در سرماي زمستان


يك سال در قم خيلي برف آمده بود، قريب پنج - شش ذرع، كه سيل آمد و نصف قم را برداشت. در همان موقع و در همان وضعيت، ايشان در نصف شب، از مدرسه دارالشفا مي آمدند مدرسه فيضيه و به هر زحمتي بود يخ حوض را مي شكستند و وضو مي گرفتند و مي رفتند زير مدرس مدرسه و در تاريكي مشغول تهجدشان مي شدند. حالا چه حالي داشتند نمي توانم بازگو كنم. اما با حالت خوشي تا اول اذان مشغول تهجدشان مي شدند و اول اذان مي آمدند مسجد بالاسر و پشت سر آقاي حاج ميرزا جواد ملكي [تبريزي] به نماز مي ايستادند و بعد برمي گشتند و مشغول مباحثاتشان مي شدند.

مي توانم بگويم كه ايشان در بين همنوعانشان در امر عبادت و تهجد، اگر بي نظير نبودند يقينا كم نظير بودند. [1] .


پاورقي

[1] سيد مصطفي خوانساري.


بازگشت