مقام خشوع


در قرآن كريم سه خصوصيت براي نماز ذكر شده است: اول خشوع، دوم دوام، سوم محافظت.

در آيه ي دوم سوره ي مؤمنون چنين بيان شده است: «قَدَ اَفْلَحَ الْمُؤمِنُون، الَّذينَ هُمْ في صَلاتِهِم خاشِعوُن» يعني خداوند ملاك رستگاري و فلاح دنيا و آخرت را براي مؤمنين، خشوع در نماز بيان فرموده است.

خشوع عبارت است از شايستگي والاي روحي كه در آن ترس، با حرمت و ادب آميخته باشد. يعني عناصر خشوع سه چيز است:

1- ترس

2- حرمت مولا

3- ادب كامل

بعضي افراد خشوع را به تواضع تفسير كرده اند، در صورتي كه، تواضع و فروتني ثمره ي فقر ذاتي است ولي خشوع ثمره ي اشفاق و بيم دائم است و البته به فقر نيز تكيه دارد. از اين روي خواجه عبدالله مي گويد: از ميدان اشفاق ميدان خشوع زايد. خشوع بيمي است [همراه] با هوشياري و استكانت، كه در معامله



[ صفحه 72]



با خدا و با خلق خدا موجب تسليم است و ايثار كه نسبت به مولا بايد تعظيم و حرمت نگه داشته شود. و در جاي ديگر مي گويد:

«خشوع» كه چهاردهمين منزل در سير و سلوك است عبارت است از خمود نفس و همود طبع كه از تواضع و خضوع بالاتر است، و موجب انكسار نفس و تذلل امور و استسلام حكم مي باشد كه بنده در هيچ امري، حكم نراند كه هر چه هست فقط اوست نه تنها تسليم و اسلام بلكه استسلام و ايجاد كردن تسليم همه جانبه در قلب و نفس و روح.

يكي از علماي سالك و راهيان كوي يار مي گويد: خشوع با پانزده فضيلت همراه است كه اين فضائل از لوازم مقارن يا متأخر از خشوع مي باشند.

و آن ها عبارتند از:

«استكانت»، «انقياد»، «انكسار»، «تأثر»، «تسليم»، «تواضع»، «قلع»، «اخذ»، «خوف»، «رغبت«، «رهبت»، «خفض» «طاعت»، «قبول» و «لينت» كه اين پانزده صفت براي خاشعان حاصل است و خشوع در نماز قطعا و جزما به اين پانزده صفت پديد آيد كه در آيات و روايات ذكر شده است. شرح هر يك از اين پانزده فضيلت از حوصله ي اين نوشتار خارج است. [1] .

تعابير مختلفي از بزرگان دين رسيده است، از جمله اين كه، ايمان به عمل و عمل به يقين و يقين به خشوع بستگي دارد.

و گفته اند كه نشانه ي خاشع چهار چيز است:

مراقبت در همه ي احوال، نيكوكاري در همه ي اعمال، انديشه ي قيامت در همه ي افعال و مناجات با خدا در همه ي اوقات.



[ صفحه 73]



باري آن كس كه قلبش خاشع باشد، اعضاي او نيز خاشعند.

پيغمبر اكرم، درباره ي كسي كه در حال نماز با سر و ريش خود بازي مي كرد، فرمود: «مَنْ خَشَعَ قَلبُه خَشَعَتْ جَوارِحُهُ» آن كس كه دلش خاشع باشد، اعضاي او هم خاشع است و نيز پيغمبر فرمود: «بپرهيزيد از خشوع منافقانه، و آن، اين است كه جسد و پيكر در حال خشوع باشد ولي قلب خاشع نباشد (در نماز چشم به پايين دوخته و اطراف و اجنحه را كوچك كرده، ولي به افكار شيطاني سرگرم مي باشد كه خشوع منافقانه است).

خشوع در آيات قرآني به دو مفهوم آمده است. يكي به معناي فروتني از روي ترس و تواضع كامل در پيشگاه خداوند است كه در سوره بني اسرائيل، آيه ي 109 آمده است:

«وَ يَزيدُهُم خُشُوعاً» و ديگري به معناي خشوع اعضا و جوارح است كه در آيه ي 108 سوره ي طه فرمود: «وَ خَشَعَتِ الاصواتُ لِلرّحمان»

بعضي افراد به ظاهر حالت خشوع مي گيرند و در نماز قيافه ي خاشعانه دارند ولي دل، در ترس و تسليم و خشوع نيست. اينان خشوع را بر خود تحميل مي كنند تا ديگران را بفريبند و اين است معناي خشوع منافقانه كه پيغمبر، همه را از آن نهي فرموده است و متأسفانه زياد ديده مي شود.

«فضيل بن عياض» گفت: خشوع، خاموشي سر بود (نه سكوت در علن) به شرط ادب اندر مشاهدت حق. [2] .

و «ابراهيم ادهم» گفت: خشوع از مقدمات غلبات هيبت بود، كه هر كس هيبت حق را برتر و غالب بداند ناگزير از خشوع است. [3] .



[ صفحه 74]



به هر حال همان گونه كه از رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) سؤال شد: «مَا الْخُشوُع» و ايشان فرمود: «التَواضُع في الصلاة» [4] ، از خداوند بخواهيم كه در نماز اعضاي خاشعانه داشته باشيم كه ثمره ي آن، نيل به رضوان الهي و درجات بهشت است. آري هر كس كه به خشيت الهي واصل شود، به خداوند قريب است و به جهان غريب كه «مَنْ اراد عِزاً بلا عشيره و غنًي بلا مال فَلْيَنْتَقِلْ من ذُلِّ مَعصية الله بِخشوعِ قَلبه الي بابِ الله». در تعقيبات نماز مي خوانيم: «اللّهُمَ اِنّي اَعُوذُ بِكَ مِنْ نَفسٍ لا تَشبَع وَ مِنْ قَلبٍ لا يَخشَع وَ مِنْ عِلمٍ لايَنْفَع وَ مِنْ صَلوةِ لا تُرْفَع».

بار خدايا از دروني كه سير نشود و از دلي كه نهراسد و از دانشي كه بهره ندهد و از نمازي كه فراز نگيرد و به فراز نرسد و نرساند، به تو پناه مي برم.



ترسم نرسي به كعبه اي اعرابي

اين ره كه تو مي روي به تركستان است





[ صفحه 75]




پاورقي

[1] به رساله ي سبيل الي الله از مرحوم والد ما مراجعه شود.

[2] رساله ي قشيريه.

[3] رساله ي قشيريه.

[4] ميزان الحكمه.


بازگشت