مسجدهاي نكوهش شده


قرآن

(والذين اتخذوا مسجداً ضراراً و كفراً و تفريقا بين المؤمنين و ارصاداً لمن حارب الله و رسوله من قبل و ليحلفن ان أردنا الا الحسني و الله يشهد انهم لكاذبون؛ [1] .

آناني كه مسجدي ساختند براي زيان [مسلمانان] و [تقويت] كفر و تفرقه افكني ميان مؤمنان و تا براي كساني كه مي خواهند با خدا و پيامبرش بجنگند، كمينگاهي باشد، آن گاه سوگند مي خورند كه قصدي جز نيكوكاري نداشته ايم، خدا شهادت مي دهد كه آنان، دروغ مي گويند).

حديث

394. تفسير القمي: دليل نازل شدن اين سخن خداي متعال: (و الذين اتخذوا مسجداً ضراراً و كفراً؛ آناني كه مسجدي ساختند براي زيان [مسلمانان] و [تقويت] كفر)، اين بود كه گروهي از منافقان نزد پيامبر خدا آمدند و گفتند: اي پيامبر خدا! رخصت مي دهي تا در ميان [قبيله ي] بني سالم، مسجدي براي بيماران و شب هاي باراني و كهن سالان بنا كنيم؟

پيامبر خدا - در حالي كه عازم تبوك بود -، اجازه فرمود. گفتند: اي پيامبر



[ صفحه 162]



خدا! اي كاش مي آمدي و در آن، نماز مي خواندي.

فرمود: «من، عازم سفرم، هر گاه به خواست خدا بازگشتم، مي آيم و در آن، نماز مي گزارم».

هنگامي كه پيامبر خدا از تبوك بازگشت، اين آيه درباره ي آن مسجد و شخص ابوعامر راهب، نازل شد، در حالي كه براي پيامبر خدا سوگند ياد كرده بودند كه مسجد را به قصد درستكاري و نيكويي مي سازند. پس خداوند اين آيه را نازل فرمود: (و الذين اتخذوا مسجداً ضراراً و كفراً و تفريقا بين المؤمنين و ارصاداً لمن حارب الله و رسوله من قبل؛ آناني كه مسجدي ساختند براي زيان [مسلمانان] و [تقويت] كفر و تفرقه افكني ميان مؤمنان)... پس پيامبر خدا، مالك بن دجشم (/ دحشم) خزاعي و عامر بن عدي، برادر بني عمرو بن عوف را گسيل داشت تا آن را ويران كرده، بسوزانند. مالك بن عامر گفت: منتظرم باش تا از خانه ام آتشي بياورم.

آن گاه، وارد خانه شد و آتشي آورد و شاخه هاي خرما را آتش زد و با آن، مسجد را به آتش كشاند و سپس از آن جا پراكنده شدند و زيد بن حارثه، آن جا نشست تا ساختمان بسوزد. سپس فرمان داد تا ديوارش را فرو ريزند. [2] .

395. الدرالمنثور - به نقل از ابن عباس -: هنگامي كه پيامبر خدا، مسجد قبا را ساخت، مرداني از انصار، از جمله يخدج، پدربزرگ عبدالله بن حنيف، به همراه وديعة بن حزام و مجمع بن جاريه ي انصاري، مسجد نفاق را بنا كردند. پيامبر خدا، به يخدج فرمود: «چه در سر داري؟».

گفت: اي پيامبر خدا! جز نيكوترين قصد، چيزي در سر ندارم.

وي دروغگو بود؛ ليكن پيامبر خدا [در ظاهر] او را تصديق كرد و



[ صفحه 163]



مي خواست ادعايش را بپذيرد. پس خداوند، اين آيه را فرو فرستاد: (و الذين اتخذوا مسجداً ضراراً و كفراً و تفريقا بين المؤمنين و ارصاداً لمن حارب الله و رسوله؛ آناني كه مسجدي ساختند براي زيان [مسلمانان] و تقويت كفر و تفرقه افكني ميان مؤمنان، و تا براي كساني كه مي خواهند با خدا و پيامبرش بستيزند، كمينگاهي باشد).

منظور آيه، مردي به نام ابوعامر است كه با پيامبر خدا، ستيزه جويي مي كرد و به سوي هرقل (پادشاه روم) رفته بود. [سازندگان مسجد ضرار] در انتظار آمدن وي بودند تا در آن مسجد، نماز بخواند، حال آن كه او در ستيز با خدا و پيامبرش از مدينه خارج شده بود. [3] .

396. امام باقر عليه السلام: در كوفه، مسجدهايي نفرين شده و مسجدهايي بابركت وجود دارد:... مساجد نفرين شده، عبارت اند از: مسجد ثقيف و مسجد اشعث و مسجد جرير و مسجد سماك و مسجدي واقع در خمراء كه بر گور يكي از فراعنه ساخته شده است. [4] .

397. امام باقر عليه السلام: چهار مسجد در كوفه، به قصد شادماني از كشته شدن حسين عليه السلام بازسازي شد: مسجد اشعث، مسجد جرير، مسجد سماك، مسجد شبث بن ربعي. [5] .



[ صفحه 164]



398. امام صادق عليه السلام: امير مؤمنان - كه درودهاي خدا بر او باد -، از نماز گزاردن در پنج مسجد كوفه نهي فرمود: مسجد اشعث بن قيس، مسجد جرير بن عبدالله بجلي، مسجد سماك بن مخرمه،مسجد شبث بن ربعي، و مسجد تيم. [6] .

399. امام صادق عليه السلام: قائم عليه السلام پس از اين كه شرق و غرب زمين را درنورديد، به كوفه و مسجد آن مي آيد و مسجدي را كه يزيد بن معاويه پس از قتل حسين بن علي عليه السلام بنيان نهاده است، ويران مي كند، و آن، مسجدي نيست كه براي خدا ساخته شده باشد. آن مسجد و سازنده اش، مورد نفرين اند. [7] ..................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................

پاورقي

[1] سوره ي توبه: آيه ي 107.

[2] تفسير القمي: ج 1 ص 305 عوالي اللآلي: ج 2 ص 32 ح 81 تقريباً با همان الفاظ، بحارالأنوار: ج 21 ص 255 ح 1؛ تاريخ المدينة: ج 1 ص 52 به نقل از سعيد بن جبير.

[3] الدر المنثور: ج 4 ص 285 به نقل از ابن ابي حاتم و ابن مردويه.

[4] الكافي: ج 3 ص 489 ح 1، تهذيب الأحكام،: ج 3 ص 249 ح 685، الخصال: ص 300 ح 75، المزار الكبير: ص 119 ح 3 همگي به نقل از محمد بن مسلم، الأمالي، طوسي: ص 168 ح 283 به نقل از خالد بن عرعره؛ الغارات: ج 2 ص 484 به نقل از ابن عطيه و هر دو از امام علي عليه السلام، بحارالأنوار: ج 100 ص 439 ح 13.

[5] الكافي: ج 3 ص 490 ح 2، تهذيب الأحكام: ج 3 ص 250 ح 687، المزار الكبير: ص 118 ح 2 همگي به نقل از سالم، بحارالأنوار: ج 45 ص 189 ح 35.

[6] الكافي: ج 3 ص 490 ح 3، الخصال: ص 301 ح 76، تهذيب الأحكام: ج 6 ص 39 ح 82 به نقل از سليمان بن هارون عجلي تقريباً با همان الفاظ، روضةالواعظين: ص 368، بحارالأنوار: ج 100 ص 438 ح 12.

[7] بحارالأنوار: ج 53 ص 34 به نقل از مفضل بن عمر.


بازگشت