جايگاه و اهميت شب زنده داري و سحرخيزي






مرغ سحري بديدم آمد بخروش

مي گفت كه اي غافل مست بيهوش



از بهر محبت خداوند غفور

برخيز و زجام عشق يكجرعه بنوش



از بهر معاد خود چراغي بردار

تا آنكه چراغ تو نگشته خاموش



اهميت شب و حركت الهي و سير معنوي در آن، بر هيچ عاشق دلخسته اي كه نداي معبود را به گوش جان شنيده پوشيده نيست. شب رمز و راز عجيبي دارد؛ اگر چه تاريك و خاموش است اما براي اهل دل سپيدي و نورانيت خاصي دارد. چه بسياري از بركتهاي الهي كه در شب نازل شده است. خداوند رحمان و رحيم قرآن را در شب نازل مي نمايد و رسول اطهرش را شبانگاه به معراج مي برد (سبحان الذي اسري بعبده ليلا..) [1] .



[ صفحه 16]



ضيافت و مهماني حضرت موسي عليه السلام در محضر ربوبي، در شب به وقوع مي پيوندد (و واعدنا موسي ثلاثين ليلة..) [2] .

سالك الي الله، به لقاي خدا نرسيده، جز از طريق تجلياتي كه در شب كسب نموده است.

كلمه ليل (شب) و مشتقات آن مثل: ليلا، ليله، ليلها، ليال، ليالي و... حدود نود بار در قرآن آمده است كه نشان از اهميتي است كه قرآن براي شب قائل است. [3] .

امام حسن عسگري پيشواي يازدهم عليه السلام مي فرمايد:

«ان الوصول الي الله عزوجل سفر لا يدرك الا بامتطاء الليل» [4] .

«رسيدن به خداوند عزوجل سفري است كه جز با مركب شب پيمودن راه و رسيدن به مقصد ممكن نيست.»

با مركب روز نمي شود اين سفر سنگين را طي كرد. آن مركب كه هم پرتوان است و هم راه را در تاريكي و تنهايي بهتر مي بيند و بهتر مي پيمايد همانا سحرخيزي و شب زنده داري است. تلاوت قرآن در سحر و خضوع در حضور خدا در سحر و همين محاسبه اعمال خويش در شب و گذشته ها را قاطعانه جبران كردن و تصميم قطعي نسبت به آينده گرفتن در دل شب تار ميسر است. [5] .



[ صفحه 17]



كلمه سحر در فرهنگ لغات به معناي وقت آخر شب و زمان پيش از صبح و طلوع فجر آمده است. [6] .

اهميت ساعات سحر و صبح در حدي است كه خداوند متعال بدان سوگند ياد مي كند

(و الصبح اذا اسفر) [7] .

(سوگند به صبح وقتي كه آشكار مي گردد.)

(و الصبح اذا تنفس) [8] .

(سوگند به صبح در آن هنگام كه نفس مي كشد.)

در ميان ساعات شبانه روز زيباترين و بهترين موقع براي برقراري ارتباط با پروردگار و گرفتن فيض، وقت سحر است.

وقت سحر، وقت بسيار مباركي است؛ وقت تهجد و عبادت است؛ وقت انس گرفتن با محبوب حقيقي در خلوت شب است؛ وقتي است كه ائمه اهل بيت عليهم السلام همواره مردم را به بيداري و تهجد در آن ترغيب مي كردند؛ وقتي است كه علماي بزرگ ما و صالحان روزگار هميشه در آن وقت بيدار بودند و اين عبارت را ما در حالات بسياري از آنها (كه علامت موفقيت و نشانه سعادت است) مي بينيم (ما طلع الفجر و هو نائم) يعني هرگز اتفاق نيفتاد كه فجر طلوع كند و او در خواب باشد. آنان در اين لحظات نوراني در



[ صفحه 18]



پيشگاه حق تعالي با يك دنيا اخلاص و خضوع، به خواندن نماز و تلاوت قرآن و استغفار مي پرداختند و حل مشكلات و برآورده شدن حوائج خود را در اين ساعت از خداوند مي خواستند و به همه ي مقصودشان مي رسيدند.

خداوند در دو مورد در قرآن كساني كه سحرگاهان به استغفار مي پردازند را مورد تمجيد قرار مي دهد:

1- «الصابرين و الصادقين و القانتين و المنفقين و المستغفرين بالأسحار» [9] .

2- «و بالأسحارهم يستغفرون» [10] .

براي تيمن و تبرك، چند حديث پيرامون فضائل و بركات سحرخيزي، نقل مي كنيم:

حديث اول:

در بحارالانوار مرحوم مجلسي روايت آمده است كه:

«خير وقت دعوتم الله فيه الاسحار» [11] .

بهترين وقتي كه شما خدا را در آن وقت مي خوانيد سحرگاهان است.



[ صفحه 19]



حديث دوم:

«روي ان داوود عليه السلام سأل جبرئيل عن افضل الاوقات؟ قال: لا اعلم. الا ان العرش يهتز في الأسحار» [12] .

روايت است از داوود عليه السلام كه از جبرئيل سؤال كرد كه بهترين اوقات چه موقع است. گفت: «نمي دانم ولي هر شب هنگام سحر عرش الهي به حركت درمي آيد.»

حديث سوم:

پيشواي هفتم حضرت باب الحوائج امام موسي كاظم عليه السلام در سحرگاهان چنين مناجات مي كرد:

«اللهم انك قلت في كتابك المنزل «كانوا قليلا من الليل ما يهجعون و بالاسحارهم يستغفرون» طال و الله هجوعي و قل قيامي و هذا السحر و انا استغفرك لذنوبي استغفار من لا يملك لنفسه ضرا و لا حيوة و لا نشورا». (ثم يخر ساجدا). [13] .

«خدايا تو در كتاب فرود آمده ات فرموده اي: (بهشتيان) پيوسته چنين بودند كه اندكي از شب را مي خوابيدند و سحرگاهان استغفار مي نمودند. به خدا سوگند، خواب من



[ صفحه 20]



اندك است حال اين سحر است و من به استغفار از گناهانم برخاسته ام. استغفار كسي كه نه مالك سود و زيان خود مي باشد و نه مرگ و حيات و نشورش را در اختيار خود دارد. (سپس امام عليه السلام به سجده مي افتاد).

حديث چهارم:

در روايت ديگري آمده است كه سه گروه از خطر شيطان و سپاه او در امانند:

«ثلاثة معصومون من ابليس و جنوده: الذاكرون لله، و الباكون من خشية الله، و المستغفرون بالأسحار» [14] .

1- كساني كه همواره ياد خدايند.

2- كساني كه از ترس خدا مي گريند.

3- كساني كه در سحرگاهان به استغفار مي پردازند.

حديث پنجم

امام باقر عليه السلام در مورد اهميت سحر مي فرمايد:

«خداي عزوجل دوست دارد از بندگان مؤمنش، هر بنده كه دعاكننده باشد؛ پس بر شما باد در سحر تا



[ صفحه 21]



طلوع آفتاب، چون آن ساعتي است كه درهاي آسمان باز مي شود و رزق و روزي مردم تقسيم مي شود و حاجتهاي مهم در آن ساعات برآورده مي شود.» [15] .

بنابراين با توجه به مطالب گذشته از احاديث و روايات، اهميت سحر و بيداري سحرگاه براي عاشقان كوي وصل روشن شد ولي مع الاسف ديده مي شود كه اغلب مردم از لذت و ثمره بيداري نيمه شب محرومند و در وقت طلوع فجر و تا طلوع آفتاب كه خوابيدن مكروه و كسل كننده است، مي خوابند و از راز و نياز با پروردگار بي بهره اند. البته لازمه ي سحرخيزي خوابيدن به موقع و استراحت كافي در شب است و براي كساني كه تا بعد از نيمه شب بيدارند سحرخيزي ميسر نخواهد بود.



[ صفحه 22]





دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

و اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند



بي خود از شعشعه ي پرتو ذاتم كردند

باده از جام تجلي صفاتم دادند



چه مبارك سحري بود و چه فرخنده شبي

آن شب قدر كه اين تازه براتم دادند



بعد از اين روي من و آيينه ي وصف جمال

كه در آن جا خبر از جلوه ي ذاتم دادند



هاتف آن روز به من مژده ي اين دولت داد

كه بدان جور و صفا صبر و ثباتم دادند



اين همه شهد شكر كز سخنم مي ريزد

اجر صبري است كز آن شاخ نباتم دادند



همت حافظ و انفاس سحرخيزان بود

كه زبند غم ايام نجاتم دادند





[ صفحه 23]




پاورقي

[1] سوره اسراء / 1.

[2] سوره ي اعراف / 142.

[3] بوي عشق در فرهنگ شب زنده داري، ص 67.

[4] بحارالانوار مجلسي، ج 78، ص 379.

[5] تفسير موضوعي قرآن مجيد، ج 3، ص 16.

[6] لغت نامه دهخدا، ج 28، ص 336.

[7] سوره مدثر / 34.

[8] سوره تكوير / 18.

[9] سوره آل عمران / 17.

[10] سوره الذاريات / 18.

[11] بحار، ج 36، ص 266.

[12] مستدرك الوسائل، ج 2، ص 351.

[13] بحار، ج 87، ص 208.

[14] مستدرك، ج 12، باب 93، ص 351.

[15] اصول كافي، ج 2، كتاب الدعاء، ح 1، ص 478.


بازگشت