غرق در راز و نياز با خداوند


وقتي كه امام در جماران بودند در يكي از نيمه شبها خبر آوردند كه قرار است كودتايي رخ دهد. حاج احمد آقا شتابان خدمت امام رسيد كه خبر را به امام بدهد. امام به اداي نماز مشغول بودند - كاري كه هميشه در اين ساعت انجام مي دادند - او مدتي طولاني به انتظار ايستاد اما امام غرق در راز و نياز با خداوند بودند. وقتي حاج احمد آقا موضوع را به اطلاع امام رساند، ايشان با همان متانت و آرامشي كه همواره داشتند اشاره كرده و آرام فرمودند: «مسأله نيست؛ شما برويد و خيالتان آسوده باشد...» و بعد به نماز شب و



[ صفحه 65]



راز و نيازشان ادامه دادند. [1] .


پاورقي

[1] علي اكبر آشتياني.


بازگشت