در سكوت شب


خويشاوندان امام كه از پانزده سالگي با ايشان بودند، مي گفتند: از پانزده سالگي ايشان كه ما در خمين بوديم، آقا يك چراغ موشي كوچك مي گرفتند و مي رفتند به يك قسمت ديگر كه هيچ كس بيدار نشود و در خلوت شب نماز شب مي خواندند. خانم مي گويد: تا حالا نشده كه من از نماز شب ايشان بيدار شوم، چون چراغ را مطلقا روشن نمي كردند. نه چراغ اتاق را روشن مي كردند، نه چراغ راهرو را و نه حتي چراغ دستشويي را. براي اينكه كسي بيدار نشود هنگام وضوي نماز شب، يك ابر زير شير مي گذاشتند كه آب چكه نكند و صداي آن، كسي را بيدار نكند. [1] .


پاورقي

[1] نعيمه اشراقي.


بازگشت