مالك يوم الدين


اين آيه را اساتيد قرائت به دو نحو خوانده اند، ملك يوم الدين و مالك يوم الدين. اگر مالك بخوانيم نوعي رابطه ي اقتصادي است؛ يعني: خداوند را مالك حقيقي تمام جهان هستي دانسته ايم؛ و اگر ملك بخوانيم، نوعي رابطه ي سياسي است؛ يعني: خداوند را فرمانروا و مسلط و محاط بر جهان هستي دانسته ايم.

ظاهراً قرائت مالك بهتر به نظر مي آيد؛ زيرا اگر خداوند را بدين نام بخوانيم، افاده ي معناي ملك را نيز مي كند؛ زيرا آن شخصي سلطه و فرمانروايي و ولايت و سرپرستي دارد كه مالك نيز باشد، خصوصاً همان طور كه گذشت مالكيت خداوند از نوع مالكيت حقيقي است كه ناخودآگاه ملكيت را نيز به همراه دارد.

ولي اگر ملك قرائت شود، هر ملكي حتماً نمي بايد مالك باشد؛ از اين رو در معناي ملك مالكيت نيست، در حالي كه در معناي مالكيت، ملكيت نيز وجود دارد؛ بنابراين شايد بتوان گفت قرائت مالك بهتر است.

البته ملك هم اگر خوانده شود، مي توان به تعبيري، مالكيت را در آن قرار داد و نهفته دانست، ولي آنچه أولاً به ذهن متبادر است، همان است كه گذشت.

براي تأييد هر دو قرائت نيز وجوهي ذكر شده، بلكه رسائلي را به رشته تحرير كشيده اند كه تفصيل امر را به اهلش واگذار مي كنيم. والله العالم.

«يوم»: راغب در مفردات يوم را چنين معنا مي كند:

«اليوم يعبر به عن وقت طلوع الشمس الي غروبها، و قد يعبر به عن مدة من الزمان أي مدة كانت». [1] .

از يوم تعبير مي شود به زمان طلوع خورشيد تا غروب آن؛ و گاهي تعبير از برهه اي از زمان است هرچقدر كه باشد.

«الدين»: به معناي حساب و جزاست.



[ صفحه 75]



بدين ترتيب معناي سوره تا اينجا مي شود: حمد از آن خداوند رحمان و رحيمي است كه مالك و صاحب اختيار روز جزا و حساب است.

تا اين آيه بحث در مورد حمد و سپاس و ستايش خداوند بوده است، از اين آيه به بعد تعليم خداوند به انسان است كه چگونه دعا كند و از خدا چه بخواهد؟ بدين جهت است كه جملات بعدي به صيغه ي مخاطب گفته مي شود.

بيان ديگري نيز مي توان براي آن ذكر كرد و آن اينكه: مبادا بنده ي خدا گمان كند كه او حاضر نيست و وي حمد و ستايش فرد غائبي را مي كند، نه، او در همه ي مكان ها حضور دارد و انسان ها در حضور او هستند، بلكه عالم محضر خداست.


پاورقي

[1] المفردات في غريب القرآن / 578.


بازگشت