درماندگي و نماز


انسان از جهات مختلف، موجودي محدود است؛ يعني توان، علم، قدرت و حال او محدود است، ولي حوادث غيرقابل پيش بيني نامحدودند. تنها چيزي كه اين انسانِ محدود را، در مقابل هزاران حادثه بيمه مي كند، توكّل و استمداد از خدا است و نماز، ريسمان محكم خدا، براي تحقّق اين استمداد و استعانت است.

خداوند در قرآن فرموده است: «وَ اسْتَعينوُا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلواةِ و اِنَّها لَكَبيرَةٌ اِلَّا عَلَي الْخاشِعينَ» (و از خدا به صبر و نماز ياري جوييد؛ كه نماز در دين امري بزرگ و دشوار است مگر به خداپرستان) [1] .

دانشمند بزرگ، شيخ الرّئيس، ابو علي سينا گويد: «هر زمان برايم مشكلي پيش مي آمد و از حلّ آن به وسيله ي قواعد علمي، عاجز مي شدم به مسجد شهر رفته، و دو ركعت نماز به جاي مي آوردم؛ پس از خدا مي خواستم مرا به وسيله ي نور آن نماز، مدد كند و گره از مشكلم باز كند. آري، پس از بيرون آمدن از مسجد، راه حلّ مشكل برايم روشن مي شد و به اندك زماني آنچه



[ صفحه 61]



مي خواستم مي رسيدم!» [2] .

فردوسي هم، در آن جا كه رستم در نبرد با فرزندش سهراب، نااميد و درمانده مي شود؛ حالت او را، اين گونه بيان مي كند:



بخورد آب و، روي و، سر و تَن بشُست

به پيش جهان آفرين، شد نخست



(شاهنامه / 127)

عبيد زاكاني نيز گويد:



عبيد را، بِهْ از آن نيست، در چنين سختي

كه روي عجز، به درگاه كردگار آرَد



(كليّات / 51)

مولانا، اين عارف والا مقام و متفكّر جهان اسلام، در مثنوي، اين گنجينه ي علم و عرفان فارسي در حكايت كنيزك و پادشاه آن جا كه حكيمان از معالجه ي كنيزك، ناتوان مي شوند؛ در وصف حال پادشاه گويد:



شه، چو عجز آن طبيبان را، بديد

پا برهنه، جانب مسجد دويد



رفت در مسجد، سوي محراب شد

سجده گاه از اشك شه، پُر آب شد



چون به خويش آمد، ز غرقاب فنا

خوش زبان بگشاد، در مدح و دعا:





[ صفحه 62]





كاي كمينه! بخششت ملك جهان

من چه گويم، چون تو مي داني نهان؟!



(مثنوي، دفتر اوّل، ص 11)

نظامي نيز در گرفتاري خود، درگاهي به جز خدا ندارد:



بَر كه پناهيم؟ تويي بي نظير

در كه گريزيم؟ تويي دستگير



جز در تو، قبله نخواهيم ساخت

گر ننوازي تو، كه خواهد نواخت؟



(مخزن الاسرار / 170)


پاورقي

[1] بقره / 45.

[2] سيري در نماز / 30.


بازگشت