شيعه بودن ما، از ادعا تا عمل


اين كه حضرت سجاد عليه السلام خود را با امام علي عليه السلام مقايسه مي كند، نشان دهنده ي اين مطلب است كه بايد حضرت امير عليه السلام، ميزان اعمال قرار گيرد. حال بنگريم كه كجاييم؟ با دو ركعت نماز، مغرور مي شويم و گاه حال انجام آن را نداريم و با كسالت به جا مي آوريم!



[ صفحه 136]



(اذا قاموا الي الصلاة قاموا كسالي يراؤن الناس و لا يذكرون الله الا قليلا)؛ [1] .

چون به نماز ايستند با كسالت برخيزند، با مردم ريا مي كنند و خدا را جز اندكي ياد نمي كنند.

اين چگونه عبادتي است، مبادا اين گونه باشيم.

آيا اين ادعاي ما كه شيعه ي علي عليه السلام هستيم، با اعمال ما تناسب دارد؟ آيا يك درصد به آن بزرگوار نزديك هستيم؟ اگر مقايسه كنيم نتيجه ي آن تنها و تنها شرمندگي است. فرداي قيامت اميرالمؤمنين عليه السلام نزد خدا خجالت مي كشد كه اين شخص از امت من است و چنين كرده است و شايد بگويد: آيا من چنين عمل كرده ام كه تو اين گونه عمل كردي؟ پس قبل از اين كه شرمنده شويم، اندكي فكر كنيم و رفتار و گفتار خود را اصلاح نماييم و از حضرت امير عليه السلام عذر بخواهيم.

برخي مي گويند: چون در روايات آمده كه محبت اميرالمؤمنين عليه السلام باعث نجات است [2] و ما نيز به آن حضرت محبت داريم، پس اهل نجاتيم. اما به راستي چه كسي تضمين كرده است؟ از كجا معلوم كه با اين اعمال مان بتوانيم اين محبت را با خود ببريم؟



[ صفحه 137]



محبت حد و نصابي دارد كه چنان چه به آن حد نرسد، فايده اي نمي بخشد. مگر اهل كوفه كه به جنگ با حسين بن علي عليه السلام رفتند، محبت نداشتند. بسياري از افراد وقتي مي خواستند از وضعيت مردم كوفه گزارش دهند، مي گفتند:

قلوبهم معك و سيوفهم عليك؛ [3] .

اينها دل شان با شما و شمشيرشان بر ضد شماست.

برنامه ي محاسبه و موازنه بسيار لازم است و باعث مي شود كه انسان اندكي به خود آيد. اندكي كارهاي خود را برانداز كنيم، ببينيم آيا خدا بدان راضي است؟ اگر گناهي را مرتكب مي شويم و نمي توانيم به يكباره آن را رها كنيم سعي كنيم حداقل كم تر آن را انجام دهيم تا آرام آرام بتوانيم آن را ترك كنيم. حيف است كه در دل امام زمان عليه السلام جايي نداشته باشيم.

امام هفتم عليه السلام مي فرمود:«در عرفات پيوسته علي بن يقطين به ذهنم مي آمد و از ظهر عرفات تا غروب، متصل به او دعا مي كردم».

اي كاش لحظه اي در دل امام عصر (عج) باشيم و ايشان برايمان دعا كنند. در اين صورت، اگر ما را به جهنم هم ببرند برايمان بهشت است، چون او به ياد ماست. هر چند چنين كسي را به جهنم نخواهند برد، چرا كه محبت حقيقي، اطاعت مي آورد و اطاعت هم باعث نجات است.



[ صفحه 138]



رفاقت با خداوند، بسيار لذت بخش است. اندكي به نماز و ارتباط با او ارزش و بهاي بيش تري دهيم، لحظات را قدر بدانيم و استفاده كنيم. ناگفته نماند كه عبادت هاي حضرت امير عليه السلام را از ما نخواسته اند، اما خواسته اند كه به آن حضرت نزديك شويم، محرمات را ترك كنيم و به واجبات عمل نماييم، چرا كه فلاح و رستگاري در همين است.

«... ألا و انكم لا تقدرون علي ذلك و لكن أعينوني بورع و اجتهاد» [4] .



[ صفحه 141]




پاورقي

[1] نساء (4)، آيه ي 142.

[2] امالي، ص 374.

[3] دلائل الامامة، ص 74.

[4] نهج البلاغه، ج 3، ص 70، نامه ي 45؛ با شرح محمد عبده.


بازگشت