نياز، به معناي نماز و خواهش


سعدي در ديباچه ي بوستان با اشاره به بي نيازي ذات پاك باري تعالي، پادشاهان را هم از پرستش و اطاعت خداوند،بي نياز نمي داند:



[ صفحه 92]





سَرِ پادشاهانِ گردنْ فراز

به درگاه او، بر زمين نياز



(كليّات / 201)

كه مقصود از راز و نياز در اين بيت، همان نماز خواندن است.

سلمان ساوجي هم نياز را در معناي نزديك به نماز آورده:



به نيازي، كه با خدا داري

كه دلم بيش از اين، نيازاري



من نيازارم ار تو، نازاري

من نياز آرَم، اَر تو، ناز آري



(ديوان / 288)

امّا نياز به مفهوم خواهش و تمنّا از درگاه بي نياز خداوند، بعد از نماز، فراوان به چشم مي خورَد:

سعدي گويد:



صبا نديده بعد از دو ركعت نماز

به داور، برآورد دست نياز



(كليّات / 236)

عراقي گويد:



در كوي خرابات، كسي را كه نياز است

هشياري و مستيش، همه عين نماز است



(ديوان / 100)



[ صفحه 93]



وحشي بافقي با اشاره به نيازهاي مادّي گويد:



نيازي كز هوس خيزد، كدامش آبرو باشد

نياز بلهوس، همچون نماز بي وضو باشد



(برگزيده ي ديوان / 27)


بازگشت