در انتظار نماز


در اوج اشتغال و گرفتاريها به نماز اول وقت مقيد بودند. يادم است روزي كه سران كشورهاي اسلامي براي قضيه صلح ايران و عراق خدمت امام آمده بودند، وسط جلسه بود كه اذان ظهر گفته شد. امام بلند شده و فرمودند: من مي خواهم نماز بخوانم. چون مقيد هم بودند به هنگام نماز، خود را با عطر و ادكلن خوشبو كنند. در همان جلسه به من اشاره كردند كه ادكلن مرا بياور و پس از ادكلن زدن به نماز ايستادند. ديگران هم پشت سر ايشان نماز جماعت خواندند.

اين اواخر كه ايشان را به بيمارستان برده بودند، مرتب از وقت نماز سؤال مي كردند تا اينكه مبادا نماز اول وقتشان فوت شود. [1] .


پاورقي

[1] محمدرضا توسلي.


بازگشت