اذان و اقامه


(1) الله اكبر

(1) خداي (عزوجل) بزرگتر است، از همه چيز و از آنچه به وصف و نعت [1] در آيد، يا در وهم و خيال گنجد يا ادراك او به عقول و حواس توان نمود، يا او را به چيزي قياس توان كرد.

(2) اشهد ان لا اله الا الله

(2) گواهي مي دهم كه به تحقيق، معبودي سزاوار پرستش نيست، جز معبود يكتاي به حق، كه او را همه صفات كمال است و بس، اوست كه در خور پرستش است!.

(3) اشهد ان محمدا رسول الله

(3) گواهي مي دهم كه همانا (محمد) فرستاده خداست (جل جلاله). [2] .

(4) حي علي الصلوة

(4) بشتاب! روي آر به نماز!.



[ صفحه 25]



(5) حي علي الفلاح

(5) بشتاب! روي آر به كاري كه موجب فوز و رستگاري و ظفر يافتن به سعادت عظمي است در آخرت!

(6) حي علي خير العمل

(6) بشتاب! روي آر به بهترين كار، كه نماز به درگاه، ايزد بي نياز است!.

(7) قد قامت الصلوة

(7) به تحقيق كه بر پا باشد نماز!، هنگام شروع آن فرا رسيد!.

(8) اللهم اجعل قلبي بارا

(8) بار خدايا، دلم را نكوكار گردان.

(9) و رزقي دارا

(9) و روزي مرا تازه به تازه مرحمت فرما.

(10) و عيشي قارا

(10) و زندگانيم را به شادكامي گذران.

(11) و اجعل لي عند رسولك محمد

(11) و در دو سراي، پيش پيغمبرت.

(12) صلي الله عليه و آله مستقرا و قرارا

(12) كه بر او و خاندانش درود، مرا پناه و قرارگاه بخشاي، آمين يا رب العالمين.



متحير، عقول در صفتش

فكر عاجز ز حد معرفتش



عقل عقل است و جان جانست او

آنچه زان برتر است آنست او



حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) مي فرمايد كه: هرگاه تكبير گفتي، بايد خود را و هر چه در آسمان و زمين است در برابر بزرگي و كبريائي باريتعالي (جلت عظمته) حقير شماري كه اگر بنده اي تكبير گويد و در دلش عارضي [3] باشد، به حقيقت چنان است كه چيز ديگري را - بيش از حق تعالي - در دل تعظيم و توقير [4] مي نمايد و در اين حال فرشته ايش گويد كه: «اي دروغگوي، پنداري كه خداي را فريب توان داد؟ به خداي كه چنين كس از حلاوت ذكر



[ صفحه 26]



پروردگار محروم و مهجور است و از نزديكي و راز و نياز به او ممنوع و مردود!»

2- و بايد كه در اين شهادت نيز، صادق باشد، چنان كه هيچ چيز ديگر را بر حق تعالي نگزيند و از وي دوست تر ندارد، چه هر كه چيزي را بسيار دوست مي دارد و اهتمام [5] تمام در شأن او مي كند و بدو مي نازد، في الحقيقه، او را پرستنده است، پس، اگر محبت و اهتمام در آن چيز، به امر حق است و به قصد فرمانبرداري او (جل شأنه)، در اين صورت، حق را پرستنده است، و الا آن چيز يا كس را پرستيده - كه او را به عبادت آن واداشته - چون شيطان و هواي نفس و مانند آن.



برافكن پرده تا معلوم گردد

كه ياران ديگري را مي پرستند



از احاديث قدسي است كه: تا تو غير ما را خواهي، غير ما را پرستي!



ما را خواهي، خطي به عالم دركش

كاندر يك دل، دو دوستي نايد خوش



هر چه دلبند تو است، خداوند تو است و هرچه هواي تو است، خداي تو است. ارايت من اتخذ الهه هواه.



اي هواهاي تو خدا انگيز

وي خدايان تو خدا آزار



از گفتن و اقرار اين كه «الله يكي است» چه سود كه در پيش هزار صنم [6] مي كني سجود؟ علم بي عمل وبال [7] است و قول بي فعل نكال. [8] .



اي يكدله صد دله، دل يكدله كن

از هر چه به غير دوست دل را يله [9] كن



خواهي كه توحيد تو مسجل شود، قبله دل يكتا كن و از غير حق تبري، تا فعل تو، مصدق قول تو باشد.



اي آن كه به قبله وفا روست ترا

از مغز چرا حجاب شد پوست ترا



دل در پي اين و آن نه نيكوست ترا

يك دل داري بس است يك دوست ترا



2- و بايد كه چون اين شهادت دهد به اقتضاي آن رفتار كند و مقتضاي آن اين كه، اوامر و نواهي آن حضرت را (صلي الله عليه و آله) فرمانبرداري نمايد، چنان كه حق تعالي فرمايد: «ما اتيكم الرسول فخذوه و ما نهيكم عنه فانتهوا» يعني: آنچه آورده است شما را رسول، فرا گيريد و از آنچه باز داشته است شما را، از



[ صفحه 27]



آن باز ايستيد.

4- ترغيب به نماز در «اذان» از آن جهت است كه وضع اذان از براي اخبار است به دخول وقت. چه معني «اذان» اشعار است، يعني: آگاه گردانيدن!



6- نزديكي بندگان نماز است

معراج روندگان نماز است



موقوف عليه كل طاعات

سركرده ي جمله عبادات



ركن شرع و ستون دين است

شايد گفتن كه دين همين است



7- و اين كلمه مخصوص (اقامت) است و در اذان نيست، و نيز در آخر هر يك، تكبير و تهليل [10] ، بايد گفت و هر يك از اذكار بايد دو نوبت گفته شود، مگر تكبيرهاي در اول (اذان) را كه چهار نوبت بايد گفت و تهليل در آخر اقامت به يك نوبت...

و اذان را بلند و به تأني بايد گفت و اقامت را آهسته تر و تندتر، و وقف در اواخر و فواصل هر دو بايد نمود.

و فاصله ميان هر دو، به دو ركعت نماز، يا يك سجده، يا يك نشستن، يا يك گام برداشتن، يا به گفتن يك تسبيح [11] يا تحميد [12] است.



[ صفحه 29]




پاورقي

[1] وصف كسي يا چيزي به نيكي.

[2] اشهد ان عليا ولي الله، يعني گواهي مي دهم كه (علي) ولي خداست. در اذان و اقامه اصلي، گويا ذكر شهادت به ولايت حضرت علي ابن ابي طالب (ع) تأكيد نشده و اين ذكر خاص ما مسلمانان شيعه است كه به قصد قربت و تجليل و تبرك و تيمن گفته مي شود؟.

[3] انديشه اي جز انديشه به خدا در حال نماز.

[4] بزرگ داشتن.

[5] همت گماشتن.

[6] بت، طاغوت.

[7] سوء عاقبت.

[8] عقوبت.

[9] رها، آزاد، ول....

[10] بزرگ داشتن.

[11] ستايش كردن.

[12] نيايش كردن.


بازگشت