نماز قضا


هرگاه مسلماني بنا به دلايلي نتواند نمازش را سروقت بخواند و از وقت آن بگذرد؛ گويند نمازش قضا شده است و معمولاً بايد قضاي آن را به جاي آوَرَد.

عنصرالمعالي گويد:

«... و پگاه خاستن عادت بايد كردن، چنان بايد كه پيش از آفتاب برخيزي كه وقت طلوع باشد، تو فريضه ي خداي(عزَّ وَ جَلَّ) بگزارده باشي و هر كسي كه با آفتاب برآمدن برخيزد تنگ روزي بود؛ از آن قبل كه نماز از وي درگذشته بود شومي وي، او را دريابد.»(قابوس نامه / 68 و 69)

خاقاني نيز همواره در آرزوي رسيدن به كعبه و به جاي آوردن قضاي نمازش است:



گر بخت، باز، بر در كعبه رسانَدَم

كاحرام حج و عمره، مثنّا برآورم



سي سال فرض، بر در كعبه كُنم قضا

تكبير آن فريضه، به بطحا برآورم



(خاقاني / 61)

شاعر معاصر، مهدي اخوان ثالث،- نيز- در صدد خريدن قضاي نمازهايش



[ صفحه 87]



است: [1] .



مي خرم جمله قضا كرده ي نماز

با دعا و صدقه، نذر و نياز



(تو را اي كهن بوم و بر... / 232)


پاورقي

[1] رجوع كنيد به توضيح المسائل آيت اللّه اراكي.


بازگشت