استعينوا بالصبر و الصلوة


زينب عليهاالسلام، قهرمان كربلا و قافله سالار كاروان اسيران، دختر علي عليه السلام و فاطمه عليهاالسلام بود. او درخشش مادر را در محراب عبادت ديده و نيايش مادر را



[ صفحه 89]



در دل شب شنيده بود. پدرش علي اتاقي در خانه داشت، نه خيلي كوچك و نه خيلي بزرگ، اتاقي ويژه عبادت كه فاطمه فرزندانش را براي خوابانيدن به اين اتاق مي برد و اينگونه بود كه زينب لالايي پدر در ستايش خدا را با تمام وجود نوشيده بود.

علي و فاطمه عظمت خدا و حقارت غير او را به دخترشان زينب آموخته بودند. زينب به خوبي دانسته بود كه اگر با خدا باشد، مي تواند با مشكلات و حوادث (هر چند سنگين) دسته پنجه نرم كند.

اين بانوي پارسا، با قدرت و قوتي كه از نماز گرفت، توانست مثل يك فرمانده ي مقتدري كه لشگري از دست داده اما همچون كوه استوار است، در مقابل طاغوت زمان ابن زياد و يزيد بايستد و آنان را تحقير كند.

آن قدر نماز زينب اوج گرفته بود كه ظهر عاشورا آن گاه كه همه مصيبت ها بر قلب حضرت اباعبدالله سنگيني مي كرد، نزد خواهر آمد و فرمود: «خواهرم مرا در نماز شبت فراموش مكن!» به راستي كه نماز شب زينب، پشتوانه ي دل امام حسين عليه السلام شده بود.

تربيت شده ي علي عليه السلام، مثل پدرش كه در شب بسيار سخت جنگي «ليلة الهرير»، نماز شبش را ترك نكرد، در شامگاه عاشورا كه آتش خيمه ها شمع و چراغش شده بودند، در كنار كشته ها با تمام قامت ايستاد و «الله اكبر» گفت و بر خاك خونين كربلا پيشاني ساييد و نواي بندگي سر داد، اين همان زينبي است كه غروب عاشورا وقتي با كشته ي برادر مواجه شد، بدن حسين را بلند كرد و رو به آسمان عرض كرد: «اللهم تقبل منا هذا القليل من القربان»؛ خدايا اين قرباني اندك را از ما قبول فرما. چون خدا در چشم او بزرگ است، حتي



[ صفحه 90]



بزرگ مردي چون حسين را هم در پيشگاه خدا كوچك مي بيند.

امام سجاد عليه السلام فرمود: «در طول سفر اسارت هيچگاه نماز شب عمه ام زينب ترك نشد، با همه سختي و تشنگي و گرسنگي نمازهاي واجب و نمازهاي مستحب را به جاي مي آورد.» زن، اقيانوس مهر است و مادر، آسمان آبي عاطفه ولي زينب، شاهد پرپر شدن همه ي گل هاي خود در يك روز بود، او نوگلان خود را لباس رزم پوشاند و در ركاب برادر و امام خويش به قربانگاه فرستاد.

علاوه بر اين، گزارشگران تاريخ كربلا نوشته اند: «هر كشته اي كه روي زمين مي افتاد، زينب بود كه امام حسين عليه السلام را تسلي مي داد و در رساندن پيكر شهيد به خيمه شهدا كمك مي كرد.» تنها تحليل از شخصيت اين بانوي بزرگ اين است كه بگوييم او هم مثل پدرش امام علي عليه السلام ابعاد به ظاهر متضاد را در شخصيت خود جمع كرده بود؛ او پارسايي را با سلحشوري، شور را با شعور و شجاعت و جسارت را با مهرورزي در هم آميخته بود.


بازگشت