مجموعه ي اين كارها


299. پيامبر خدا صلي الله عليه و آله: در مساجد، شمشيرها [از نيام] بيرون كشيده نمي شوند و تير، پرتاب نمي شود. در مسجد، به خدا سوگند ياد نمي شود و از استراحت نيم روزي كسي كه مقيم يا ميهمان است، ممانعت به عمل نمي آيد و بناهاي نقشدار و آينه كاري شده، ساخته نمي شوند. اصولاً مسجدها بر پايه ي امنيت بنا



[ صفحه 120]



شده و با كرامت، شرافت يافته اند [1] . [2] .

300. پيامبر خدا صلي الله عليه و آله: ويژگي هايي است كه سزاوار مسجد نيست: گذرگاه، قرار داده نمي شود و در آن، اسلحه اي از نيام بيرون نمي آيد... و در آن، حد جاري نمي گردد و كسي را آن جا قصاص نمي كنند، نيز بازار قرار داده نمي شود. [3] .

301. امام علي عليه السلام: پيامبر خدا صلي الله عليه و آله، از اجراي حدود (كيفرها) و بلند كردن صدا يا گم شده را جستجو كردن و شمشير از نيام كشيدن يا تير انداختن يا خريد و فروش كردن يا آويختن اسلحه در سمت قبله يا تراشيدن تير در مسجدها، نهي فرمود. [4] .

302. پيامبر خدا صلي الله عليه و آله: كودكان [5] و ديوانگانتان و نيز خريد و فروشتان را از مساجد، دور سازيد. [6] .



[ صفحه 121]



303. الكافي - به نقل از محمد بن مسلم -: امام باقر (/ امام صادق) عليه السلام فرمود: «پيامبر صلي الله عليه و آله از برهنه كردن شمشير و نيز از تراشيدن تير در مسجد، نهي كرد و فرمود: «بي ترديد، مسجد براي جز اين، تأسيس شده است»». [7] .

304. سنن أبي داوود - به نقل از عمرو بن شعيب، از پدرش، از جدش -: پيامبر خدا، از خريد و فروش در مسجد و اين كه در آن، گم شده اي جستجو گردد و يا شعري خوانده شود، نهي فرمود. [8] .

305. پيامبر خدا صلي الله عليه و آله: خداوند به من چنين وحي فرمود: «اي برادر پيامبران و اي برادر بيم دهندگان! مردم خود را هشدار ده تا زماني كه حق يكي از بندگان من بر گردن هر يك از آنهاست، وي به خانه اي از خانه هاي من، وارد نشود كه او را كه در برابرم به نماز ايستاده، نفرين مي كنم تا هنگامي كه آن حق را ادا كند، كه در آن صورت، خود، گوش او خواهم شد - همان كه با آن مي شنود - و ديده ي وي خواهم شد - همان كه با آن مي بيند - و او از دوستان و برگزيدگانم مي گردد و نيز در بهشت، همراه پيامبران و صديقان و شهيدان و صالحان، همسايه ي من خواهد بود». [9] .



[ صفحه 122]



306. پيامبر خدا صلي الله عليه و آله: خداوند به پيامبري از پيامبران، وحي فرمود كه: «چه شده است كه بندگانم با دل هاي ناپاك و دستاني آلوده، به خانه هاي من (مساجد) در مي آيند؟ آيا به من غره مي شوند؟ يا مرا مي فريبند؟ به عزت و شكوه و بلندي مقامم سوگند كه آنان را به چنان بلايي گرفتار مي سازم كه شخص بردبار را در آن سرگشته كنم! از ايشان، تنها آن كس نجات مي يابد كه چونان شخص در حال غرق شدن، دعا كند». [10] .

307. امام علي عليه السلام: خداوند - تبارك و تعالي - به مسيح عيسي بن مريم عليه السلام وحي فرمود كه: «به اشراف بني اسرائيل بگو: جز با دل هاي پاك و ديدگان فرو افتاده و دستاني پاكيزه و به ستم نيالوده، به خانه اي از خانه هاي من وارد نشويد. و به آنان بگو: بدانيد كه من، دعاي كسي از شما را كه حق يكي از آفريدگان من بر گردن اوست، مستجاب نمي كنم». [11] .


پاورقي

[1] در نتيجه، به كارگيري ابزارها و ادوات جنگي در مسجد كه با فضاي آرامش و امنيت، ناسازگار است. نيز تجمل و پيرايه بندي هايي كه با هدف شرافت بخشيدن به مساجد از سوي متوليان امر صورت پذيرد، با روح مسجد، همخوان نيست.

[2] المعجم الكبير: ج 2 ص 139 ح 1589 عن جبير بن مطعم، كنزالعمال: ج 7 ص 672 ح 20850.

[3] سنن ابن ماجة: ج 1 ص 247 ح 748 عن ابن عمر، كنزالعمال: ج 7 ص 667 ح 20820.

[4] دعائم الاسلام: ج 1 ص 149، بحارالأنوار: ج 83 ص 381 ح 51.

[5] با توجه به حساسيت موضوع حضور كودكان در مسجد - كه از سال هاي آغازين شكل گيري شخصيت آنان، مي تواند زمينه ساز پيوند عميق و پايدارشان با عمومي ترين پايگاه ديني گردد -، ضرورت دارد كه با اين موضوع با دقت افزون تري برخورد شود. به نظر مي رسد سخن پيامبر صلي الله عليه و آله مبني بر ممنوعيت ورود كودكان به مسجد، ناظر به كودكاني باشد كه به دليل خردسالي، توان مراعات حرمت مسجد را ندارند و ممكن است موجب آلوده شدن محيط مسجد شوند و يا با بازيگوشي، آرامش اهل مسجد و نمازگزاران را بر هم بزنند. در كنار هم قرار گرفتن كودكان و ديوانگان در اين حديث، شاهد روشني بر اين ادعاست.

[6] تهذيب الأحكام: ج 3 ص 254 ح 702 به نقل از عبدالحميد از امام كاظم عليه السلام، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج 1 ص 237 ح 715، الجعفريات: ص 51، النوادر، راوندي: ص 241 ح 495 هر دو به نقل از امام كاظم از پدرانش عليهم السلام، بحارالأنوار: ج 83 ص 349 ح 2؛ سنن ابن ماجة: ج 1 ص 247 ح 750، السنن الكبري: ج 10 ص 177 ح 20268، المعجم الكبير: ج 22 ص 57 ح 136 همگي به نقل از واثلة بن اسقع، كنزالعمال: ج 7 ص 670 ح 20834.

[7] الكافي: ج 3 ص 369 ح 8، تهذيب الأحكام: ج 3 ص 259 ح 724، بحارالأنوار: ج 83 ص 350.

[8] سنن أبي داوود: ج 1 ص 283 ح 1079، سنن ابن ماجة: ج 1 ص 247 ح 749، سنن الترمذي: ج 2 ص 139 ح 322، مسند ابن حنبل: ج 2 ص 667 ح 7010 به نقل از عبدالله بن عمرو و همگي تقريباً با همان الفاظ، كنزالعمال: ج 7 ص 669 ح 20830.

[9] عدةالداعي: ص 129، أعلام الدين: ص 136 تقريباً با همان الفاظ، تنبيه الخواطر: ج 1 ص 53 هر دو به نقل از حذيفه، بحارالأنوار: ج 84 ص 257 ح 55؛ تاريخ دمشق: ج 65 ص 44 ح 13182 به نقل از حذيفه تقريباً با همان الفاظ، كنزالعمال: ج 15 ص 933 ح 43600.

[10] حليةالأولياء: ج 3 ص 48، الفردوس: ج 1 ص 145 ح 517 هر دو به نقل از أنس.

[11] فلاح السائل: ص 93 ح 28، تنبيه الخواطر: ج 2 ص 244 تقريباً با همان الفاظ و هر دو به نقل از نوف، فتح الأبواب: ص 295، بحارالأنوار: ج 93 ص 319 ح 27.


بازگشت