اولين پرسش






داده ما را پند آن پير خبير

تا تواني پند پيران گوش گير



پند او از عقل آدم دور نيست

فهم آنهم بر كسي مستور نيست



گَر به پند پير دانا تن دهي

از بليات دو عالم وارهي



گفت چون وقت نماز آيد پديد

جز كلام حق نمي بايد شنيد



كارها بگذار و در اين كار شو

غرق يار و غافل از اغيار شو



الصلوة معراج مؤمن گفته اند

عارفان در باره اش در سفته اند



كيست كافر؟ آنكه آيات مبين

مي كند پنهان چو ابليس لعين



از اقيمو خفته دل بيدار شو

خواب را بگذار و سوي يار شو



وصل يار اندر نماز حاصل شود

تاركش كي وصل را قابل شود



هر نفس را يكقدم رفتن بدان

سوي قبر و قبر را آسان مخوان





[ صفحه 35]





هر كه دارد توشه اي در اين سفر

خود رهايي يابد از خوف و خطر



در دل قبر اي غريب و حبس گور

در كنار تو نماز آيد چو نور



اولين پرسش نمازست اي بشر

گر نداني ميبرندت تا سقر



گر بداني حالتي ديگر شود

تشنه جانت سير از كوثر شود



آخرين پرسش سؤال از رهبرست

كو ولي و جانشين داورست



چونكه از اين آزمون بيرون شوي

لاتخف گويان زپل آسان روي



از خدا آيد بسويت اين ندا

اي كه مشتاقم به ديدارت بيا



جاي گير اندر دل رضوان ما

ميهمان دائمي بر خوان ما



مربي پرورشي مسجد سليمان

منوچهر فرزاني



[ صفحه 36]




بازگشت