اسرار تشهد و سلام


زماني كه نمازگزار مي خواهد نمازش را به پايان ببرد با بيان تشهد، به سپاس و ثناي خداوند متعال مي پردازد. در چنين حالتي عرفاني كه فرازهاي مهم يك نماز را پشت سر گذاشته در انتظار نتيجه نماز خود مي باشد.

نمازگزار در چنين لحظات هيجان انگيزي خود را در محضر حضرت باري تعالي احساس مي كند و به ذكر شهادتين مي پردازد. تشهد نماز همانند فرازهاي ديگر نماز، داراي اسراري مي باشد كه آگاهي از آن، ديدگاه



[ صفحه 264]



نمازگزار را نسبت به نمازش دگرگون مي سازد و آگاهي جديدي در وي پديد مي آورد.

مولاي بزرگوار، امام صادق (عليه السلام) در اين زمينه مي فرمايند:

تشهد در حقيقت سپاس و ثناي خداي متعال است پس (با اداي تشهد) در باطن و در حقيقت بنده او باش، و عملت را نسبت به او خاضعانه انجام بده، آنچنانكه در گفتار و دعا، بنده خاضع او هستي و راستي گفتارت را به صفاي راستي باطنت متصل ساز، زيرا تو بنده او هستي و او ترا امر فرموده است كه در مقابل او با قلب و زبان و ساير اعضاي بدنت بندگيش بنمايي و عبوديت و بندگيت را در مقابل ربوبيت او تثبيت كني.

و بايد بداني كه مقدرات و امور مردم به امر پروردگار متعال مي باشد و كسي را توان نفس كشيدن و چشم بر هم زدن و حركت و سكوني نيست مگر به قدرت و مشيت او. و مردم از به جا آوردن كمترين عملي در حيطه حكومت مملكت او عاجز مي باشند مگر آنكه او خود اجازه و اراده فرمايد.

خداوند متعال مي فرمايد:

و ربك يخلق ما يشاء و يختار ما كان لهم الخيرة من امرهم سبحان الله عما يشركون. (قصص 68)

«پروردگار تو آنچه را كه بخواهد خلق مي نمايد و اختيار



[ صفحه 265]



مخلوقات با اوست و كسي را در مقابل او اختياري نيست. منزه و برتر است، آنچه كه او را شريك قرار مي دهند. [1] .

زماني كه نمازگزار با خاطري آسوده و قلبي مملو از عشق و ايمان به تشهد مي نشيند خداوند متعال به ملائك خود نسبت به بنده اش مباهات مي كند و بنده اش را مورد تفقد و لطف و عنايت خويش قرار مي دهد.

مولاي بزرگوار، امام حسن عسگري (عليه السلام) در اين زمينه مي فرمايند:

زماني كه نمازگزار براي تشهد اول و تشهد دوم نشست، در اين هنگام خداي تعالي مي فرمايد: اي ملائكه من، به تحقيق بنده من خدمت و عبادت مرا به جا آورد و اكنون نشسته و ثناي مرا مي گويد و درود بر محمد (صلي الله عليه و آله و سلم)، پيغمبر من مي فرستد هر آينه بر او در ملكوت آسمانها و زمين، ثنا مي فرستم و هر آينه بر روح او درود مي فرستم.



[ صفحه 266]



و زماني كه بر اميرالمؤمنين (عليه السلام) درود فرستاد، خداوند به او مي فرمايد:

اي بنده من هر آينه من بر تو درود مي فرستم آنچنانكه تو بر علي درود مي فرستي هر آينه او را شفيع تو قرار مي دهم چنانچه تو به وسيله او طلب شفاعت كردي. [2] .

بنابراين زماني كه بنده نمازگزار در حال تشهد به حال شهادت و درود فرستادن بر پيامبر و اهل بيت او (عليهماالسلام) مي باشد، لطف خاصي از سوي خداوند متعال شامل حال او مي گردد.

زماني كه نمازگزار با سلام و درود خود مي خواهد نمازش را به پايان برساند، در اين مرحله نيز اسرار عجيبي نهفته است كه با آگاهي از آن نمازگزار مي داند كه سلامي را كه مي دهد به چه مفهومي است.

مولاي بزرگوار، امام صادق (عليه السلام) در زمينه اسرار سلام نماز مي فرمايند:

معني سلام در پايان هر نماز، امان است، يعني هر كس امر



[ صفحه 267]



خدا و سنت پيامبرش را با خشوع قلبي در مقابل خدا به جا آورد، از بلاي دنيا در امان و از عذاب آخرت بر كنار است.

و «سلام» نامي از نامهاي خداوند تبارك و تعالي مي باشد كه ميان خلق خود به وديعت نهاده تا معنا و محتوي آن را در داد و ستدها، امانتداري ها در روابط با يكديگر و براي تأييد و تصديق معاشرت ها و صحت آميزش با يكديگر به كار برند. [3] .

سلام نمازگزار، پايان بخش نماز اوست در حالي كه اگر نمازش را با شرايط خاص انجام داده باشد در امان خداوند متعال مي باشد و از عذاب او مصون و محفوظ خواهد بود.

مولاي بزرگوار، امام صادق (عليه السلام) مي فرمايند:

... پس سلام دادن نشانه بيرون آمدن از حال نماز و حلال گشتن سخن و ايمني از انجام عملي است كه نمازش را باطل مي كند.



[ صفحه 268]



و سلام نامي از اسماء خداي عزوجل مي باشد و آن سلامي است كه نمازگزار به دو فرشته خدا، كه موكل او هستند مي دهد. [4] .

زماني كه نمازگزار با ذكر السلام عليكم و رحمة الله و بركاته نماز را به پايان مي برد، علامت خارج شدن از حال نماز است و نيز نمازگزار با اين سلام خود، دو فرشته موكل اعمال خود را مورد خطاب قرار داده و بر آنان درود مي فرستد.

در سلام نماز حالت عرفاني خاصي وجود دارد كه اگر نمازگزار، سلام خود را با حالت خضوع و حضور قلبي خطاب به پيامبر بزرگوار (صلي الله عليه و آله و سلم) و بندگان صالح خدا و ملائك موكل اعمال خود، ادا كرده باشد، لطفي از جانب خداوند متعال و فرشتگان موكل متوجه او خواهد گرديد.

مولاي بزرگوار، امام حسن عسگري (عليه السلام) مي فرمايند:

پس زماني كه بنده نمازش را سلام داد، خداوند و ملائكه بر او سلام و درود مي فرستند. [5] .



[ صفحه 269]



سعادتي بالاتر از اين نمي تواند باشد كه نماز بنده اي مورد قبول درگاه حضرت احديت قرار گيرد و خداوند متعال و ملائك، در پايان نمازش بر او درود بفرستند.

چنين حالت عرفاني را اگر بنده نمازگزار متوجه باشد و بداند كه در پيشگاه چه مقامي قرار گرفته است، سر از پا نخواهد شناخت و از حالت ذوق و مسرت در خود نخواهد گنجيد.

براي رسيدن به چنين سعادت و موهبت والايي، نمازگزار بايد تلاش نمايد كه روز به روز نمازش با كيفيتي كه بر اساس دستورات ائمه معصومين (عليهماالسلام) مي باشد، مطابقت بكند. در چنين حالتي است كه نمازگزار متوجه خواهد شد كه سزاوار چنين موهبتي مي باشد.

مناسب ترين الگويي كه يك نمازگزار مي تواند از آن پيروي كند، نمازي است كه توسط ائمه معصومين (عليهماالسلام) ارائه گرديده است. چنين نمازي مي تواند مورد قبول حضرت باري تعالي قرار گيرد زيرا كه بر اساس فرمان او اجرا مي گردد.

نمونه اي از يك نماز مورد قبول، كه توسط مولاي بزرگوار، امام صادق (عليه السلام) بيان گرديده است مي تواند راهنماي نمازگزار باشد:

از حماد بن عيسي روايت شده است كه گفت:

روزي مولاي بزرگوار، امام صادق (عليه السلام) به من فرمودند:

اي حماد آيا نمازگزاردن مي داني؟

گفتم: اي سرورم، من كتاب حريز را كه درباره نماز نوشته



[ صفحه 270]



است از حفظ مي دانم!

امام بزرگوار (عليه السلام) فرمودند: مهم نيست. برخيز و نماز بخوان تا ببينم.

در برابر آن حضرت برخاستم و در حاليكه رو به قبله بودم تكبيرة الاحرام گفتم و نمازم را آغاز كردم و ركوع و سجود بجاي آوردم. پس از آنكه آن حضرت نماز مرا ملاحظه كردند فرمودند:

اي حماد تو نماز خواندن نمي داني. چقدر زشت است براي شخصي كه شصت يا هفتاد سال از سن او بگذرد و در عين حال يك نماز را با رعايت همه آداب و شرايط آن به جا نياورده يا نتواند به جاي آورد.

حماد گويد: از اين سخن بسيار شرمنده شدم، عرض كردم فدايت گردم، حال شما نماز را به من بياموزيد.

امام بزرگوار (عليه السلام) برخاستند و روي به قبله ايستادند و قامت خود را راست كرده و دستهاي خود را به طور كامل آويختند تا بر رانهاي خويش قرار گرفت و بعد انگشتان دست را بهم چسبانيدند و دو پاي خود را نزديك به هم گذاشتند تا به اندازه سه انگشت باز ميان دو پا فاصله بود. آنگاه انگشتان پاهايش را به طور كامل متوجه قبله ساختند و پاها را از جهت قبله به چپ و راست منحرف نكردند و اين كارا را با حالت خضوع و خشوع و تضرع انجام مي دادند.



[ صفحه 271]



سپس گفتند «الله اكبر» و «سوره حمد» را با ترتيل (به طور شمرده و با تأمل) خواندند و به همين ترتيب «قل هو الله احد» را خواندند آنگاه در حاليكه هنوز ايستاده بودند به اندازه يك نفس كشيدن صبر كردند. (قيام متصل به ركوع) و بعد گفتند: «الله اكبر» و همچنان ايستاده بودند.

سپس به ركوع رفتند و دستها را چنان بر زانو گذاشتند كه گودي دو كف دست برجستگي زانوها را پر كرد و انگشتان گشوده بود و زانوها را با فشاري كه بر آن وارد مي ساخت به عقب مي راند تا پشت آن حضرت صاف و مسطح شد، چندانكه اگر قطره آب يا روغني بر پشت آن حضرت مي ريختند از جاي خود حركت نمي كرد اما به خاطر اينكه پشت آن حضرت صاف و هموار بوده گردن خود را راست نموده و چشمها را خوابانيده و سپس سه بار با ترتيل و شمرده گفتند: «سبحان ربي العظيم و بحمده»

و بعد ايستادند و چون كاملا به حالت راست و صاف قرار گرفتند فرمودند: «سمع الله لمن حمده»

آنگاه در حاليكه ايستاده بودند، دستهاي خود را تا نزديك صورت بلند كرده و همزمان با اين حركت گفتند: «الله اكبر» و بعد به سجده رفتند و دستهايشان را در مقابل زانوانشان بر زمين گذاشتند و سه بار گفتند: «سبحان ربي الاعلي و بحمده» و سجده را چنان به جاي آوردند كه هيچ عضوي از اعضاي



[ صفحه 272]



خود را بر عضو ديگري تكيه نداده بودند. و هنگام سجده هشت استخوان (عضو بدن) را تكيه گاه ساخته يا اين هشت موضع را بر زمين نهاده بودند: پيشاني، دو كف دست با دو كاسه زانو، سر انگشتان بزرگ دو پا و بيني. هفت موضع اول فرض و واجب است و بيني بر خاك نهادن سنت است و به اين عمل كه بيني را بر خاك بمالند ارغام گويند و مستحب است.

سپس آن حضرت سر از سجده برداشتند و وقتي راست نشستند گفتند: «الله اكبر»

آنگاه بر جانب چپ خود نشستند، به اين نحو كه پشت پاي راست خويش را در روي كف پاي چپ قرار دادند و در اين حال گفتند «استغفر الله ربي و اتوب اليه» و در همان حال كه نشسته بودند گفتند: «الله اكبر» و به سجده دوم رفتند و همان افعال و اقوالي را كه در سجده اول انجام دادند مجددا بجاي آوردند.

و در ركوع و سجود از هيچ جزيي يا عضوي از بدنش براي تكيه دادن يا نگهداشتن عضوي ديگر كمك نگرفتند بلكه آرنجها و بازوان خود را از دو طرف شانه گشوده و به حالتي همچون دو بال گشوده از هم، بالاتر از زمين نگه داشته و بر زمين نگذاشته بودند.

به اين ترتيب آن حضرت دو ركعت نماز خواندند و بعد



[ صفحه 273]



فرمودند:

اي حماد «اينگونه نماز بخوان و به هنگام نماز به اين طرف و آن طرف نگاه مكن و (از جهت قبله) روي نگردان و با انگشتان و دستهايت بازي مكن و آنها را بي جهت حركت مده و آب دهان به چپ و راست خود و يا بر جلو خود مينداز» [6] .

اين روايت بسيار جالب، روش عملي برگزاري يك نماز را به طرز بسيار ساده اي كه همگان بتوانند آن را عملي سازند، بيان مي دارد و نيز مؤيد تمام رواياتي است كه در زمينه اجراي يك نماز صحيح و با خشوع بيان گرديد.

روايات ارائه شده الگوهاي بسيار مناسبي هستند كه يك نمازگزار مي تواند با پيروي از آنها و با مراجعه به رساله هاي آيات عظام، نمازهاي خويش را به طريق صحيح و آگاهانه و عارفانه انجام دهد. زيرا نمازي صحيح است و مورد قبول خداوند متعال مي باشد كه بر اساس دستوراتي كه ائمه معصومين (عليهماالسلام) از سوي خداي تعالي دريافت داشته اند و به ما ارائه داده اند، اجرا گردد. به طور يقين اجراي هر نمازي جز از اين طريق، موجب بطلان نماز خواهد بود.



[ صفحه 274]




پاورقي

[1] التشهد ثناء علي الله تعالي: فكن عبدا له في السر خاضعا له في الفعل كما انك عبد له بالقول والدعوي، و صل صدق لسانك بصفاء صدق سرك، فانه خلقك عبدا و امرك ان تعبده بقلبك و لسانك و جوارحك، و ان تحقق عبوديتك له بربوبيته لك، و تعلم ان نواصي الخلق بيده فليس لهم نفس و لا لحظ الا بقدرته و مشيته، و هم عاجزون عن اتيان اقل شي ء في مملكته الا باذنه و ارادته. قال الله عزوجل (آيه 68 سوره قصص) (مصباح الشريعه باب 17 - بحارالانوار، ج 82، ص 284).

[2] ... اذا قعد للتشهد الاول و التشهد الثاني، قال الله تعالي يا ملائكتي قد قضي خدمتي و عبادتي و قدثني علي و يصلي علي محمد نبي لاثنين عليه في ملكوت السماوات و الارض و لاصلين علي روحه في الارواح فاذا صلي علي اميرالمؤمنين (عليه السلام) في صلاته، قال الله له: يا عبدي، لاصلين عليك كما صليت عليه و لاجعلنه شفيعك كما استشفعت به. (حديث نماز، ج 1، ص 127 - بحارالانوار، ج 82، ص 221).

[3] معني السلام في دبر كل صلاة الامان، اي، من ادي امر الله و سنة نبيه (صلي الله عليه و آله و سلم) خاشعا منه قلبه فله الامان من بلاء الدنيا و برائة من عذاب الاخرة. والسلام اسم من اسماء الله تعالي، اودعه خلقه ليستعملوا معناه في المعاملات و الامانات و الاضافات، و تصديق مصاحبتهم فيما بينهم و صحة معاشرتهم. (مصباح الشريعه، باب 18- بحارالانوار، ج 82، ص 308).

[4] ... فجعل التسليم علامة الخروج من الصلاة و تحليا للكلام و امنا من ان يدخل في الصلاة ما يفسدها. والسلام اسم من اسماء الله عزوجل و هو واقع من المصلي علي ملكي الله الموكلين به. (معاني الاخبار، ج 1، ص 388).

[5] فاذا سلم من صلاته، سلم الله عليه و سلم عليه ملائكته. (بحارالانوار، ج 82، ص 221).

[6] (من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 461).


بازگشت