مقام تقوا


قوله تعالي:

«ذالِكَ الكِتابُ لارَيبَ فيهِ هُديً لِلْمُتَّقينَ الَّذينَ يُؤمِنونَ بِالغَيبِ وَ يُقيمُونَ الصَلوةَ و...» [1] يعني باتقوايان كه ايمان به غيب دارند و نمازگزارند و... مشمول هدايت قرآن اند.

همچنين در آيه ي 77 سوره ي نساء ضمن انتقاد از بهانه جويان در امر جهاد، به رابطه ي ميان نماز و انفاق و جهاد، با تقوا تذكر فرموده و در پايان مي فرمايد: «وَ الآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقي». در آيات 21 سوره ي بقره، 65 سوره ياعراف و 23 سوره ي مؤمنون نيز رابطه ي عبادت و تقوا بيان گرديده است.

«تقوا» از وقايه يعني حفظ كردن و خويشتن داري گرفته شده است كه وقتي به صورت اسمي ذكر شود، به معناي پرهيزكاري است و وقتي به صورت



[ صفحه 64]



فعلي بيايد، به معناي ترس از خدا مي باشد.

تقوا ظرفيت و شايستگي روحي است و مانند «بر» و «عبوديت» يكي از ميدان هاي وسيع و عمومي در سير و سلوك است. يعني تقوا عبارت است از هويت عامي كه در تمام منازل و ميدان ها و مقامات سير و سلوك، جاري و در تمام مواقف و فضائل انساني ساري است. اميرالمؤمنين علي (ع) در خطبه ي معروف به همام صحابي معروف كه صفات متقين را برشمرده است، مي فرمايد:

«فَالْمُتَّقُونَ فيها هُمْ اَهْلُ الْفَضائِل». سپس آن قدر صفات آن ها را برشمرد كه همام فريادي زد و جان به جان آفرين تسليم كرد، چرا كه تصوير و تصديق آن را نتوانست كرد و در جاي ديگر مي فرمايد: «التَّقوا رئيسُ الْاَخْلاقِ» [2] بنابراين تقوا در تمام شايستگي ها و فضائل انساني نسبت به درجات مربوط موجود است و به عبارت ديگر، در رأس تمام «سجايا»، «محاسن»، «فضائل» و «ملكات اخلاقي»، تقوا قرار دارد (خواه سجايا كه صفات نيك ارثي هستند و خواه محاسن كه سجاياي رشد يافته اند و خواه فضائل كه محاسن معقول اند و خواه ملكات، كه شايستگي هاي ماندگار و پايدار روحي انسان مي باشند [3] و در رأس همه ي اين ها تقوا قرار دارد.

امام صادق (ع) فرمود: تقوا داراي سه وجه است. اول، تقواي به خدا و در خدا، كه عبارت است از ترك حلال، چه رسد به ترك امور شبهه ناك. درجه ي دوم



[ صفحه 65]



تقواي من الله است، كه عبارت است از ترك چيزهايي كه شبهه ناك است. چه رسد به محرمات و درجه ي سوم تقواي خوف كه عبارت است از ترك حرام و ناپسند. وجه اول براي خواص و وجه دوم براي اوساط و وجه سوم براي عوام است. [4] به هر حال، تقوا داراي مراتبي است كه از ايمان به غيب شروع و به اطاعت كامل در اوامر و نواهي الهي تا مرز رضايت و خشنودي و قرب و فنا مي رسد، به همين جهت در قرآن كريم، در يك جا آمده است:

«فَاتَّقُوا اللهَ مَا استَطَعْتُم». يعني تا جايي كه توان و استطاعت داريد، تقوا داشته باشيد و در جاي ديگر ذكر شده است: «اِتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقاتِهِ» يعني آن گونه كه شايسته است تقوا پيدا كنيد و حق تقوا را ادا كنيد. اين دو آيه دو سوي تقوا را بيان مي كنند و بقيه ي درجات تقوا در ميان اين دو قرار دارد، از نازل ترين درجه كه در آيه ي اول است تا كامل ترين آن كه در آيه ي دوم است.

اهل بيت عصمت و طهارت «اعلام التقي» هستند، همان گونه كه در زيارت جامعه ي كبيره مي خوانيم.

و امام علي (ع) نيز فرمود:

«نَحْنُ كَلِمَةُ التَّقوي وَ سَبيلُ الْهُدي» [5] و اين همان جمله اي است كه در كتاب اكمال دين از امام رضا (ع) نقل شده است و ما نيز در زيارت نامه ها مي خوانيم كه «اَشْهَدُ اَنَّكُمُ الاَئِمَّةُ الْمُتَّقُون». پس معلوم مي شود كه مدارج بلند تقوا، متعلق به اين عزيزان است و در درجات پايين تر براي عموم مؤمنين نيز حاصل مي شود. به عبارت ديگر آن ها معيار و ميزان تقوايند و تقواي متقين به وسيله ي آن ها سنجيده مي شود.



[ صفحه 66]



برطبق صراحت آيات قرآني، عبادات و اموري كه انسان را در رسيدن به مرحله ي تقوا آماده و مساعدت مي كنند، عبارت اند از: بندگي خدا، ذكر خدا، قصاص، روزه، صبر، جهاد، نماز، اطاعت از خدا و رسول، سخن محكم و به حق، ايمان، دوري از كافران، دوري از منافقان، مراعات اخلاقيات اجتماعي، و هر عمل شايسته ي عبادي و يا اخلاقي ديگر، كه همه ي اين ها، مقدمه ي كسب مقام تقوا مي باشند و از مراجعه به آيات قرآني معلوم مي گردد كه عمل به آن ها زمينه را براي نيل به تقوا فراهم مي سازد. (براي جلوگيري از اطناب، آيات را ذكر نكرده ايم.)

در بيانات پيشوايان ديني، سفارش ها و تأكيدات فراواني در اين مورد شده است كه مي توانيد به خطبه هاي، 1، 176، 188، 190، 191، 53، 195، و ديگر نوشته ها، رسائل و كلمات كوتاه كه اميرالمؤمنين علي (ع) در نهج البلاغه و غررالحكم ذكر كرده اند، مراجعه كنيد كه درباره ي هويت تقوا، مقدمات، ابعاد و نتايج آن مطالبي ذكر گرديده است كه خود در خور بحثي مفصل و طولاني و تفسير گويايي است كه مجلدات متعدد را تشكيل خواهد داد.

بزرگي گفته است: تقوا سه چيز است. ترسي كه تو را از گناه بازدارد، اميدي كه تو را به پرستش وادارد، و رضايتي كه تو را بر دوستي بدارد. شرايط تقوا آن است كه پاسبان دل خود باشي، از هر ناپسند بپرهيزي، يك لحظه از حق غافل نباشي، از سلطه ي نفس برهي، دل به مولا ببندي، و سر و درون به اطلاع حقيقت بيارايي.

مفسري گفته است: تقوا در قرآن در پنج مورد به كار رفته است:



[ صفحه 67]



1- دوري از شرك و عقيده به توحيد، كه فرمود:

«اُولئِكَ الَّذينَ امتَحَنَ اللّهُ قُلُوبَهم للّتقوي» [6] .

2- اخلاص و دوري از نفاق، كه فرمود:

«فَاِنَّها مِن تَقوَي القُلُوبِ» [7] .

3- خشيت و ترس از خدا، كه فرمود:

«يا اَيُّها النَّاسُ اِتَّقوا رَبَّكُم» [8] .

4- عبوديت و پرستش خداوند، كه فرمود:

«لا اِلهَ اِلاّ اَنَا فَاتَّقون» [9] .

5- دوري از نافرماني، كه فرمود:

«و اْتُوا البُيُوتَ مِنْ اَبوبِها وَ اتَّقوا الله» [10] [11] .

از صراحت آيات قرآني نيز استفاده مي شود، كه تقوا، سفارش خدا، گشايش بركات، آسان كننده ي مشكلات، پوشاننده ي گناهان، اساس هدايت، پايه ي عفو و عدالت، منشأ تفوق و كرامت، مقام بهشتيان، جزاي عابدان، عاقبت متقين، مايه ي سپاس، موجب رحمت، لباس نيكو، رمز مقربان و منشأ صداقت است و به مصداق اين كه «در آيه ي26 سوره ي اعراف» فرمود لباس تقوا بهترين لباس است: «و لباسُ التَّقوي ذالِكَ خَيرٌ»، بايد توجه كرد همان گونه كه مرحوم شهيد مطهري (ره) گفته است: همان طوري كه لباس شما را حفظ مي كند، شما هم بايد پياپي مواظب لباس باشيد و او را حفظ كنيد.

آري، فَصُونُوها و تَصُونُوا بِها: تقوا شما را حراست مي كند و شما هم بايد



[ صفحه 68]



علي الدوام از آن مواظبت كنيد خداي ناكرده، از دايره تقوا خارج نگرديد. [12] .

حكيم متأله، فيض كاشاني در كتاب كلمات مكنونه چنين مي گويد:

اهل معرفت گويند، متقي آن است كه جميع محامد حق را وقايه ي خود سازد و همه فضائل و كمالات را به او اضافه كند كه «اَلْخَيرُ في يَدَيكَ» يعني خدايا هر چه خوبي است به دست توست و خود را به حق متصل سازد كه «الشَّرُ لَيسَ الِيك» يعني خدايا بدي ها براي تو نيست و به سمت تو نخواهد بود و به عبارت ديگر، متقي كسي است كه حق را وقايه ي خود گرفته باشد در ذات و صفات و افعال او و در افعال حق فاني شده باشد و صفات او در صفات حق مستهلك باشد.

و خلاصه همان طوري كه حق تعالي فرمود: «اِنَّ العاقِبَة للمُتَّقينَ» «سوره ي هود، آيه ي 49»، سرانجام، عاقبت به خيري فقط از آن متقين است.

در قرآن آمده است:

1- همه ي نيكي ها در تقوا خلاصه مي شود. (آيه ي 189 سوره ي بقره)

2- متقين از ترس و غم بدورند. (آيه ي 35 سوره ي اعراف)

3- اهل تقوا به دنيا دل نمي بندند. (آيه ي 77 سوره ي نساء)

4- جايگاهشان بهشت برين است. (آيه ي 15 سوره ي آل عمران)

5- تقوا سيئات را پاك مي سازد. (آيه ي 65 سوره ي مائده)

6- متقين به آخرت دل خوش كرده اند. (آيه ي 109 سوره ي يوسف)

7- خدا با آن هاست. (آيه 128 سوره ي نحل)

8- به جنت خلد داخل مي شوند. (آيه ي 15 سوره ي فرقان)



[ صفحه 69]



9- محبوب خدايند. (آيه ي 76 سوره ي آل عمران)

10- سرانجام حكومت روي زمين هم به دست آن ها اداره مي شود. (آيه ي 128 سوره ي اعراف)

و بسياري امتيازات ديگر كه به همين اندازه اكتفا مي شود.

امام علي (ع) فرمود: «ان تقوي الله دواء داء قلوبكم و بصر عمي افئدتكم و شفاء مرض اجسادكم و صلاح فساد صدوركم و طهور دنس انفسكم و جلاء غشاء ابصاركم» [13] .

يعني درمان بيماري هاي قلبي و رواني و روشني ديدگان دل ها و شفاي بيماري پيكرها و صلاح سينه هاي فاسد و پاكي كثافت روحيات و شفافي پرده ي ديده هاي شما فقط يك چيز است و آن هم تقواست.



[ صفحه 71]




پاورقي

[1] سوره ي بقره آيات 3 و 4.

[2] غررالحكم.

[3] در بحث مربوط به اخلاق اسلامي تفاوت هاي فاحشي ميان سجاياي اخلاقي، محاسن اخلاقي، فضائل اخلاقي و ملكات اخلاقي ذكر شده كه در اين مختصر نمي گنجد و ما در نشريه ي كوچكي به نام مباني اخلاق آن ها را ذكر كرده ايم.

[4] مصباح الشريعه.

[5] ميزان الحكمه.

[6] سوره ي حجرات، آيه ي 3.

[7] سوره ي حج، آيه ي 32.

[8] سوره ي نساء، آيه ي 1.

[9] سوره ي نحل، آيه ي 2.

[10] سوره ي بقره، آيه ي 189.

[11] وجوه قرآن.

[12] ده گفتار شهيد مطهري.

[13] نهج البلاغه.


بازگشت