احكام شرعي


اديبان و نويسندگان شريعت پسند فارسي، همواره به احكام شرعي نماز، توجّه نموده اند و آن را به عنوان مقدّمه و اصول صحّت نماز دانسته اند و اين موضوع در آثار آنان متجلّي شده است. يكي از اين احكام كه همواره در اسلام، بحث انگيز بوده، مسأله ي مستي و شراب بوده است. در عرب پيش از اسلام، گويا اَعراب، مقدار زيادي مشروب مي خورده اند و در حالت مستي به رقص و پايكوبي مي پرداخته اند و چون با اين كار، مدّتي خوشحال و سرحال مي شدند، از آن به عنوان ابزاري براي خوشحالي و دوري از غم ها و مشكلات استفاده مي كرده اند. با ظهور اسلام، پيامبر اكرم (ص) چون مي ديد اَعراب، علاقه ي خاصّي به شراب دارند؛ يكباره نمي توانست آن را بر آنان تحميل كند؛ اين شد كه طبق آيه اي كه خداوند بر پيامبر نازل كرد؛ فرمود كه در هنگام مستي، نبايد نماز بخوانيد و بعدها به مرور زمان محدوده ي دايره تنگ تر شد و در زماني مناسب، حكم تحريم شراب، صادر گرديد. [1] .

سعدي گويد:



نماز مست، شريعت، روا نمي دارد

نماز من، كه پذيرد، كه روز و شب مستم؟



(كليّات / 546)



[ صفحه 102]



سلمان ساوجي گويد:



شكم به سان صراحي پر از حرام و، مُدام

سجودِ مي كنم و، زان سجود، بيزارم



(ديوان / 580)

مولانا گويد:



عجبا نماز مستان، تو بگو درست هست آن

كه نداند او زماني، نشناسد او مكاني



(غزليّات / 534)

يكي ديگر از احكام نماز، وضو است كه در حقيقت مقدّمه ي اصلي و بخش مهمّ نماز است و در ادبيّات فارسي، نماز بي وضو با انگيزه هاي ريايي، حرام شمرده شده است.

وحشي بافقي گويد:



نيازي كز هوس خيزد، كدامش آبرو باشد

نياز بلهوس، همچون نماز بي وضو باشد



(برگزيده ي ديوان / 27)

كليم كاشاني گويد:



اين نماز بي وضويت، هم ز ترس مردم است

در جماعت، حاضري؛ تا بيشتر باشد گواه



(سبك هندي و كليم كاشاني / 190)

توجّه به ذات پاك باري تعالي و حضور قلب در نماز همراه تواضع و فروتني يكي ديگر از توجّهات به احكام و شرعيّات نماز است كه در متون ادب



[ صفحه 103]



فارسي، متجلّي شده است. [2] .

عنصرالمعالي گويد: «و زينهار، اي پسر! كه اندر نماز سبكي و استهزا نكني بر ناتمامي ركوع و سجود و مطايبه كردن اندر نماز كه اين عادت، هلاك دين و دنيا بود.» [3] (قابوس نامه / 20)

صائب گويد:



مقبول نيست طاعت هر كس شكسته نيست

اِستاده را، ثواب نماز نشسته نيست



(دويست و يك غزل / 104)

كمال الدّين اسماعيل گويد:



چون به نماز آيي، آهسته باش

از چپ و از راست، چرا مي روي؟



(شرح قصايد / 302)

مولانا گويد:



چون حَدَث كردي تو، ناگه در نماز

گويدت «سوي طهارت رو» بتاز



(مثنوي، دفتر سوّم، ص159)

يكي ديگر از شرايط نماز و احكام آن، رسيدن به سنّ تكليف است. ناصر خسرو در همين زمينه گويد:



[ صفحه 104]





گفتم نماز ار چه، بر اطفال و مجانين

واجب نشود تا نشود عقل، مجبّر؟



(شرح سي قصيده / 77)

امّا در خصوص احكام ديگر نماز، از ابوسعيد ابوالخير نقل شده: «از شيخ، سؤال كردند كه اي شيخ! در نماز دست بر كجا نهيم؟ شيخ ما گفت: دست بر دل و دل بر حق (جَلّ و علا)»

(اسرارالتّوحيد / 240)

باز از وي نقل شده: «شيخ ما گفت: «كه چون بنده، اندر نماز باز نِگَرد حق (سبحانه و تعالي) گويد: «منگر! به چه مي نگري؟ من بهتر از آنم؛ به من نگر! چون بار دوم نگرد، خداوند تعالي گويد: منگر! به چه مي نگري بزرگ تر و عزيزتر از من! چون بار سيوم نگرد، گويد: «برو نزديك آن كه به او مي نگري.»

(اسرارالتّوحيد / 238)

مولانا، در مثنوي حكايت گونه اي در خصوص گريه در نماز گويد:



آن يكي پرسيد از مُفتي، به راز

گر كسي گريد، به نوحه در نماز



آن نماز او، عَجَب باطل شود؟

يا نمازش جايز و كامل بود؟



گفت: آب ديده، نامش بهر چيست؟

بنگري تا كه چه ديد او، و گريست؟



آب ديده، تا چه ديد او از نهان؟

تا بدآن شد، ز چشم خود، روان





[ صفحه 105]





آن جهان گرديده است پر نياز

رونقي يابد، ز نوحه آن نماز



ور ز رنج بد آن گريه وز سوك

ريسمان سبكست و، هم بشكست دوك



(مثنوي، دفتر پنجم)


پاورقي

[1] طبق اصول فقهي، حكم دومي، حكم اوّل را منسوخ كرده؛ رجوع كنيد به آشنايي با علوم اسلامي، ج 3، اصول فقه و فقه، ص 47.

[2] آيه ي 238 سوره ي بقره در همين باره مي فرمايد: «حافِظُوا عَلَي الصَّلواتِ وَ الصَّلواةِ الوُسْطي وَ قوُموا للَّه قانِتينَ» (بايد در هر نماز، توجّه كامل داشته باشيد خصوص نماز وسطي و به اطاعت خدا، قيام كنيد).

[3] اشاره به آيه ي 4 و 5 سوره ي ماعون:«فَوَيلٌ لِلْمَصَلّينَ الَّذينَهُمْ عَنْ صَلاتِهمْ ساهوُنَ» (پس واي بر آن نمازگزاراني كه دل از ياد خدا، غافل دارند).


بازگشت