راز اذان


مي خواهيم راجع به اذان حرف بزنيم، صوت اذان دعوت به نماز است. زماني كه اسلام به پيروزي رسيد و فتح مكه با موفقيت انجام شد، پيامبر به «بلال» فرمود كه بر بالاي كعبه رود و اذان بگويد. بلال برده اي سياهپوست بود و تا قبل از اسلام كسي براي او ارزش انساني قائل نبود. او بر بلندترين مكان رفت و با صدايي رسا اذان گفت. پس، جمعيت خاموش شد و همه به نداي او كه خداوند را به توحيد مي خواند، گوش دادند.

اذان، سرود دين ما است و با آن، مسلمانها روزي سه بار دعوت مي شوند تا در خلوت دل خويش با خدا ملاقات كنند. اذان اگر چه مستحب است، ولي پاداش كسي كه بعد از آن نماز بخواند، بسيار است. اما چرا؟

هيچ به اذاني كه نيمه شب در فضاي آسمان سحر مي پيچد، گوش داده ايد؟ عجيب روحبخش است. انگار زيباترين آهنگهاست. وقتي صوت اذان از مسجد شهر پخش مي شود، گويي خدا بندگانش را



[ صفحه 55]



مي خواند كه: «اي بندگان! از هر نژاد و در هر مقامي كه هستيد، لباس اخلاص به تن كنيد و به نماز بايستيد! آنگاه مي فهميد كه در برابر خدا هيچ امتيازي نسبت به هم نداريد، مگر به تقوايتان.»

وقتي صداي اذان بلند مي شود، مسلمانان در هر جاي دنيا و هرچند كه پراكنده باشند، رو به سوي انجام يك عمل مي برند؛ نماز!

در آن زمان كه رسانه هاي ارتباطي وجود نداشت، اذان غير از فوايد معنويي كه داشت، وسيله اي براي اعلام وقت نماز نيز بود. اما امروزه كه رسانه هاي ارتباطي براي خبر دادن وقت نماز بسيار قوي هستند، باز هم نياز به اذان احساس مي شود؛ زيرا بانگي است كه مسلمانان را به اتحاد مي خواند؛ و اين، يكي از اسرار اذان است. فكر كنيد اگر اذان نبود، اين اتحاد چه جلوه ي كمرنگي داشت. مثلاً راديو فقط اعلام مي كرد: «مسلمانان گرامي! وقت نماز است. خوب حالا ادامه ي برنامه!»

ولي اذان نوعي تشريفات اوليه براي نماز است و عظمت اين عمل بي نظير را به بهترين شكل نشان مي دهد. غير از حالات معنوي خاصي كه در شنونده ايجاد مي كند، باعث مي شود تا در كار نمازگزاران تمام دنيا هماهنگي به وجود آيد و پوشيده نيست كه اين نوع هماهنگي چه تأثيري در اذهان غافل و به خواب رفته دارد. وقتي نمازگزار حس مي كند كه حتي در تنهايي و مكاني دور افتاده، زماني كه مي خواهد نمازش را شروع كند، هزاران هزار نفر همچون او به نماز ايستاده اند، چه عظمتي در عمل خود احساس مي كند! شايد يكي از



[ صفحه 56]



دلايلي كه در مورد نماز اول وقت سفارش شده است، همين باشد.

خوب، حال بد نيست پس از اين سخنان كه در مقابل عظمت و اسرار نماز، قطره اي است از دريا، با هم اذان بگوييم و به معاني آن توجه كنيم:

اول بايد چهار مرتبه گفت: الله اكبر، خدا بزرگ است، از هر چه كه در فكر بگنجد، همه با صداي بلند مي گوييم: «خداوند ما از هر چه كه گفته و نوشته مي شود، بزرگتر است. بزرگتر و بلند مرتبه تر از تمامي ديده ها و شنيده ها، بزرگتر از تمامي آنها كه خود را بزرگ مي دانند.»

خوب، حالا دوبار مي گوييم: اشهد انّ لا اله الا الله و شهادت مي دهيم كه هيچ خدايي جز او نيست. كس ديگري مثل او؟ نه! مگر مي شود كسي را جاي او پرستش كنيم؟ خدايي كه يكتا و بي همتاست. او كه خالق من است و تمام آنچه كه مي بينيم و نمي بينم. مگر مي شود جز او را پرستيد؟ تنها او لايق پرستش است و بس، نه كساني كه آفريده ي او هستند.

حال بايد دو مرتبه گفت: اشهد انّ محمداً رسول الله آري! گواهي مي دهم كه حضرت محمد(ص) فرستاده ي اوست. پيامبري كه خاتم پيامبران است. او كه مظهر و نمونه ي آفرينش است. برترين برترهاست و جميع خوبيها، پيامبر موعودي بود كه تمام انبيا مژده ي رسالتش را از آغاز به پيروان خود داده بودند.

و حالا: اشهد ان عليّاً ولي الله و شهادت مي دهم كه ولايت علي (ع) را پذيرفته ام. آن كس كه پيامبر گفت: «هر كس من مولاي او هستم،



[ صفحه 57]



علي نيز مولاي اوست.» آن كس كه پيامبر گفت: «اگر من شهر علم هستم، علي دروازه ي آن است.» او كه اولين كسي بود كه اعلام به ياري پيامبر فرمود. آري! شهادت مي دهم كه او و فرزندان معصومش را الگو قرار دهم و از دستوراتشان پيروي كنم.

و اينك بشتابيد به سوي نماز، حيّ علي الصلوة. اي بندگان خوب خدا، بياييد به سوي نمازي كه ستون دين است؛ كه بهترين عمل براي ياد خداست. نمازي كه بال و پر پرواز مي دهد و بنده ي خاكي را تا اوج آسمان مي برد.

پس، اي بندگاني كه به سوي نماز مي رويد؛ حيّ علي الفلاح. بشتابيد به سوي رستگاري كه به حقيقت خواهيد رسيد.



[ صفحه 58]




بازگشت