غناي دنيوي و آثار آن


برخي گمان مي كنند غنا، با مال دنيا حاصل مي شود، اما اگر درست بنگريم، مي بينيم كساني كه پول زيادي دارند براي اين كه كارهاي شان انجام شود، بيش تر به ديگران نيازمند هستند. كسي كه پولي ندارد، كم تر نيازمند مي شود؛ براي مثال كسي كه ماشين ندارد، به پمپ بنزين، تعميركار، صافكار، باطري ساز و پنچرگيري و... نياز ندارد. ديگر نعمت هاي دنيوي نيز همين گونه اند. پس اين گونه نيست كه مال، فقرزدايي كند، بلكه چه بسا انسان را بيش تر محتاج مي كند.

نكته ي ديگر و مهم تر آن كه انسان هر چه بيش تر داشته باشد و به دست آورد، حرص و طمع او نيز بيش تر مي شود. انسان هاي دنيازده، روزبه روز حرص شان بيش تر مي شود و به دنبال خانه، ماشين و اموال بهتري هستند. اين مسأله در مورد انسان هاي متدين صادق نيست، چون دين خود، عالم بازدارنده است.

بايد توجه داشت و مواظب بود كه اين غناي دنيوي در دل انسان خانه نكند؛ براي مثال اگر من به اين نتيجه رسيدم كه به مكه بروم، راهش اين نيست كه به دنبال پارتي و پول و... باشم، بلكه در عين حال كه به دنبال تهيه ي اسباب آن هستم، بايد همه چيز را از خدا بخواهم. اگر انسان، خدا را در نظر نياورد، بسيار بدبخت مي شود. اگر خداي ناكرده توجه قلب معطوف به غير حق شد، وابستگي به



[ صفحه 143]



ديگران نيز روزافزون مي شود و در حقيقت، انسان به كسي و چيزي دل مي بندد كه او نيز از خود چيزي ندارد.

ثمره و سرانجام توجه قلب به دنيا اين است كه تمام همت شخص، رسيدن به شكم و شهوات دنيا خواهد بود و بس. اين افتقار روحي است. حال اگر افتقار و نيازمندي از افتقار روحي به اعمال انسان نيز سرايت كند آن جاست كه انسان دست درازي خود به دارايي ديگر را نشان مي دهد و ذلت و خواري به بار خواهد آمد.


بازگشت