استخفاف صلاة (كوچك شمردن نماز)


چون متأسفانه استخفاف نماز يكي از پديده هاي رايج در ميان برخي از مسلمانان است، جاي آن دارد در اين زمينه بحثي شود:

سبك شمردن و كوچك قرار دادن نماز و بي توجهي به آن از گناهان است. در روايات نيز در نهي از استخفاف نماز احاديث مختلفي وارد شده است كه چند نمونه ذكر مي شود:

1. عن أبي جعفر عليه السلام قال: لا تتهاون بصلاتك؛ فان النبي صلي الله عليه و آله قال عند موته: ليس مني من استخف بصلاته، ليس مني من شرب مسكراً، لا يرد علي الحوض لا والله. [1] .

امام باقر عليه السلام مي فرمايد: نمازت را سرسري نگير؛ كه رسول خدا صلي الله عليه و آله هنگام رحلت فرمودند: از من نيست آن كسي كه نمازش را سبك بشمارد و به آن بي اعتنايي كند؛ و از من نيست كسي كه مست كننده اي را بنوشد. به خدا سوگند چنين اشخاصي بر سر حوض بر من وارد نمي شود.

اين روايت از حيث سند صحيحه است.

2. قال أبوعبدالله عليه السلام: والله انه ليأتي علي الرجل خمسون سنة و ما قبل الله منه صلاة واحدة، فأي شي ء أشد من هذا؟! والله انكم لتعرفون من جيرانكم و أصحابكم من لو كان يصلي



[ صفحه 34]



لبعضكم ما قبلها منه لاستخافهم بها، ان الله لايقبل الا الحسن، فكيف يقبل به ما يستخف به؟! [2] .

امام صادق عليه السلام فرمودند: قسم به خدا! بر يك نفر پنجاه سال مي گذرد و خداوند حتي يك نماز او را قبول نمي كند. چه چيزي از اين بدتر هست؟! قسم به خدا! شما از همسايگان و دوستانتان كساني را مي شناسيد كه اگر براي بعضي از شما نماز بخوانند نمي پذيريد! به خاطر اينكه آن را سبك شمارند و بي توجه برگزار مي كردند. آنگاه خداوندي كه جز امور خوب را نمي پذيرد، چگونه نمازي را قبول كند كه آن را كوچك شمرده اند؟!

سند روايت صحيح است.

3. عن أبي بصير قال: دخلت علي أم حميدة أعزيها بأبي عبدالله عليه السلام، فبكت و بكيت لبكائها. ثم قالت: يا أبامحمد! لو رأيت أباعبدالله عليه السلام عند الموت لرأيت عجباً: فتح عينيه ثم قال: اجمعوا كل من بيني و بينه قرابة. قالت: فما تركنا أحداً الا جمعناه. فنظر اليهم ثم قال: ان شفاعتنا لا تنال مستخفاً بالصلاة. [3] .

أبي بصير نقل مي كند كه براي تعزيت گفتن شهادت امام صادق عليه السلام نزد ام حميده [همسر ايشان] رفتم. او گريه كرد و من نيز از گريه اش گريستم، سپس گفت: اي ابي بصير! اگر امام صادق عليه السلام را در هنگام رحلت مي ديدي، امر عجيبي را شاهد بودي. امام چشمانش را گشود و فرمود: هركس را كه ميان من و او خويشاوندي هست را حاضر كنيد. بعد از اينكه ما تمام خويشان را جمع كرديم، امام رو به آنها كرد و فرمود: شفاعت ما به كسي كه نماز خود را سبك بشمارد نمي رسد.

سند اين روايت موثق است.

4. عن أبي عبدالله عليه السلام قال: الصلاة و كل بها ملك ليس له عمل غيرها، فاذا فرغ منها قبضها ثم صعد بها، فان كانت مما تقبل قبلت، و ان كانت مما لاتقبل، قيل له: ردها علي عبدي، فينزل بها حتي يضرب بها وجهه، ثم يقول: أف لك، لا يزال لك عمل يعنيني. [4] .



[ صفحه 35]



امام صادق عليه السلام فرمودند: فرشته اي را بر نماز موكل ساخته و گماشته اند كه او را جز آن كاري نيست. پس هرگاه نمازگزار آن را به پايان مي برد، او نماز را دريافت مي كند و به طرف آسمان بالا مي برد، پس اگر نماز به گونه اي است كه قبول و پذيرفته مي شود، به درگاه الهي مقبول مي افتد، و اگر به گونه اي آن را برپاداشته است كه مورد قبول الهي قرار نگيرد به فرشته گفته مي شود: اين نماز مردود شده [به جهت استخفاف يا غير آن] را به بنده ي من برگردان، پس فرشته با نماز مردودي به زمين برمي گردد و چنين نمازي را به صورت او مي زند و به او مي گويد: اف بر تو، براي تو هيچ عملي وجود ندارد كه به من ياري رساند.

سند اين روايت نيز صحيح است.

5. قال رسول الله صلي الله عليه و آله: لكل شي ء وجه، و وجه دينكم الصلاة، فلا يشينن أحدكم وجه دينه، و لكل شي ء أنف و أنف الصلاة التكبير. [5] .

رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: هر چيز چهره اي دارد و چهره ي دين شما نماز است، پس مراقب باشيد كسي از شما اين چهره را نيالايد، و بر هر چيزي يك مجراي تنفسي و بيني [شايد مراد مركز و اساسي باشد] و اين معني در مورد نماز تكبير است.

در فرض اعتبار سهل بن زياد سند روايت معتبر خواهد بود.

روايات در اين مورد متعدد است، به ذكر همين مقدار اكتفاء مي شود. در خانه اگر كس است يك حرف بس است.



[ صفحه 36]




پاورقي

[1] وسائل الشيعة 4 / 23، ح 1، باب 6 از أبواب أعداد الفرائض.

[2] وسائل الشيعة 4 / 24، ح 2.

[3] وسائل الشيعة 4 / 26، ح 11.

[4] وسائل الشيعة 4 / 26، ح 9.

[5] وسائل الشيعة 4 / 24، ح 4.


بازگشت