كه موجب مواظبت همه جانبه از آن مي شود.

«خشيت» از خداي رحمان، خشيت از قيامت و خشيت از مردم، كه در قرآن ذكر شده، به همين معنا آمده است، با اين تفاوت كه خشيت از مردم يك امر اعتباري است و مورد انتقاد الهي قرار دارد. در جبهات قتال، شايد مي خواستند ترس و نگراني را به مؤمنين القاء كنند كه خداوند مي فرمايد:

«فَلا تَخْشَوْهُم وَ اخْشَوني» نگران آن ها نباشيد، آن ها نمي توانند كاري بكنند، بلكه نگران من باشيد و مواظبت كنيد كه فرمان هاي مرا عمل كنيد.

خشيت از قيامت هم به معناي آن است كه آدم مؤمن، علي الدوام به ياد قيامت بوده، مراقب اعمال و رفتار خود باشد كه احيانا خلاف دستورهاي خداوندي عمل نكند. در عين حال از حالات قيامت در خوف دائم است و مراحل قيامت از «بعث» و «حشر» تا «ميزان» و «صراط» را علي الدوام به ياد مي آورد.

خشيت از خداوند نيز همين است، يعني مواظبت و مراقبت بر اعمال در انجام اوامر و ترك نواهي الهي از روي خوف. بنابراين چنين فردي همه ي امور را دقيقا زيرنظر گرفته، ضمن علم و آگاهي نسبت به آن ها، از آن ها مواظبت مي كند و اين همه را براساس ترس از مقام عدالت گستري خداوند انجام مي دهد. پس خشيت، دائر مدار علم و آگاهي است و اين كه در قرآن ذكر شده است: «اِنَّما يَخْشَي اللهَ مِنْ عِبادِهِ العُلَماءُ» يعني تنها دانشمندان و علما در انديشه ي خدا بوده، داراي خشيت الهي اند، به همين نكته اشاره فرموده است؛ يعني خشيت همراه علم و دانايي است. آن ها كه به خداوند معرفت دارند و بندگي او را مي شناسند، از خداوند در خشيت اند. كلمه ي «اِنَّما» مشعر به حصر



[ صفحه 77]



است و خشيت نيز بر الوهيت مقدم است. يعني فقط علما ترس از خداوند دارند و بس. گويا اعتقاد به الوهيت خدا پس از خشيت حاصل مي شود و طبيعي است كه اين افراد سزاوار بندگي خدايند و بنده حقيقي همين ها هستند. يعني فقط انسان هايي كه خدا را از روي علم و آگاهي بندگي مي كنند و از خدا مي ترسند.

آيه ي ديگري كه تبليغ و ابلاغ دستورها و رسالات خداوندي را به خشيت منوط نموده است، آيه ي 39 احزاب است كه اين مقام را مخصوص مبلغين دين و عالمان متقي دانسته است، آن جا كه فرموده است: «اَلَّذينَ يُبَلِّغونَ رِسالاتِ الله وَ يَخشَونَهُ وَ لا يَخْشَونَ اَحَداً اِلَّا اللهَ وَ كَفي بِاللهِ حَسيباً» يعني آن هائي كه پيام هاي خدايي را تبليغ مي كنند و مي رسانند، از او مي ترسند و از هيچ كس جز او نمي هراسند، كه خداوند در حساب رسي كافي است. [3] .

البته اين چنين خشيت مقدمه اي است براي اشفاق كه آن عبارت از ترس دائم است. اشفاق نيز مقامي بزرگ در سير و سلوك است كه فعلا به آن نمي پردازيم.

و از اين روي خواجه عبدالله در جايي مي گويد: از رهبت (كه ترس توأم با لرزش دل است) اشفاق زايد كه خداي فرموده است:

«اَلَذينَ هُمْ مِنْ خَشْيَة رَبِّهِم مُشْفِقُون» و اشفاق ترس دايم است و از خشيت اشفاق پديد آيد. بنابراين خشيت امري است واسطه ميان خوف و مراقبت و نمازگزاران داراي خشيت، كساني هستند كه ضمن نماز، مراقبند



[ صفحه 78]



وقت و اذكار و مقدمات و مقارنات آن را به نيكي و كامل انجام دهند و لحظه اي و آني از خوف و ترس الهي در اين امر غافل نمانده، كوتاهي نكنند.

بزرگي را از خشيت پرسيدند، گفت: خشيت آرميدن ميان خوف و رجاء است. ديگري را از سالكان گفتند كه خشيت چيست؟ گفت: مواظبت همراه با اميد، مراقبت با وعيد، مراودت همگام با نويد. در مواظبت نااميدي نسزد و در مراقبت وعده نزيبد و در مراودت مأيوسي نباشد.

اميرالمؤمنين علي (ع) فرمود: «اَلْخَشْيَةُ مِنْ عَذابِ اللهِ شِيمَةُ الْمُتقين» [4] و هم فرمود: «خَشْيَةُ اللهِ جَماعُ الْايمان» [5] و امام علي (ع) در وصيتش به امام حسن (ع) فرمود: «اوصيكَ بِخَشْيَةِ اللهِ في سِرِّ اَمْرِكَ وَ عَلانِيَتِكَ» [6] بنابراين خشيت راه و روش متقين و جامع درجات ايمان دانسته شده كه بايد در پنهان و آشكار به آن توجه داشت. چرا كه، به طور كلي خشيت انسان را از تجري به گناه بازمي دارد و انديشه ي معصيت را از او دور مي سازد.

در قرآن كريم، مراتب مختلف و متعددي براي خشيت ذكر شده است، از آن جمله خشيت هاي اعتباري و ترس از دست دادن مال و اولاد و يا خشم مردم، تا خشيت از خداوند تبارك و تعالي كه خداوند آن را موجب رعشه و لرزش اندام آدمي دانسته و فرموده است: «تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلودُ الذّينَ يَخْشَونَ رَبَّهُم» [7] و سرانجام مقام والاي شفاعت را براي چنين افرادي محقق دانسته و فرموده است: «وَ لا يَشفَعُونَ اِلّا لِمَنِ ارْتَضي وَ هُم مِنْ خَشيَتِهِ مشفِقُون» [8] بله در قيامت اولين شفيع خداوند است، سپس پيغمبران و ملائكه و كروبيان،



[ صفحه 79]



آن گاه زمان و مكان، آن گاه شهدا، سپس علما و دانشمندان و پس از آن هر مؤمني كه داراي مقام خشيت باشد.



[ صفحه 81]




پاورقي

[1] سوره ي فاطر، آيه ي 18.

[2] سوره ي توبه، آيه ي 18.

[3] يكي از شايستگي هاي مبلغين دين حق، خشيت از خداوند است. يعني تبليغ آن ها ملازم با خشيت است، و چون دائمي است به اشفاق مي رسند. و مبلغ دين خدا اگر به مرحله ي اشفاق برسد، خشيت را به نتيجه رسانده و در تبليغش اثر به سزايي نهفته است.

[4] غررالحكم.

[5] همان.

[6] نهج البلاغه.

[7] سوره ي زمر، آيه ي 23.

[8] سوره ي انبياء، آيه ي 28.


بازگشت