ميزان حضور در مسجد در ساعات حضور در دانشگاه


1- ميزان حضور در مسجد: اندكي كمتر از 20 درصد پاسخگويان هميشه به مسجد مي رفتند. نزديك 50 درصد از پاسخگويان خيلي كم و تنها موقعي كه فرصت داشتند به مسجد



[ صفحه 81]



مي رفتند و كمتر از 10 درصد پاسخگويان هيچ گاه به مسجد نمي رفتند. كارمندان و پرسنل دانشگاه بيش از ساير گروهها در مسجد دانشگاه حضور پيدا مي كردند و عمده ترين ميزان عدم حضور در مسجد را دانشجويان با ظاهر غير مذهبي تشكيل مي دادند.

جدول شماره 1

«توزيع درصد فراواني پاسخگويان برحسب ميزان حضور در مسجد به تفكيك جنسيت»

ميزان حضور در مسجد: هميشه رفتن، مرد: 7 / 17، زن: 2 / 12، كل: 8 / 5

ميزان حضور در مسجد: اكثر اوقات، مرد: 1 / 26، زن: 4 / 16، كل: 3 / 22

ميزان حضور در مسجد: مواقع فرصت داشتن، مرد: 9 / 44، زن: 6 / 48، كل: 3 / 46

ميزان حضور در مسجد: نرفتن و فرصت نداشتن، مرد: 9 / 7، زن: 4 / 4، كل: 3 / 6

ميزان حضور در مسجد: هيچوقت نرفتن، مرد: 4 / 3، زن: 4 / 18، كل: 3 / 19

ميزان حضور در مسجد: جمع، مرد: 100، زن: 100، كل:100

پاسخگوياني كه والدين آنها بيشتر به مسجد مي رفتند، بيشتر از سايرين به مسجد مي آمدند و طبيعتا آشنايي و الفت بيشتري هم با مسجد داشتند. نكات ذكر شده نشان دهنده ي مسائل فردي و ويژگيهاي پاسخگويان است كه عمدتا علت افزايش يا كاهش حضور دانشجويان در مسجد دانشگاه است. فرضا افزايش سطح تحصيلات، علت كاهش حضور در مسجد است، نه اينكه كمتر مسجد رفتن نشان دهنده ي بالاتر بودن سطح تحصيلات باشد.

حداكثر اين است كه افزايش يا كاهش حضور در مسجد دانشگاه بستگي به سطح تحصيلات داشته و اين متغيرها هم عرض بوده و معلول علت واحدي مي باشند. اما مسائل ديگري نيز وجود دارد كه به نظر مي رسد بيشتر معلول ميزان حضور در مسجد باشد يا اينكه در تقابل يا كنش متقابل با ميزان حضور در مسجد باشد. از جمله ي اين مسائل نگرش پاسخگويان دانشجو در ارتباط با مسجد است. فرضا هنگامي كه نتيجه گرفته ايم كه با نگرش منفي نسبت به برخورد امام جماعت با دانشجويان از ميزان حضور آنان در مسجد كاسته مي شود، چند نوع تحليل مي توان ارائه كرد.

الف) دانشجويان وقتي مي بينند كه امام جماعت در مسجد برخورد خوبي ندارد يا رفتارش



[ صفحه 82]



نامناسب است يا چنين احساسي دارند، كمتر به مسجد مي روند يا حتي بدون حضور در نماز جماعت، نماز را فرادي به جاي مي آورند، لذا علت عدم حضور دانشجويان در مسجد دانشگاه، نگرش منفي آنها نسبت به برخورد امام جماعت است.

ب) كسي كه به مسجد نمي رود يا فرادي نماز مي خواند طبيعتا براي اين كار خود بايد دليلي معقول داشته باشد، لذا چنين فردي بايد معتقد باشد كه مسجد جاي خوب و مناسبي نيست و الا اگر غير از اين بود در مسجد حضور پيدا مي كرد. پس از ديد چنين فردي ائمه جماعات مساجد برخورد بدي با جوانان دارند. در اين مورد مي توان گفت كه حضور كم در مسجد علت پيدايش اين نگرش منفي نسبت به برخورد امام جماعت با جوانان است.

ج) نگرش منفي نسبت به برخورد امام جماعت با دانشجويان و عدم حضور در مسجد هر دو معلول علت واحدي هستند و آن مذهبي نبودن دانشجويان يا مخالفت ايشان با مذهب يا مجريان برنامه هاي مذهبي مي باشد. فردي كه مذهبي نيست هم در مسجد حضور پيدا نمي كند و هم نسبت به مسجد نگرش منفي دارد و نيز او مي تواند ديگران را نيز از رفتن به مسجد باز دارد. پس درباره ي رابطه ي نگرش دانشجو نسبت به مسجد با ميزان حضور وي در مسجد چندان نمي توان با قاطعيت نتيجه گيري كرد. درهر حال نتايج حاصله چنين است:

افرادي كه معتقدند امام جماعت نسبت به دانشجويان بي اعتناست، كمتر از كساني كه معتقدند امام جماعت برخورد خوب و مناسبي دارد، در مسجد حضور دارند و نيز دانشجوياني كه معتقدند در مسجد نسبت به آنان بي اعتنايي مي شود كمتر از كساني كه چنين اعتقادي ندارند در مسجد حضور مي يابند.

افرادي كه اعتقاد به مطلوب بودن مسجد دارند بيشتر از ديگران كه اين اعتقاد را ندارند، در مسجد حاضر مي شوند. افرادي كه در مسجد حضور زيادتري دارند، مسجدي ها را بيشتر افرادي مذهبي مي دانند و افرادي كه حضور كمتري در مسجد دارند مسجدي ها را افرادي رياكار و متظاهر و مذهبي نما مي دانند. افرادي كه معتقدند آدمهاي مهم و تحصيل كرده و روشنفكر هم به مسجد مي روند ميزان حضور بيشتري در مسجد دارند. افرادي كه معتقدند عبادت علت اصلي حضور جوانان در مسجد است بيش از كساني كه عبادت را علت اصلي حضور نمي دانند به مسجد مي روند.



[ صفحه 83]



كساني كه معتقدند علت مسجد رفتن، گرفتن امتياز و گزينش است، كمتر از افرادي كه اين نظر را ندارند به مسجد مي آيند. افرادي كه معتقدند، مسجد دانشگاه امكانات و برنامه هاي متناسبي دارد بيش از ديگران در مسجد حضور مي يابند. كساني كه نارساييهاي مسجد را كوچك تلقي مي كنند در مسجد بيشتر حضور مي يابند. افراد معتقد به اينكه مسجد مهمترين مكان گرد آمدن و تجمع عمومي است بيش از سايرين در مسجد حضور دارند.

در كل مي توان ديد، افرادي كه نگرش مثبت نسبت به امام جماعت، مطلوبيت مسجد و علت حضور جوانان در مسجد دارند، بيش از سايرين در مسجد حضور دارند، لذا اگر فرض كنيم كه نگرش مثبت به مسجد در ارتباط با ميزان حضور در مسجد است مي توان چنين نمايي رسم كرد:

نگرش مثبت به مسجد و مسجدي ها مساوي با افزايش ميزان حضور در مسجد

درباره ي تأثير والدين پاسخگويان نيز بايد گفت كه در مجموع ميزان مسجد رفتن والدين دانشجويان اثر مثبت و افزايش سطح تحصيلات والدين آنها اثر منفي بر حضورشان در مسجد دانشگاه دارد. در مورد اثر سن و جنس نيز بعدا بحث خواهيم كرد.

2- علت عدم حضور در مسجد: اگر دلايل عدم حضور دانشجويان در مسجد را به دو دسته ي كلي عدم امكان و عدم تمايل تقسيم كنيم. خواهيم ديد كه 60 درصد پاسخگويان كه به مسجد نمي روند بخاطر عدم امكان حضور در مسجد مي باشد و 40 درصد بقيه بخاطر عدم تمايل مي باشد. ملاحظه مي شود كه مردان بيش از زنان در مسجد دانشگاه حضور مي يابند.

نكته ي قابل ذكر اين است كه حضور زنان در محيط دانشگاهي و اجتماعي و فعاليت آنها به خصوص در فعاليت هاي مذهبي با مشكلات خاصي همراه است كه مردان فارغ از اين مشكلات هستند. براي كاهش اين مشكلات براي زنان بايد فكري اساسي نمود. در مورد مردان نيز بايد ذكر كنيم كه درگيري در مسائل شغلي و خانوادگي، امكان مسجد رفتن را از پاسخگويان سنين بالاتر مي گيرد.

علت مسجد نرفتن در متأهلين بيشتر عدم امكان و در مجردين عدم تمايل مي باشد. در ميان گروههاي مختلف دانشجويان، متأهلين و شاغلين بيشترين ميزان عدم امكان و ديگر دانشجويان بيشترين ميزان عدم تمايل به مسجد رفتن را داشتند.

علتهاي بالا از نوع مشخصات پاسخگويان هستند، ولي متغيرهاي ديگري هم وجود دارند كه در



[ صفحه 84]



تقابل با علتهاي مسجد نرفتن است كه مي توان به موارد زير در اين زمينه اشاره نمود:

1) كساني كه مسجد را مطلوب مي دانند، بيشتر به خاطر عدم امكان و كساني كه مسجد را نامطلوب تلقي مي كنند، بيشتر به خاطر عدم تمايل به مسجد نمي روند.

2) افرادي كه برخورد امام جماعت را با دانشجويان مناسب مي دانند، بيشتر بخاطر عدم امكان به مسجد نمي روند و دسته ي ديگر كه برخورد وي را بد و نامناسب مي دانند به خاطر عدم تمايل در مسجد حضور نمي يابند.

4) افرادي كه مسجدي ها را مثبت مي دانند بخاطر عدم امكان به مسجد نمي روند و دسته ي مخالف مسجدي ها كه آنها را منفي تلقي مي كنند، بخاطر عدم تمايل به مسجد نمي روند.

5) افرادي كه مسجد را مهم ترين مكان عمومي دانشگاه مي دانند، بخاطر عدم امكان در مسجد حضور پيدا نمي كنند و كساني كه مكانهاي ديگر را ترجيح مي دهند، بخاطر عدم تمايل به مسجد نمي روند.

پس مشاهده مي كنيم كه موارد ذكر شده در بالا از عناصر نگرش به مسجد هستند، لذا مي توان گفت دانشجوياني كه نگرش مثبت به مسجد دارند بيشتر بخاطر عدم امكان و آنان كه نگرش منفي به آن دارند، بيشتر بخاطر عدم تمايل به مسجد نمي روند؛ به عبارت ديگر دانشجوياني كه نگرش مثبت به مسجد دارند، ولي به مسجد نمي روند، نمي توانند به مسجد بروند، اما دانشجوياني كه نگرش منفي دارند و به مسجد نمي روند، در واقع نمي خواهند به مسجد راه پيدا كنند.

3- نمازهاي خوانده شده در مسجد: نزديك به نيمي از پاسخگويان نماز ظهر و عصر را در مسجد مي خوانند، يا به عبارت ديگر نزديك به نيمي از پاسخگويان براي حداقل يك بار نماز ظهر و عصر را در مسجد دانشگاه بجاي آورده اند.

4- مكانهاي مسجد رفتن: نزديك به 70 درصد دانشجوياني كه به مسجد مي روند فقط در مسجد دانشگاه خود حضور دارند، حدود 10 درصد در محل كار و حدود 5 درصد در مسجد محل سكونت خود و تنها 12 درصد از پاسخگويان كه به مسجد مي رفتند، در هر جا كه مسجد در دسترس باشد، به مسجد مي روند. با افزايش سن دانشجويان از ميزان حضور در مسجد دانشگاه كاسته مي شود و بر ميزان حضور در محل كار افزوده مي گردد؛ اين امر احتمالا به خاطر آن است كه با افزايش سن بر ميزان اشتغال به كار



[ صفحه 85]



افزوده مي گردد و لذا دانشجويان كمتر مي توانند در مسجد حضور پيدا كنند.

دانشجوياني كه معتقدند يكي از مشكلات اساسي مسجد، بي اعتنايي به آنهاست يا اينكه جو مسجد بيش از اندازه سياسي است، كمتر در مسجد حضور مي يابند؛ يعني نگرش منفي نسبت به مسجد و فضاي بحران زده و سياسي آن موجب كاهش حضور ايشان در مسجد مي شود. (جدول شماره 2)

«توزيع درصد فراواني چگونگي مسجد رفتن پاسخگويان برحسب مكانهاي مسجد رفتن به تفكيك جنسيت»

مكانهاي مسجد رفتن: دانشگاه، مرد: 2 / 65، زن: 1 / 72، كل: 75

مكانهاي مسجد رفتن: محل كار، مرد: 6 / 7، زن: 9 / 3، كل: 2 / 9

مكانهاي مسجد رفتن: محل سكونت، مرد: 1 / 6، زن: 5 / 2، كل: 5 / 4

مكانهاي مسجد رفتن: هر جا كه مسجد در دسترس باشد، مرد: 1 / 21، زن: 5 / 21، كل: 3 / 11

مكانهاي مسجد رفتن: جمع، مرد: 100، زن: 100، كل: 100

5- همراهان: بيش از نيمي از دانشجويان با دوستان خود، بيش از يك چهارم به تنهايي و افراد كمي هم به همراه سايرين به مسجد مي روند. (جدول شماره 3)

«توزيع درصد فراواني پاسخگوياني كه به مسجد مي روند برحسب همراهان به تفكيك جنسيت»

همراهان: همسر و فرزندان، مرد: 6 / 1، زن: 5 / 8، كل: 9 / 3

همراهان: خواهر و برادر، مرد: 5 / 3، زن: 10، كل: 5 / 10

همراهان: دوستان، مرد: 2 / 65، زن: 9 / 50، كل: 9 / 48

همراهان: تنها، مرد: 1 / 26، زن: 7 / 26، كل: 34

همراهان: ساير موارد، مرد: 6 / 3، زن: 9 / 3، كل: 7 / 2

همراهان: جمع، مرد: 100، زن: 100، كل: 100

6- زمانهاي مسجد رفتن: بيش از يك چهارم پاسخگويان در ماههاي رمضان، محرم و صفر به مسجد مي روند و حدود 25 درصد هم در تمام ايام سال تحصيلي در مسجد حضور مي يابند. پس دو زمان عمده شامل ايام مراسم مذهبي و تمام ايام سال تحصيلي براي مسجد رفتن وجود دارد.



[ صفحه 86]




بازگشت