مقام انابه




آب كم جو تشنگي آور به دست

تا بجوشد آبت از بالا و پست



پيش حق يك ناله از روي نياز

به كه عمري بي نياز اندر نماز



چون خدا خواهد كه مان ياري كند

ميل ما را جانب زاري كند «مولوي»



رابطه ي ميان مقام انابه و نماز چنين آمده است:

قوله تعالي:



[ صفحه 40]



«مُنيبينَ اِلَيهِ وَ اتَّقوُهُ وَ اَقيمُوا الصَّلوةَ وَ لا تَكونُوا مِنَ المُشرِكينَ» [1] .

در اصطلاحات قرآني، سه كلمه است كه در معنا نزديك به يكديگر به كار برده مي شوند، كلمات: توبه، انابه و اوبه، كه از توب، نوب و اوب اشتقاق يافته اند.

براي توجه به تفاوت هاي آن ها، ناگزير به ذكر مثال هستيم.

وقتي كه اتومبيلي برخلاف مقررات قانوني وارد خيابان ورود ممنوع مي شود و پليس راهنمايي به او مي رسد، راننده ناگزير توقف مي كند، پشيمان مي شود، زبان به عذرخواهي مي گشايد و بلافاصله درصدد برمي آيد كه راه رفته را بازپس گردد و جبران مافات كند، و قول مي دهد كه ديگر تكرار نكند، ضمن آن كه قبض جريمه را هم دريافت و وجه آن را پرداخت مي كند.

خلاصه اين كه راننده به راه اصلي برمي گردد و راه را براي نيل به هدف تعقيب كرده، مي پيمايد، و در اين طي طريق تمام توجه خود را به علائم راهنمايي معطوف داشته، مراقب است لحظه اي غفلت نكند تا به هدف برسد.

در اين جا سه مرحله اقدام شده است:

مرحله ي اول: توقف، پشيماني، عذرخواهي و جبران مافات است، «عَزمِ عَلي اَنْ لا يَعُود»، كه اين مراتب را توبه گويند [2] ، و سومين مرتبه ي توبه را استغفار نامند كه عبارت از عذرخواهي است.



[ صفحه 41]



مرحله ي دوم، برگشت به راه اصلي و ورود عملي به صراط مستقيم است كه آن را انابه خوانند و در موضوع مورد بحث همين بخش، مدنظر است.

مرحله ي سوم، مواظبت هاي دقيق پس از آن تا رسيدن به هدف كه آن را، اوبت گفته اند. عبدالكريم هوازن قشيري به نقل از ابوعلي دقاق مي گويد: رجوع بر سه قسمت بود: [3] .

اول وي توبه و اوسط آن انابت و آخرش اوبت است. توبه را بدايت كرد و اوبت را نهايت و انابت را واسطه. هر كه توبه كند از بيم عقوبت، او صاحب توبه بود، كه خود بر سه قسم است، توبه ي عام و توبه ي خاص و توبه ي اخص. توبه ي عام عبارت است از توبه ي از سيئات كه «يُبدِّل اللّهُ سَيئاتِهم حَسَناتٍ» و توبه ي خاص آن است كه در تجري به گناه «گناه را در برابر رحمت واسعه ي خداوند گناه بداند و ثواب را به هيچ نگيرد». [4] .

توبه ي اخص، توبه از توبه هاست، پس هم توبه از گناه و هم توبه از عبادت ها و هم توبه از توبه خواستن، در آن ملحوظ است. و هر كس كه توبه كند، به طمع ثواب و نيل به هدف مطلوب، صاحب انابت بود و هر كه توبه كند از روي مراعات امر، نه از بيم و نه از طمع، صاحب اوبت بود. [5] .

يحيي بن معاذ گفت: توبه صفت مؤمنان است جميعا كه فرمود: «تُوبُوا اِلَي اللّهِ جَميعاً» [6] و انابه صفت مقربان و خاصان و نمازگزاران است كه فرمود: «خَرَّ راكِعاً وَ اَناب» [7] اوبت صفت انبياء مرسل بود كه فرمود: «نِعمَ اِلْعَبْدِ اِنَه اَوّاب» [8] .



[ صفحه 42]



ابونصر طوسي گفت: توبه آن است كه گناه را فراموش كني و انابت آن است كه گناه را فراموش نكني و هميشه در نظر آوري كه در توبه جبران مافات است و در انابت انديشه ي آثار گناه. در بعضي تفاسير ديده شده كه مطهرين توابين اند و متطهرين منيبين اند.

خواجه عبدالله انصاري مي گويد: از ميدان مروت، ميدان انابت زايد، همان گونه كه مروت از ميدان توبه زايد

در انابت قوله تعالي است كه فرمود:

«وَ ما يَتَذَكَّرُ اِلّا مَنْ يُنيبْ» [9] بنابراين، انابت بازگشتن است و داراي سه مرحله است: يكي «سير الي الحق من الخلق» كه گفته اند سير الي الله من منازل النفس اِلي الْوُصولِ الي الاُفُقِ المُبين و ديگر انابت توحيدي كه ديگران را هم فراخواند «وَ اَنيبُوا الي رَبِّكُم» [10] و سوم بازگشتن و در حال با وي شدن است كه فرمود: «وَ اَنابُوا اِلَي اللهِ [11] «كه در مرحله ي اول خوف با حريت و آزادي و رهايي است و در دوم اقرار و اخلاص و فرمان وي را گردن نهادن است و در سيم حرمت داشتن و از معصيت دور بودن و در خلوت با خلق، انس داشتن است. [12] .

برطبق بعضي از روايات اهل بيت عليهم السلام، نماز قوي ترين نقطه ي شروع راه راست و صراط مستقيم است. يعني آغازين مرحله ي انابت است كه تا آخرين قدم هاي راه ادامه خواهد يافت. پس نماز شروع سير الي الله است و همه ي خطاهاي گذشته را جبران مي كند، همانند كسي كه ورود به راه مستقيم را آغاز كرده است و ديگر به خطا نمي رود.



[ صفحه 43]



كه فرمودند: «اَلصَّلوةُ كَفّارَةٌ لِما قَبْلَه، وَ هِيَ الَّتي قالَ اللّه اِنَّ الحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ» كه در مثال مشخص شد.

بعضي بزرگان در تأويل 7 تكبير ابتدائيه ي نماز سخني گفته اند كه ماحصل آن چنين است: مراتب «قَذف» و «نزع» و «خلع» و «قلع» يعني دور افكندن، دل كندن، رها ساختن، متلاشي كردن دل از همه ي تعلقات گذشته در چهار تكبير اوليه مراد است كه گفت:



من همان دم كه وضو ساختم از چشمه ي عشق

چار تكبير زدم يكسره بر هر چه كه هست



كه مربوط به گذشته مي شود تا به مراتب عزم و اراده و اتصال به حضرت معبود مي رسد و آن را در 3 تكبير بعدي متعين مي سازد. پس تكبيرة الاحرام، اولين لحظه شروع راه خواهد بود، و معناي انابه به خداوند تبارك و تعالي همين است. پس قذف و نزع و خلع و قلع و عزم و اراده و اتصال مراحل هفتگانه اي است كه در 7 تكبير ابتدائيه ملحوظ است. البته تمام اين مراحل هفتگانه از اصطلاحات قرآني است و در قرآن به عنوان ابعاد هجرت ذكر گرديده است.

خواجه ي بزرگ عبدالله انصاري، انابت را بنابر آنچه در كتاب منازل السائرين آمده چهارمين منزل دانسته و گفته است كه انابت بعد از «يقظه» و «توبه» و «محاسبه» حاصل مي شود. سپس مي گويد: فرق ميان توبه و انابت اين است كه، توبه رجوع از مخالفت به موافقت است و انابت رجوع به سوي خداي تبارك است.



[ صفحه 44]



نمازگزار بايد از آثار و تبعات گناهان گذشته خارج شود و آثار لغزش هاي گذشته را جبران كند و براساس وفاداري به حق تعالي، وارد نماز بشود. هيچ لذتي را بهتر از لذت معنوي نداند و هيچ چيزي را مانع و رادع نپندارد و عبادتش را ناچيز بداند و خود را بين يدي الله، بيخود دانسته و فراموش كند و به قول سعدي:



چه نماز باشد آن را كه تو در خيال باشي

تو صنم نمي گذاري كه مرا نماز باشد



نماز كردم و از بيخودي ندانستم

كه در خيال تو عقد نماز چون بستم



خلاصه اين كه مقام انابت برتر از مقام توبت است. يعني انابت بازگشت بنده است به خداي خويش با دل و همت. ولي توبت بازگشت بنده است از معصيت به اطاعت. انابت از وادي نفاق و ترديد با قدم صدق به وادي آرامش آمدن است و از وادي بدعت و نوآوري هاي غلط با قدم تسليم به وادي سنت شدن. و از وادي تفرقه با قدم انقطاع به وادي جمع آمدن است و از وادي دعوي با قدم افتقار به وادي تفريد رسيدن است و در نهايت به سوي حق آمدن است. در صورتي كه توبه شفيعي است مطاع كه با شفاعت او سيئات به حسنات تبديل مي شود و وكيلي است مشفق و نائبي است كريم. يعني نقش گناه را محو مي كند و حق به شفاعت توبه، بنده ي گناهكار را عفو مي كند، و ديوان عمل بندگان را از عصيان و نافرماني پاك مي نمايد و مرد توبه كار را با مرد بي گناه



[ صفحه 45]



برابر كند كه فرمود توبه ي از گناه چنان است كه گناه نكرده باشد: «التَّائِبُ لِذَنبٍ كَمَنْ لا ذَنْبَ لَه». توبه، تائب را به جنت النعيم مي برد ولي انابه، انابه كننده را به جنت الذات مي رساند و خطاب «وَ ادْخُلي جَنَّتي» به سويش و برايش گفته مي شود، كه يكي از آثار نماز همين است.



[ صفحه 47]




پاورقي

[1] سوره ي روم، آيه ي 31.

[2] در مناجات تائبين عرضه مي شود.

قَدْ خَضَعْتُ بِالْانابَةِ اِلَيْكَ و عَنَوْتُ باِلاسْتِكانَةِ لَدَيْكَ فَاِنْ طَرَدْتَني مِن ْ بابِكَ فَبِمَنْ اَلُوذُ و اِنْ رَدَدتني عَنْ جِنابِكَ فَبِمَنْ اعوذ/ مفاتيح الجنان.

خدايا من با بازگشت به سوي تو فروتن شده ام و با خواري به درگاهت نشسته ام، اگر از درگاهت مرا براني به كه اميدوار شوم و اگر از كنارت دورم سازي به كه پناهنده شوم.

[3] رساله ي قشيريه/ باب توبه.

[4] همان.

[5] رساله ي قشيريه/ باب توبه.

[6] سوره ي نور، آيه ي 31.

[7] سوره ص، آيه ي 24.

[8] سوره ي ص، آيه ي 30.

[9] سوره ي غافر، آيه ي 13.

[10] سوره ي زمر، آيه ي 54.

[11] سوره ي زمر، آيه ي 17.

[12] صد ميدان.


بازگشت