در باغي به نماز شب مشغول شدند


امام قبل از 15 خرداد 42 بعضي شبها از منزل خارج و در باغي كه در نزديكي منزلشان بود به نماز شب مشغول مي شدند. يك شب نزديك اذان صبح كه از آن محل رد مي شدم، شنيدم يك نفر گريه و ناله مي كند، رفتم تا به كنار ديوار منزل رسيدم. ديدم آقايي سر به سجده گذاشته، و با خداي خود راز و نياز مي كند و در همان حال، اشك پهناي صورتش را پوشانده است. خجالت كشيدم كه جلوتر بروم. آمدم كنار باغ ايستادم تا هنگام رفتن آن آقا او را ببينم و بفهمم كيست. وقتي نماز او تمام شد و از جا برخاست و رفت، خوب كه نگاه كردم، ديدم امام است. [1] .


پاورقي

[1] حسن ثقفي.


بازگشت