بحر شهود






برجستگي مقام انسان

در بحر شهود مي تواند ديد



عكسي زبلندي مقامش

در قاب سجود مي توان ديد



ترسيم خطوط عشق داني؟

با يار سخن به ناز گفتن



معناي علوم يك كلام است

در مدرسه از نماز گفتن



بلبل به مناره هاي گلبن

قد قامت اهتزاز سر داد



شيريني لحن عشق سوزاند

از شوق و شعف وجود فرهاد





[ صفحه 48]





ترتيب فصول سال بودن

در صحبت دل همه بهار است



در صبحدم نگه به رويش

خاراي وجود خود نگار است



اين پنجره تا به باغ باز است

تا سينه مغني نماز است



تا رود توجهش به درياست

بر درگه او مرا نياز است



يا رب به سرود نيمه ي شب

اين جام زسوز كن لبالب



تا محو عطش به قل هو الله

اين دفتر دل شود مرتب



قاسم درويش- روستاي دوراهك



[ صفحه 49]




بازگشت