سفارش مي كردند، خواب نمانم


امام به ما سفارش مي كردند اينجا كه شيفت هستيد، مرا صدا كنيد براي نماز شب، در صورتي كه يك ساعت داشتند و كوك مي كردند و خودشان بيدار مي شدند؛ ولي باز هم تأكيد مي كردند كه من خواب نمانم، و آن موقع هم كه نماز شب را مي خواستند بخوانند از



[ صفحه 74]



اتاق ما را بيرون مي كردند. مي گفتند: «برويد بيرون و يا اينكه شما بيرون تشريف داشته باشيد»، اما ما دوربين مخفي اي كار گذاشته بوديم كه ايشان خبر نداشتند و از آنجا امام را تماشا مي كرديم؛ كه چطور نماز شبشان را مي خواندند و اشك مي ريختند. [1] .


پاورقي

[1] معصوم زاده.


بازگشت