نماز، والاترين عبادت ها است


در عظمت و ارزش نماز، بسيار گفته اند و شايد مهم ترين عبادتي كه مي توان در اهمّيّت نماز گفت، اين آيه ي قرآن باشد كه مي فرمايد: «اِنَّ الصَّلوةَ تَنْهي عَنِ الفَحْشاءِ وَالمُنْكَرِ وَ لَذِكرُ اللَّهِ اَكبَرُ» (همانا نماز است كه اهل نماز را از هر كار زشت و منكر بازمي دارد و ذكر خدا بزرگ تر است.) [1] .

سعدي نيز با اعتقاد به اين كه نماز، والاترين عبادت ها است، گويد:



شَرَف نَفْس، به جود است و، كرامت، به سجود

هر كه اين هر دو ندارد، عدمش بِهْ، كه وجود



(كلّيات / 792)



[ صفحه 40]



عنصرالمعالي نيز فرزندش را همواره به اين پاك ترين پاكي ها، دعوت مي كند:

«و آگاه باش كه نماز و روزه، خاصّ خداوند است؛ در او تقصير مكن كه چون در خاصِّ خداي، تقصير كني از عام، هم چنان بازماني و بدان كه نماز را خداوندِ شريعتِ ما، برابر كرد با همه ي دين. هر آن كس كه نماز دست بازداشت، دين را دست بازداشت و بي دين را در اين جهان، جزا كُشتن است و بدنامي و بدان جهان عقوبت خداي (عزَّوَجَلَّ).

زينهار! اي پسر! كه بر دل نگذاري بيهودگي و نگويي كه در نماز تقصير روا است كه اگر از روي دين، ياد نگيري از روي خِرَد، ياد گير؛ كه فايده ي نماز چند چيز است: اوّل آن است كه هر كه نماز فريضه به جاي آرد، مادام تَن و جامه ي او پاك بود و به همه حال پاكي، بِهْ كه پليدي؛ و ديگر فايده ي نماز گزاردن آن است كه از متكبّري خالي باشد؛ زيرا كه اصل نماز، تواضع نهاده اند؛ چون طبع را بر تواضع آرام است. چون طبع را بر تواضع عادت كني تَن نيز متابع عادت گردد و ديگر معلومِ همه ي دانا آن است كه هر كس كه خواهد كه هم طبع گروهي گردد صحبت با آن گروه بايد كردن. چون كسي خواهد كه بدبخت و شقي گردد با بدبختان و شقيّان، صحبت كند و آن كس كه نيك بختي و دولت جويد، متابع دولت خدا باشد و به اجماع همه ي خردمندان، نه دولتي است قوي تر از دولت اسلام و نه امري است روان تر از امر اسلام.

پس گر تو خواهي كه مادام با دولت و نعمت و راحت باشي، صحبت خداوند دولت جوي و فرمانبردار دولتيان باش و خلاف اين مجوي، تا بدبخت و شقي نباشي.



[ صفحه 41]



و زينهار، اي پسر! كه اندر نماز سبكي و استهزا نكني؛ بر ناتمامي ركوع و سجود و مطايبه كردن اندر نماز؛ كه اين عادت هلاك دين و دنيا بود.» [2] .

سيف فرغاني نيز در بياني منظوم، معتقد است: همه چيز در پرتو نماز و بندگي، حاصل مي شود.



اگر دولت همي خواهي، مكن تقصير در طاعت

كسي بخت جوان دارد، كه گردد پير، در طاعت



به طاعت در مكُن تقصير، اگر خود خاصّ درگاهي

ببين كابليس، ملعون شد به يك تقصير، در طاعت



(ديوان / 18)

امام محمّد غزالي نيز در خصوص اهمّيّت نماز مي گويد:

«رسول (ع) گفت: «مَثَل اين پنج نماز، هم چون آب روشن است كه بر درِ سراي كسي مي رود و هر روز پنج بار خويشتن بِدان آب بشويد، ممكن شود كه بر وي هيچ شوخ بماند؟؛ گفتند: «نه يا رسول اللّه!» گفت: «اين پنج نماز گناه را، هم چنان مي بَرَد كه آب، شوخ را.»

رسول (ع) گفت: «نماز، ستون دين است.» هر كه از نماز دست بداشت دين خود را ويران كرده؛ پرسيدند از وي كه: «از كارها چه فاضل تر است؟»؛ گفت: «نماز به وقت خويش به پاي داشتن.» و گفت: «نماز، كليد بهشت است.» و گفت: «حق تعالي بر بندگان خود هيچ فريضه نگردانيد پس از توحيد، دوست تر نزديك وي از نماز، و اگر چيزي دوست تر از اين داشتي فرشتگان خود را بدان مشغول گردانيدي و ايشان همه در نماز باشند، گروهي



[ صفحه 42]



در ركوع، گروهي در سجود، گروهي بر پاي، گروهي نشسته.»

و گفت: «هر كه نماز به عمد بماند كافر گشت، يعني نزديك شد بدان كه اصل ايمان وي به خلل شود؛ چنان كه گويند: هر كه را در باديه آب ضايع شد هلاك شد، يعني نزديك رسيد به هلاكت و در خطر افتاد و گفت: «اوّل چيزي كه شمار كنند روز قيامت، نماز بود.» [3] .


پاورقي

[1] عنكبوت / 45.

[2] قابوس نامه / 20.

[3] كيمياي سعادت / 136 و 137.


بازگشت