بررسي و تحليل جايگاه نماز در ميان دانشگاهيان


جناب آقاي دكتر حميد رضا نفيسي

سركار خانم مهين ديانت



[ صفحه 39]



«الحمدلله الذي جعل الصلاة تنزيها عن الكبر و جعلها قربان كل تقي و الصلاة و السلام علي افضل المصلحين و علي اهل بيته الطيبين الطاهرين»

در بررسي متون دين و محتواي وحي، آنچه كه بيش ازهر چيز در ميان دستورات الهي مي درخشد نماز است. امر به نماز در فحواي تعاليم تمامي اديان الهي بوده است و علي رغم بسياري اوامر، كه تنها اختصاص به يك پيامبر يا يك قوم داشته اند نماز هرگز منسوخ نگرديده است. در يك جالقمان نبي را مي بينيم كه به فرزندش امر مي كند كه به اقامه نماز برخيزد كه «يا بني اقم الصلوة» و در جاي ديگر حضرت ابراهيم را در حالي مي يابيم كه دست به دعا برداشته، عرضه مي دارد «رب اجعلني مقيم الصلوة» و يا حضرت عيسي را كه فرياد بر آورده است كه خدايم مرا به نماز وصيت كرده است. اما كاملتر و جامعتر و زيباتر از همه پيامبر گرامي اسلام را مي بينيم كه چگونه در هنگام نماز فاني جمال حق مي شود و بيان مي دارد «قرة عيني في الصلوة»

اين كه نماز نه تنها هيچگاه از متن دين حذف نگرديده بلكه پيوسته با آشنايي دادن مردم با بركات باطني نماز سير پيشرونده و تكاملي را طي كرده است اين پرسش را ايجاد مي كند كه حقيقت نماز چيست و كاركردش در كجاست و آيا نياز ذاتي است؟ پاسخ اين پرسش در ضمن تعليمات دين آمده است. كه به صورت بسيار مجمل و گذرا با بيان چند مقدمه به آن اشاره مي شود:



[ صفحه 40]



1- در جهان بيني: انسان فطرتي خدا طلب، خداخواه و كمال جو دارد. روح انسان در سايه ي انس به خدا آرامش مي يابد.

2- امر به واجبات ديني و اهتمام به دستورات الهي، همه براي به فعليت رساندن اين فطرت الهي است. براي آنكه بصورت مداوم انسان را در ميدان جذبه الهي قرار دهد و از آن سو نيز بي توجهي به امر و نهي دين و ورود در حوزه گناه به علت مغايرت با فطرت الهي انسان، بدترين نوع از خود بيگانگي است، بدترين نوع تهاجم انسان به شخصيت خود.

3- مرواريد نماز درميان صدف دين داراي اين جايگاه ويژه است كه در شبانه روز 5 مرتبه اتصال ميان قطره و دريا صورت مي پذيرد و به واسطه اين پيوند انسان ضعيف و ظلوم و جهول را در مرتبه خليفة الهي مي نشاند و از او انساني قوي و طاهر مي سازد. البته مسلم است كه اين نتيجه را كسي مي تواند ببرد كه از ظاهر احكام نماز و پوسته آن نفوذ كرده و به هسته شيرين ومعرفت باطن آن نائل گردد. بنابراين به نظر مي رسد كه خواندن نماز مراتب و مراحلي داشته باشد كه به آن اشاره مي شود:

(البته مراد از نماز، نماز صحيح به لحاظ فقهي است.)

1) مرتبه نازله، مبادرت به نماز به صورت فردي و عدم تقيد به انجام آن در اول وقت مي باشد.

2) مرتبه واسطه، انجام اين امر به صورت فردي و تقيد به خواندن در اول وقت و آشنايي با پاره اي بركات و محتوي آن.

3) مرتبه عاليه، بر پايي نماز به صورت جماعت و تقيد به خواندن در اول وقت و سعي در آشنايي هر چه بيشتر با روح نماز.

بديهي است كه اين تقسيم به حصر عقلي نبوده و شايد بتوان تقسيمات و مراتب ديگري را ميان هر مرتبه منظور نمود. اما آنچه اين نوشتار در صدد تحقيق پيرامون آن است بررسي علل عدم حضور قشر مسلمان نماز خوان جامعه اسلامي در صفوف نماز جماعت است.همچنين يافتن علت يا علل ترجيح خواندن نماز به شكل فردي با وجود جايگاه ويژه و برتري كه نماز جماعت دارد.

بر اساس تحقيقي كه در دانشگاه علوم پزشكي بوشهر به عمل آمد با ارائه فرمي كه حاوي سوالات چهار گزينه اي بود از سه قشر دانشجو، كارمند و اعضاء هيئت علمي در خواست گرديد كه نظر خود را به طور دقيق و صادقانه در مورد اين سؤالات ابراز دارند. از مجموع 220 فرم پاسخ داده شده نتايج زير



[ صفحه 41]



بدست آمد كه ما در ضمن طرح سؤالات به آن اشاره مي كنيم.

سوالات ابتدايي پيرامون نقش نماز در انتخاب دوست و يا همسر بود كه همه افراد پاسخگو مايل به اهميت بسيار زياد نماز در اين مسائل بودند.

در سوالاتي كه در مورد ترجيح يا عدم ترجيح خواندن نماز در اول وقت پرسيده شده بود، 97% كارمندان، 100% اعضاء هيئت علمي، و 95% دانشجويان نماز اول وقت را ترجيح داده بودند و موافقين به خواندن نماز به صورت جماعت 90% از كارمندان و اعضاء هيئت علمي و 80% از دانشجويان بودند.

در پرسش از علت نامطلوب بودن وضع اقامه نماز در جامعه 50% از اعضاء هيئت علمي معتقد بودند كه آشنا نبودن به آثار و بركات نماز عامل مهم اين واقعيت تلخ است. همين پاسخ در ميان كارمندان 60% و در ميان دانشجويان 70% بوده است.

در پاسخ به سؤالي كه پيرامون تاثير نحوه ي برخورد امام جماعت در گرايش به نماز بود، 60% از هر گروه قايل به نقش بسيار زياد آن بودند. 61% از دانشجويان، 43% از اعضاء هيئت علمي و 38% از كارمندان قايل به ايراد سخنراني پس از نماز بودند و البته 50% از هر سه گروه قايل به اين بودند كه حداكثر ميزان سخنراني 10 دقيقه باشد.

در پاسخ به اين پرسش كه آيا مسايل سياسي و اجتماعي در عدم گرايش به نماز مي تواند نقش داشته باشد يا خير؟ 56% از دانشجويان، 59% از كارمندان و 47% از اعضاء هيئت علمي پاسخ اين سوال را مثبت داده اند.

اما در مورد تاثير محيط فيزيكي نمازخانه در گرايش به نماز 50% از كارمندان، 32% از دانشجويان و30% از اعضاء هيئت علمي بر آن اتفاق نظر داشتند.

به جهت جلوگيري از اطاعه كلام از ذكر ديگر سوالات و پاسخ ها خودداري نموده و نقد مختصري پيرامون اين پاسخ ها ارائه مي دهيم.

اين كه بالاي 90% هر سه قشر، نماز اول وقت را ترجيح داده اند، بسيارميمون و مبارك و حكايتگر روحيه ايمان، ديني و آميختگي مسائل شرعي با جان اين افراد است.

اما اين سوال مطرح است كه با وجود اين اشتياق دروني به اقامه نماز در اول وقت، چرا در هنگام



[ صفحه 42]



ظهر چنان كه انتظار مي رود نماز خانه دانشگاه فاقد صفوف به هم فشرده است. اگر بالاي 90% از دانشجويان، كارمندان و اعضاء هيئت علمي كه تشكيل دهنده مجموعه دانشگاهي هستند، چرا گاهي حداكثر 20% از اين تعداد در هنگام ظهر به نماز جماعت حاضر مي شوند؛ بگذريم از اين كه حضور همه افراد شركت كننده در نماز اول وقت نه از سر معرفت و عشق كه به جهت آسودگي خيال از دغدغه نماز در مابقي ساعات روز و شب مي باشد.

سوال فوق ما را به بررسي مساله ديگري مي كشاند كه تحت عنوان سوال ديگري در فرم مطرح شده بود؛ يعني نقش امام جماعت در گرايش به نماز كه 60% افراد قايل به نقش فوق العاده آن بودند.

اما نسبت به سخنراني،اولا آن را بعد از نماز و ثانيا در ظرف 10 دقيقه جذاب مي دانستند. اما نكته حائز اهميت اين است كه توجه كنيم چه چيزي باعث شده است كه قشر دانشجو كه توقع مي رود اهل گفت و شنود علمي بوده و مشتاق دريافت معلومات مي باشند؛ حداكثر زمان براي سخنراني را 10 دقيقه بدانند.اگر در اين مورد به صورت شفاف ريشه يابي شود به اين واقعيت تلخ دست مي يابيم كه متاسفانه گاهي سخنان سخنرانان به گونه اي نبوده است كه مستمعين كه در اين جا عمدتا تحصيل كرده و دانشجو هستند، خود را به آن گره بزنند و حتي آن جا كه مطلب و موضوع سخنراني حاوي محتواي غني بوده، كمتر سخنراني اين هنرمندي را داشته است كه آن محتواي غني و متعالي را در قالب زبان دانشجو ترسيم نمايد. البته آثار زيان بخش اين عدم هنرمندي هرگز كم نيست.

اما سوال بعد كه وضعيت نا مطلوب فعلي نماز در جامعه بيش از هر عامل ديگري، به علت عدم آشنايي مردم با آثار و بركات نماز عنوان شده است؛ مطلبي است صحيح و منطبق با واقعيت اما مسئله به همين جا ختم نمي شود. آنچه كه ما بايد در پي آن باشيم اين است كه چه كساني، چه گروهها و چه نهادهائي و به چه نحو، متصدي ارتقاء سطح معرفت مردم در رابطه شناسايي جايگاه نماز مي باشند؟

چگونه بايد خانواده ها را آموزش داد؟ چگونه بايد در متون ديني مطالبي پر محتوا و جذاب، با رعايت اصول روانشناسانه براي مقاطع مختلف سني، گنجانده شود، تا شاكله و شخصيت يك نفر به نحو صحيح شكل گيرد؟ و چگونه فضاي جامعه را بايد از عطر روح انگيز نماز آكنده نمود؟



[ صفحه 43]



و اما سوال آخر پيرامون نقش مسائل سياسي و اجتماعي در عدم گرايش به نماز بود.در اين مورد هيچ ترديدي نيست؛ اما نكته قابل توجه اين است كه تاثير مسائل سياسي و اجتماعي گاهي بسيار خزنده و پنهان است و گاه آشكار و روشن؛ گاهي رخدادهاي سياسي و مسائل اجتماعي چنان افكار و برنامه ها را به خود معطوف مي نمايد كه مسائل ديگر از جمله مسئله مهم نماز در مهجوريت واقع مي شود و البته بديهي است كه وجود انسان هاي متعهد و دين باور در راس امور سياسي و اجتماعي، بركات بسياري را براي جامعه به دنبال خواهد داشت.

در پايان از خداوند متعال مي خواهيم كه توفيق اقامه نماز را به همه ما عنايت فرمايد و تلاش همگان را مشكور قرار دهد.

و الحمدلله رب العالمين

نمودارها:1

موافق با نقش مسائل سياسي اجتماعي در عدم گرايش به نماز

دانشجو: 56 درصد

اعضاء هيئت علمي: 47 درصد

كارمند: 59 درصد



[ صفحه 44]



موافق خواندن نماز به جماعت

دانشجو: 80 درصد

اعضاء هيئت علمي: 90 درصد

كارمند: 90 درصد

موافق با تأثير محيط فيزيكي نمازخانه در گرايش به نماز

دانشجو: 50 درصد

اعضاء هيئت علمي: 30 درصد

كارمند: 32 درصد



[ صفحه 45]



موافقين با حداكثر ميزان سخنراني 10 دقيقه

دانشجو: 50 درصد

اعضاء هيئت علمي: 50 درصد

كارمند: 50 درصد

موافقين با نقش بسيار زياد نحوه برخورد امام جماعت در گرايش به نماز

دانشجو: 60 درصد

اعضاء هيئت علمي: 60 درصد

كارمند: 60 درصد



[ صفحه 46]



موافق با ايراد سخنراني پس از نماز

دانشجو: 61 درصد

اعضاء هيئت علمي: 43 درصد

كارمند: 38 درصد

موافق خواندن نماز در اول وقت

دانشجو: 95 درصد

اعضاء هيئت علمي: 100 درصد

كارمند: 97 درصد



[ صفحه 47]




بازگشت