فقر ذاتي و غناي حقيقي


اگر كسي توانست با خداوند ارتباط داشته باشد و دل به بي نياز حقيقي دهد و متوجه شود كه تنها او مي تواند كارها را حل كند، قضيه بسيار فرق مي كند. كجاست كه او نباشد؟ چه چيز است كه او نداشته باشد؟ او قادر و غني مطلق است و ما فقير اوييم. اگر انسان چنين كرد، نه تنها ديگر حرص و طمعي در او پديد نمي آيد، بلكه احساس دل زدگي نسبت به دنيا نيز پيدا مي كند. بنابراين، همت و تلاش او فقط شكم، شهوت، شهرت و مقام نخواهد بود، بلكه امر ديگري خواهد بود و آن رضايت الهي و آباد كردن آخرت است.

حضرت امام خميني قدس سره مي فرمايد: «اگر شخص متوجه شد كه هيچ قدرت و عزت و سلطنتي نيست، مگر تحت اشراف خداوند، و



[ صفحه 144]



توجه كرد كه (يا أيها الناس أنتم الفقراء الي الله و الله هو الغني الحميد)، [1] آن گاه از هر دو عالم مستغني مي شود». [2] در اين صورت، ديگر چشم انسان به زبان و دست ديگران نيست و ملك ثريا در نظرش به پشيزي نيايد و اگر كليد عالم هستي را به او دهند، قبول نمي كند. در حديث وارد شده است كه حضرت جبرئيل، كليد خزائن ارض را براي حضرت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله آورد، ولي حضرت آن را نپذيرفت و فقر را فخر خود دانست و فرمود: «بل أكون نبيا عبدا؛ [3] همانا من فرستاده براي بندگي هستم».

اميرالمؤمنين عليه السلام به ابن عباس فرمود:«دنياي شما در نظر من پست تر از اين كفش پروصله است». [4] حال وقتي مي نگري، مي بيني نهايت همت بسياري از افراد، رياست و حب مقام است. اين امر مسأله اي است كه ديرتر از آرزوهاي ديگر از سر انسان بيرون مي شود و آخرين امري است كه حتي پس از شهوت و غضب از قلوب صديقين خارج مي شود. بلعم باعورا مگر چه كرد؟ انسان مستجاب الدعوه اي كه كسي از او گناه نديده بود. قرآن در موردش مي فرمايد:



[ صفحه 145]



(و اتل عليهم نبأ الذي آتيناه آياتنا فانسلخ منها فأتبعه الشيطان فكان من الغاوين)؛ [5] .

و خبر آن كس را كه آيات خود را به او داده بوديم براي آنان بخوان كه از آن عاري گشت، آن گاه شيطان، او را پيرو خود كرد و از گمراهان شد.

پس خود را فريب ندهيم و فورا پس از كارهاي خود نگوييم كه آن را براي خدا و قربة الي الله انجام دادم. امام سجاد عليه السلام مي فرمايد:

اني لانف أن أسأل الدنيا خالقها فكيف أسألها مخلوقا مثلي؛ [6] .

من عارم مي شود كه دنيا را از خالق آن بخواهم، چه رسد كه از مخلوقي مانند خودم بخواهم.

همه ي انسان ها در فقر، مشتركند.

حضرت امام قدس سره مي فرمايد:

در سلسله ي رعيت نجم الدين كبري مي گويد، پس از قسم هاي غليظ و شديد كه اگر مال و منال دنيا و بهشت و حور و قصور آخرت را به من دهند و مجالست با اغنيا را منضم به آن كنند و اگر شقاوت دنيا و آخرت را به من دهند و مجالست با فقرا را منضم به آن كنند و مرا مخير كنند، اختيار مجالست با فقرا



[ صفحه 146]



مي كنم و عار مجالست با اغنيا را به خود نمي خرم: و النار خير من العار. [7] .

چنين افرادي دقت دارند كه توجه به دنيا و مجالست با اهل آن، چه كدورت و ظلمتي در قلب انسان ايجاد مي كند. به راستي وقتي با اهل دنيا مي نشينيم، احساس خفگي مي كنيم. حضرت امام قدس سره معتقد است كه نشست و برخاست با اين افراد، اراده را ضعيف مي كند. اما وقتي دل را به صاحب دل داديم و در آن تصرفي نكرديم و خانه ي دل را به دست او سپرديم و غاصب را از آن بيرون كرديم، خواهيم ديد كه او چگونه در دل تجلي مي كند. [8] .

بايد توجه داشت كه انسان هاي دين دار و اغنياي متدين متفاوت اند. اگر دين نباشد، پول به درد نمي خورد و اين دين است كه هر جا بيايد، مسائل را اصلاح مي كند.


پاورقي

[1] «اي مردم شما به خدا نيازمنديد و خداست كه بي نياز ستوده است». (فاطر (35)، آيه ي 15).

[2] شرح چهل حديث، ص 445.

[3] بحارالأنوار، ج 18، ص 333؛ امالي، ص 451.

[4] نهج البلاغه، خطبه ي 33.

[5] اعراف (7)، آيه ي 175.

[6] وسائل الشيعة، ج 13، ص 556.

[7] مناهج السالكين، ص 157، به نقل از: شرح چهل حديث، همان.

[8] شرح چهل حديث، ص 445.


بازگشت