هدف نماز


نماز سمبل ارادت و بندگي خالصانه يك انسان، نسبت به خالق خود مي باشد، به طور مسلم داراي هدفي است. وقتي انسان در پيشگاه خداوند متعال به نماز مي ايستد، در حقيقت مي خواهد از او به خاطر نعمت هاي بي پاياني كه ارزاني داشته است، تشكر و قدرداني نمايد.

هدف هاي نماز مي تواند فراتر از آنچه باشد كه در ذهن ما مي گنجد زيرا ما مسائل را بر اساس نگرش ها و انگيزه هاي خود مورد بررسي و تحليل قرار مي دهيم.

براي اينكه به حقيقت هدف نماز برسيم، بهتر است اهداف نماز را از زبان گوياي ائمه معصومين (عليهماالسلام) مورد بررسي قرار دهيم.

مولاي بزرگوار، امام رضا (عليه السلام) در زمينه اهداف نماز مي فرمايند:

علت وجوب نماز آن است كه نماز اقرار به ربوبيت خداوند عزوجل و برانداختن شرك و طاغوت، و ايستادن در پيشگاه خداي جبار جل جلاله، به حالت ذلت و مسكنت و خضوع،



[ صفحه 112]



و اعتراف و طلب بخشش از گناهان گذشته، و نهادن صورت بر زمين در هر شبانه روز، به جهت بزرگداشت و عظمت خداي بزرگ مي باشد.... [1] .

امام بزرگوار (عليه السلام) در اين روايت، علت وجوب نماز را، نفي نمودن تمام طاغوت هاي بيروني و دروني، و اظهار ذلت و مسكنت و خضوع در پيشگاه قادر متعال، و نيز اعتراف بنده به گناهانش، و طلب بخشش آنها از حضرت باري تعالي، معرفي مي فرمايند.

زماني كه انسان سر بر آستان با عظمت خداي تعالي مي گذارد، در حقيقت همه اين حقايق در رفتار او نمودار مي گردد زيرا بنده در چنين حالتي مي داند كه هيچ قدرتي بالاتر از قدرت لايزال حضرت حق وجود ندارد و تنها خداوند متعال است كه مي تواند تمام مشكلات و نارسايي هاي زندگي وي را سامان دهد و لذا با خضوع تمام، سر بر آستان او مي سايد تا شايد توجهي از جانب حضرت احديت شامل حال او گردد.

امام بزرگوار (عليه السلام) در كلامي ديگر، هدف اين فريضه عظيم را اين گونه بيان مي فرمايند:



[ صفحه 113]



نماز صله و موهبتي از طرف خداوند مهربان، براي بنده، بر اساس رحمت و عنايت او مي باشد، و نيز طلب وصال و تقرب به سوي خداوند است. وقتي بنده نمازش را آغاز كرد و با تعظيم و اجلال هر چه بيشتر براي خداوند تكبير گفت و با ترتيل (آيات) را قرائت كرد و با خشوع، ركوع نمود و با تواضع از ركوع سر برداشت، و با ذلت و خضوع سر بر سجده نهاد و با اخلاص، تشهد بجاي آورد، سپس نمازش را با رغبتي تمام، با اميد به رحمت واسعه خداوند سلام داد و به پايان رسانيد در حاليكه بين خوف و رجاء باشد، هر گاه چنين نمازي به جاي بياورد و رعايت مسائل ياد شده را بنمايد، نمازي حقيقي به جاي آورده است. [2] .

مولاي بزرگوار (عليه السلام) در اين روايت، ضمن بيان هدف نماز، چگونگي برگزاري نماز را نيز يادآوري مي فرمايند. چگونگي برگزاري نماز، خود يكي از مسائل با اهميتي است كه نمازگزار مؤمن اگر از آن آگاهي داشته باشد در بهتر برگزاري آن تلاش و كوشش مي نمايد و اميدش به اجابت نمازش بيشتر مي گردد.

نمازگزار بايد بداند در مقابل چه مقام با عظمتي قرار گرفته است، او



[ صفحه 114]



بايد بداند كه در پيشگاه خداوندي قرار دارد كه تمام اعضاي وجودش تسبيح گوي او هستند و از فرمان او پيروي مي كنند. نمازگزار بايد بتواند حق نمازي را كه مي خواهد بجاي آورد، انجام دهد.

مولاي بزرگوار، امام سجاد (عليه السلام) مي فرمايند:

و اما حق نماز آن است كه بداني نماز ورود به درگاه خداي عزوجل است و تو در نماز در پيشگاه او ايستاده اي و چون به اين عقيده باشي، شايسته است كه چون بنده ذليل در نماز بايستي و آرزومند و ترسان و اميدوار و هراسان و مستمند و زاري كننده باشي و خدايي را كه در برابرش ايستاده اي بزرگ بشماري و به وسيله آرامش و وقار، دل بدان دهي و حدود و حقوقش را برپا داري. [3] .

خداوند متعال نماز را هديه اي براي بندگان خود ارزاني داشته است تا بدان وسيله آنها بتوانند به او تقرب جويند و حاجات خود را از او بطلبند.

بهترين حالتي كه يك انسان مي تواند در مقابل خداي خود داشته باشد، زماني است كه داراي حاجتي باشد كه هيچ قدرتي، توانايي انجام آن و برطرف كردنش را نداشته باشد. در چنين حالتي، دعاي بنده اي كه



[ صفحه 115]



اميدش از هر جا بريده شده است و هيچ پناهگاهي جز آستان حضرت باري تعالي نمي شناسد، به اجابت نزديك تر است.

انسان در نماز همواره بايد با اميد برآورده شدن حوائج خود به درگاه حضرت احديت با حالت ذلت و مسكنت، تضرع نمايد و با حالت خضوع و خشوع سر بر ركوع و سجود بگذارد و با اميد به رحمت و مغفرت او نمازش را به پايان برساند و در پايان نماز به حالت خوف و رجاء باشد كه آيا خداوند متعال نمازش را مورد اجابت قرار داده است يا بر اساس عواملي، مردود شناخته شده است.

عواملي هستند كه موجب مردود شناخته شدن نماز مي گردند و ممكن است نمازگزار از آن آگاهي نداشته باشد. يكي از عواملي كه از اهداف بسيار عالي و مهم فريضه نماز بشمار مي رود، زدودن يكي از رفتارهاي نامطلوب موجود در انسان مي باشد كه در كلامي از مولاي بزرگوار، اميرالمؤمنين (عليه السلام) به خوبي قابل مطالعه است.

مولاي بزرگوار، اميرالمؤمنين (عليه السلام) مي فرمايند:

خداوند ايمان را براي پاكسازي انسانها از شرك، و نماز را براي پاكسازي از كبر، واجب فرموده است. [4] .

اين روايت بسيار زيبا، بيانگر حقيقتي بسيار عميق در مورد هدف نماز مي باشد. امام بزرگوار (عليه السلام) در اين روايت، علت وجوب نماز را رهايي



[ صفحه 116]



انسان از يك بيماري رواني، به نام كبر، بيان مي فرمايند:

براي رسيدن به مفهوم عميق اين روايت، لازم است كه مفهوم كبر را مورد بررسي بيشتري قرار دهيم.

كبر در زبان عاميانه، خود را از ديگران برتر دانستن و نخوت ورزي و خود بزرگ بيني مي باشد. اما اين كلمه، در زبان روايت مفهوم عميق تري دارد.

براي رسيدن به مفهوم واقعي اين كلمه، لازم است روايات اسلامي را مورد بررسي قرار دهيم.

عمر بن يزيد از پدرش نقل مي كند كه: به ابوعبداله صادق (عليه السلام) عرض كردم: من غذاي خوب مي خورم، عطر خوب استعمال مي كنم، به اسب قيمتي سوار مي شوم و نوكري در التزام دارم. آيا در اين شيوه زندگي من، تكبر و نخوت وجود دارد اگر چنين است آن را ترك كنم!

امام بزرگوار (عليه السلام) لحظه اي چشم بر زمين دوختند و سپس فرمودند:

آن كس ملعون است كه مردم را زير قدمهايش له كند و حق ناشناس باشد.

گفتم: حق ناشناس نبوده و نيستم، اما معني له كردن مردم در زير قدمها را نفهميدم.

امام بزرگوار (عليه السلام) فرمودند:

(له كننده مردم در زير قدمها) كسي است كه مردم را تحقير



[ صفحه 117]



كند و به آنان تكبر ورزد و گردن فرازي كند. يك چنين آدمي جبار است. [5] .

امام بزرگوار (عليه السلام) در اين روايت، مفهوم كبر را، گردن فرازي و خود برتر بيني و تحقير نمودن ديگران، بيان مي فرمايند و اين همان مفهومي از كبر است كه عموم مردم بدان واقفند. چنين خصيصه اي در رفتار بعضي از مردم به خوبي قابل مشاهده مي باشد. افرادي كه خود را نسبت به ديگران برتر احساس مي كنند و همواره سعي مي كنند خود را بر مردم تحميل كنند و ديگران را همانند بندگاني مي دانند كه بايد ملازم و مطيعان اوامر آنان باشند، اين گونه مردمان در زمره افراد متكبر محسوب مي گردند كه در كلام مولاي بزرگوار (عليه السلام) جلوه گر است.

خداوند متعال همه انسانها را يكسان خلق فرموده است و هيچكس را نسبت بر ديگري برتري نداده است مگر به وسيله دارا بودن عمل تقوي، كه آن هم نمي تواند موجب فخرفروشي و تكبر نسبت به ديگران باشد.

خداوند متعال از وجود چنين عارضه اي در روان و قلب انسانها به خوبي آگاهي دارد و براي رهايي آنها از چنگال اين بيماري هولناك قلبي، فريضه نماز را به آنان واجب گردانيده است تا انسانها با تمسك بدان، بتوانند به تدريج آتش تكبر و نخوت را در قلب خود خاموش نمايند.

كسي كه با اخلاص و حالت خضوع و مذلت و خاكساري، به درگاه



[ صفحه 118]



حضرت باري تعالي نمازش را بجا مي آورد، به تدريج اين حالت تكبر و نخوت ورزي، در قلب او از بين مي رود و نماز واقعي، او را از حالت تكبر خارج مي سازد.

مفهوم ديگري از تكبر در روايات اسلامي مطرح شده است كه بالاتر از خصيصه خودبزرگ بيني و تحقير نمودن ديگران مي باشد.

به منظور آشنا شدن با اين نوع تكبر، روايتي از مولاي بزرگوار، امام صادق (عليه السلام) را مورد بررسي قرار مي دهيم.

... عبدالاعلي گويد: از مولاي بزرگوار، امام صادق (عليه السلام) سؤال كردم، كبر چيست؟

امام بزرگوار (عليه السلام) فرمودند كه رسول الله (ص) فرموده اند: والاترين مرحله كبر آن است كه خلق خدا را زير پا له بكني و حق نشناس باشي.

گفتم چگونه مردم را زير پا له مي كنند و حق نشناس مي شوند؟

امام بزرگوار (عليه السلام) فرمودند:

حق ديگران را ادا نمي كنند، و اهل حق را تحقير مي كنند، و هر كس چنين باشد، رداي كبرياي حق را ربوده است. [6] .



[ صفحه 119]



اين روايت، پايمال نمودن حقوق مردم را، بالاترين نوع تكبر معرفي مي نمايد. پايمال نمودن حقوق مردم توضيح واضح و روشني دارد. كساني كه از پرداخت حقوق قانوني ديگران خودداري مي كنند، در حقيقت با اين عمل خود حقوق مردم را در زير پاي خود له مي كنند. اين نوع تكبر، از شديدترين حالت آن محسوب مي شود كه موجب عدم قبولي نماز مي گردد.

پيامبر بزرگوار (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايند:

كسي كه پيراهني به ده درهم بخرد و در آن ده درهم، درهمي از حرام باشد، تا وقتي كه حقي بر آن پيراهن وجود دارد، خداوند نمازش را قبول نمي كند. [7] .

داشتن حقوق مردم بر عهده ي فرد، بزرگترين وظيفه ي يك نمازگزار است كه بايد قبل از بجا آوردن نمازش به اداي آن بپردازد.

اگر نمازگزاري در حال نماز باشد و فردي كه از او طلب دارد، در چنين حالتي بيايد و حق خود را بطلبد، وظيفه نمازگزار آن است كه نماز خود را قطع كند و دين خود را نسبت به فردي كه به او مديون است بپردازد و سپس به نماز بپردازد زيرا با بودن فردي كه طالب حق خود مي باشد نماز



[ صفحه 120]



او مورد پذرش نمي باشد اين همان تكبري است كه مولاي بزرگوار (عليه السلام) از آن سخن گفتند.

نمازگزار واقعي به خود اجازه نمي دهد حقي بر عهده او از ديگري وجود داشته باشد، زيرا مي داند كه اگر چنين باشد، تكبر ورزيده است و خداوند نماز او را مورد قبول قرار نخواهد داد.

مديون بودن نسبت به حقوق مردم و ادا نكردن آن تا زمان مرگ، بالاخره در عالمي ديگر دامنگير انسان خواهد گرديد و آن زماني است كه خداوند متعال در قرآن كريم به آن اشاره فرموده است.

خداوند متعال در سوره فجر آيه 14 مي فرمايند:

ان ربك لبالمرصاد

«به راستي كه پروردگار تو در كمينگاه است».

مولاي بزرگوار، امام صادق (عليه السلام) در معني اين كلام خداي عزوجل مي فرمايند:

مرصاد ايستگاهي در صراط است كه هر كس مالي يا حقي از مردم بر گردن او باشد به او اجازه داده نمي شود كه از آن عبور كند. [8] .

اداي حقوق مردم يكي از اهداف عالي اداي فريضه نماز به شمار مي رود.

همان گونه كه گفته شد خداوند متعال نيازي به عبادت بندگان خود



[ صفحه 121]



ندارد و علت اينكه عبادت خود را بر بندگانش واجب ساخته است به خاطر آن است كه بدين وسيله قلب و روح آنان را از بيماري تكبر و خود بزرگ بيني و پايمال نمودن حقوق ديگران نجات بخشد و درمان نمايد.

يك نمازگزار واقعي، زماني كه در حضور حضرت باري تعالي به نماز قيام مي كند، به طور يقين در ذهنش چنين ادراكي پديد مي آيد كه آيا حقي از كسي بر عهده او باقي است؟

او دائما رفتار خود را در رابطه با مردم زير سؤال مي برد و هميشه نفس خود را مورد محاسبه قرار مي دهد.

اگر نماز كسي اين گونه باشد كه نمازش بتواند او را از بديها و زشتي ها و تكبرها و خود بزرگ بيني ها نجات بخشد، نمازي خوانده است كه مورد قبول حضرت باري تعالي قرار گرفته است و اگر نمازش نتواند او را از زشتي ها و پليديها برهاند، او بهره اي از نماز نبرده است.

پيامبر بزرگوار (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايند:

هر كس نمازش، او را از فحشاء و منكر باز ندارد، هيچ بهره اي از نمازش، جز دوري از خدا حاصل نكرده است. [9] .

كلام گهربار پيامبر بزرگوار (صلي الله عليه و آله و سلم) بيانگر نماز كساني است كه نمازشان آنها را از زشتي ها و منكرها و تكبرها باز نداشته است.



[ صفحه 122]



كلام پيامبر بزرگوار (صلي الله عليه و آله و سلم) منطبق با اين آيه قرآن كريم است كه خداي تعالي مي فرمايد:

ان الصلاة تنهي عن الفحشاء و المنكر (عنكبوت 45)

«به راستي كه نماز انسان را از زشتي ها و بدي ها باز مي دارد».

كسي كه نماز مي خواند و در عين حال به كارهاي زشت و نادرست نيز دست مي زند، اين فرد در واقع نماز نخوانده است. زيرا نماز حقيقي، به طور طبيعي قادر است انسان را از زشتي و منكرات باز بدارد، زيرا كه يكي از اهداف عالي فريضه نماز، بازداشتن فرد از گناهان و زشتي و منكرات مي باشد.

اين اعمال انسان هر محركي كه داشته باشند، مي تواند به وسيله عامل بسيار مهمي به نام فريضه نماز، قابل كنترل گردد، به شرطي كه نمازي باشد كه مورد قبول درگاه حضرت باري تعالي قرار بگيرد.

همبستگي بسيار زيادي بين قبولي نماز و دور شدن انسان از گناهان و زشتي ها و منكرات وجود دارد. اين عامل، خود راز بسيار عجيبي در زمينه نماز بشمار مي رود.

هر كس كه مي خواهد بداند چه مقدار از نمازش مورد پذيرش خداوند متعال قرار گرفته است، بايد به رفتار و اعمال خود بنگرد و مشاهده كند كه نمازش چه مقدار او را از فحشاء و منكرات دور ساخته است. به هر ميزان كه او از گناه و فحشاء و منكر دور شده باشد، به همان ميزان نمازش مورد قبول درگاه حضرت احديت واقع گرديده است.

كلام شيواي مولاي بزرگوار، امام صادق (عليه السلام)، بيانگر اين حقيقت



[ صفحه 123]



مي باشد.

مولاي بزرگوار (عليه السلام) مي فرمايند:

هركس دوست دارد بداند كه نمازش قبول شده يا نه، بنگرد آيا نمازش چه مقدار او را از گناهان و زشتي ها بازداشته است. پس هر قدر كه نمازش او را از گناهان بازداشته باشد، به همان ميزان نمازش قبول شده است. [10] .

كلام مولاي بزرگوار (عليه السلام) به طور دقيق همان هدفي را دنبال مي كند كه كلام خداي تعالي و پيامبر بزرگوار (صلي الله عليه و آله و سلم) بيان فرموده بودند. رفتارهاي نامطلوب انسان در اثر برگزاري نماز حقيقي، به تدريج از بين مي رود و انسان داراي رفتاري مطلوب و شايسته اي مي گردد. خداوند متعال به همين منظور نماز را بر انسانها واجب گردانيده است كه انسانها با پرداختن به آن، نيروي باطني بسيار قوي در مقابل گناهان داشته باشند و از فحشاء و منكرات دوري نمايند.

يك نمازگزار واقعي، حتي در ضمير خود، تفكر يك گناه را نمي تواند داشته باشد. انساني ممكن است به ظاهر مشغول نماز باشد اما وقتي از نماز فراغت يافت، آنچه را كه در ضمير خود وجود دارد، به طور ناخودآگاه، عملي سازد و خود را به زشتي ها و گناهان بيالايد و به منكرات دست بزند.



[ صفحه 124]



نماز چنين فردي نتوانسته است ضمير او را شستشو دهد و رفتار او را تغيير دهد.

در يك حديث قدسي اين موضوع، بسيار صريح و روشن مورد مطالعه قرار گرفته است:

خداوند متعال به داوود (عليه السلام) مي فرمايند:

چه بسيار ركعت هاي طولاني با حالت گريان و خاشعانه كه نمازگزار انجام مي دهد اما نزد من به اندازه پوسته خرمايي ارزش ندارد. زيرا زماني كه من به قلب او نظر مي افكنم، مي بينم تا از سلام فارغ شد، اگر زني خود را به او عرضه نمايد، اجابتش خواهد كرد و اگر مؤمني با او معامله كرد به او خيانت خواهد نمود. [11] .

نمازگزاري كه نمازش خالصانه و خاضعانه انجام نمي گيرد، در نتيجه نمي تواند او را از فحشاء و منكر باز بدارد زيرا كه نمازش را با توجه و حضور قلب انجام نمي دهد.

اگر بدانيم كدام نماز است كه مي تواند انسان را از فحشاء و منكرها باز بدارد و موجب قبولي نماز گردد، بدون ترديد به يك هدف بسيار عالي



[ صفحه 125]



دست يافته ايم كه عمل به آن مي تواند ما را به سعادت جاويدان برساند.

نماز، كليد رهايي بخش انسان از ظلمت ها و آلودگي ها است. نماز مي تواند مشكلات رواني و قلبي انسانها را درمان كند، انسانهايي كه همواره در معرض لغزش ها قرار دارند اگر همچنان بر خطاها و لغزشهاي خود مداومت داشته باشند، چهره قلبشان تاريك و سياه مي گردد و در رستگاري به رويشان بسته مي شود و به گرداب سقوط در جهنم نزديك مي شوند.

نماز، عاملي است كه مي تواند انسان را از خطر سقوط رهايي بخشد. نماز، منجي انسانها از ورطه هاي هولناك گناهان و خطاها مي باشد.

اما نماز داراي شرايطي است كه اگر با شرايطش انجام پذيرد، مي تواند نجات بخش انسانها گردد.

خداوند متعال در قرآن كريم مي فرمايند:

قد افلح المؤمنون، الذينهم في صلاتهم خاشعون.

(مومنون 1 و 2)

«به تحقيق مومنيني رستگار مي شوند كه در نمازشان خاشع باشند».

بدون ترديد نماز كليد رستگاري مي باشد زيرا كه خداوند متعال راه رستگاري را، نماز بيان فرموده است كه به حالت خشوع برگزار شود. اينك ببينيم خشوعي كه خداوند متعال در نماز شرط رستگاري مؤمنين بيان فرموده است، چه مشخصاتي دارد.



[ صفحه 126]



از پيامبر بزرگوار (صلي الله عليه و آله و سلم) سوال كردند: خشوع چيست؟

فرمودند:

(خشوع) يعني فروتني و خاكساري در نماز، و اينكه بنده با تمام قلبش به سوي خدا روي آورد. [12] .

بنابراين خشوع در نماز به مفهوم تواضع و فروتني مي باشد و تواضع و فروتني آن است كه مؤمن با تمام قلبش متوجه خداي تعالي باشد. در چنين حالتي است كه مؤمن امر پروردگار متعال را در مورد خشوع نماز، انجام داده است.

مولاي بزرگوار، امام صادق (عليه السلام) در اين زمينه مي فرمايند:

هر گاه در حال نمازي بودي، بر تو باد به خشوع و توجه كامل به نماز، چون خداوند در قرآن مي فرمايد:

«اهل ايمان كساني هستند كه در نماز خشوع مي ورزند» [13] .

كلام مولاي بزرگوار (عليه السلام)، بيانگر همان حقيقتي است كه از زبان پيامبر بزرگوار (صلي الله عليه و آله و سلم) مورد مطالعه قرار گرفت.



[ صفحه 127]



از بررسي در روايت ارائه شده مي توان نتيجه گرفت، زماني كه انسان به هنگام نماز با تمام قلب خود، متوجه حضور خداوند متعال گردد و در اداي كلامي كه بيان مي كند همواره او را مد نظر قرار دهد، حالت خشوع نمازش را ادا كرده است.

هدف ما از بررسي اين مطلب آن است كه بدانيم زماني كه در نماز هستيم و به حالت خشوع نماز مي خوانيم، چه مي گوئيم و از خداوند متعال چه درخواستي داريم.

بدون ترديد اگر در نماز به خواسته هاي خود آگاهي داشته باشيم، روز به روز به حالت خشوع نماز ما افزوده خواهد شد.

براي ايجاد حالت خشوع و حضور قلبي، راهنماييهاي متعددي از سوي ائمه معصومين (عليهماالسلام) ارائه گرديده است كه آگاهي از آنان مي تواند ما را در اين زمينه ياري دهد.

مولاي بزرگوار، امام صادق (عليه السلام) مي فرمايند:

همانا من مؤمني از شما را دوست دارم كه وقتي به نماز فريضه مي ايستد، با قلبش به سوي خدا متوجه گردد، و قلب خود را در حالت نماز به دنيا مشغول نسازد.

پس هيچ مؤمني نيست كه با قلب خود در نمازش به سوي خدا برگردد، مگر اينكه خداوند با همه الطافش به او روي مي آورد و بعد از آن، قلوب همه مؤمنين از راه رأفت و



[ صفحه 128]



مهرباني به سوي او رو مي آورند. [14] .

كلام مولاي بزرگوار (عليه السلام)، بيانگر آثار خشوع قلبي در نماز مي باشد. خشوع بنده نمازگزار، زماني انجام مي پذيرد كه او خود را در مقابل عظمت حضرت باري تعالي مشاهده كند و آثار رحمت وي را در قلب خود ادراك نمايد.

زماني كه بنده به هنگام نماز با قلبي مملو از عشق به عظمت خدا، به سوي او روي مي كند، رحمت خداوند متعال سراپاي بنده را فرامي گيرد.

بنابراين براي ايجاد حالت خشوع، همواره بايد بنده خود را در حضور حضرت باري تعالي احساس كند و عاشقانه در عبوديت او كوشش نمايد، در غير اين صورت هيچ گونه حالت خشوعي در قلب وي پديدار نخواهد گرديد.

پيامبر بزرگوار (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايند:

خدا را چنان عبادت كن كه گويي او را مي بيني، اگر تو او را نمي بيني، او ترا مي بيند. [15] .



[ صفحه 129]



كلام پيامبر بزرگوار (صلي الله عليه و آله و سلم) رمز رسيدن به حالت خشوع و توجه قلبي است. انسان با عمل نمودن به اين كلام زيبا، مي تواند به رستگاري دو جهان برسد. زماني كه انسان بداند واقعا در مقابل مقام عظيمي قرار گرفته است كه خالق اوست و او را مي بيند و از تمام مكنونات قلبي وي آگاهي دارد، بدون ترديد تمام توجه خود را به سوي او معطوف مي دارد.

نكته جالب توجه آن است كه فرد بايد همواره در نمازهايش چنين حالتي را محافظت نمايد و به اين عمل خود مداومت داشته باشد، زيرا با انجام گاه به گاه آن، انسان نمي تواند به توجه قلبي و خشوع برسد.

از ديدگاه روانشناسي، زماني انسان مي تواند به ادراك مفهومي برسد كه آن عامل را به طور مداوم در ذهن خود به ادراك برساند. در چنين حالتي است كه مفهومي در ذهن انسان به ادراك دائمي مي رسد.

ادراك مفهوم خداي تعالي در ذهن انسان نياز به تمرين و ممارست و مداومت بسيار زيادي دارد و تنها روش ايجاد ادراك آن، تمرين نمودن روايت پيامبر بزرگوار (صلي الله عليه و آله و سلم)، در هر نماز مي باشد. كساني كه به اين امر مداومت داشته باشند، مي توانند به ادراك برتري چون ادراك خداي تعالي، نايل گردند. [16] .

نكته جالب توجه در ايجاد چنين ادراكي، آن است كه بر اثر چنين ادراك برتري در ذهن و قلب انسان، عوامل جنبي آن نيز به لطف پروردگار متعال در روان و رفتار انسان محقق مي گردد.

همه ما به اين امر واقفيم كه خداي تعالي ما را مي بيند و از مكنونات



[ صفحه 130]



قلبي ما آگاهي دارد. اما تنها دانستن اين مفهوم، اثر مطلوبي در رفتار ما ايجاد نمي كند، بلكه زماني مي تواند اين تفكر در ذهن ما به مرحله تكاملي خود برسد، كه روايت پيامبر بزرگوار (صلي الله عليه و آله و سلم) را در نمازهاي خود تداوم بخشيم. پس از مدتي خواهيم ديد بر اثر عمل نمودن به اين روايت، آثار مطلوب اين ادراك در رفتار ما نيز ظاهر مي شود. به عبارتي ما بر اثر تكامل يافتن اين ادراك، به مرحله يقين رسيده ايم.

رسيدن به مرحله يقين، مطلوب ترين مرحله آن ادراك است و انسان زماني كه مفهومي را در ذهن و قلب خود تداوم بخشد، به مرحله يقين آن مفهوم خواهد رسيد.

مداومت به اينكه خداي تعالي ما را مي بيند و از مكنونات قلبي ما آگاهي دارد، از اين قاعده مستثني نيست. بر اثر تداوم بخشيدن به روايت فوق، اين مفهوم مي تواند در ذهن و قلب ما به مرحله يقين برسد و آثار مطلوب آن نيز كه دوري گزيدن از گناهان است، در رفتار ما پديد آيد.

سالها پيش يكي از دانش آموزانم از اين موضوع بسيار تعجب كرده بود. او روزي پيش من آمد و گفت:

شما روزي روايت پيامبر بزرگوار (صلي الله عليه و آله و سلم) را به ما گفتي و تأكيد كردي كه با تكرار آن، اثري در قلبتان پديد خواهد آمد. من تصميم گرفتم مدتي فرموده پيامبر بزرگوار (صلي الله عليه و آله و سلم) را عملي سازم و آن چنان نماز بخوانم كه ايشان فرموده اند. من فرد گناهكاري بودم، پس از آنكه مدتي با اين روش نماز خواندم، متوجه شدم كه ديگر نمي توانم به سوي گناه بروم. اين موضوع كاملا تعجب مرا برانگيخت!

مشاهده رفتار اين دانش آموز، آثار رفتاري عمل به روايات را آشكار مي سازد و ثابت مي نمايد، كه اگر روايات را آنچنان كه بيان مي كنند به كار



[ صفحه 131]



ببنديم، آثار بسيار سودمندي برايمان به ارمغان خواهد آورد. مشاهده رفتار اين دانش آموز در اثر برگزاري نماز صحيح، وجود چنين ادراكي را ثابت مي كند، زيرا كه او فردي اهل گناه بود، پس از مدتي كه به برگزاري نماز با روايتي كه پيامبر بزرگوار (صلي الله عليه و آله و سلم) بيان فرموده اند، همت گمارد، چنان حالت دگرگوني در قلب و رفتار وي پديد آمد كه هر زمان مي خواست گناهي مرتكب شود تأثير مفهوم روايت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در روان او، مانع انجام آن مي گشت.

اين حقيقت يكي از رمزهاي برگزاري صحيح نماز را بيان مي كند، و ثابت مي نمايد نمازي كه با حقيقت و درستي اجرا شود مي تواند مانع بسياري از زشت كاريها و گناهان انسان گردد.

نظير چنين حوادثي در بين مردم، بسيار اتفاق افتاده است كه آنها پس از برگزاري نماز صحيح، از اعمال زشت و نارواي خود دست برداشته اند. وقوع چنين رفتاري در مقابل برگزاري چنين نمازي، يكي از اهداف اصلي نماز بشمار مي رود.

بنابراين بايد توجه داشت نمازي مي تواند چنين نيرويي را در نفس انسانها پديد آورد و انسان را از ارتكاب به گناهان و آلوده شدن به معاصي جلوگيري كند، كه با توجه قلبي و خشوع تمام انجام پذيرد.

مولاي بزرگوار، اميرالمؤمنين (عليه السلام) خطاب به كميل مي فرمايند:

اي كميل، مهم نيست كه نماز بخواني و روزه بگيري و صدقه بدهي، مهم آن است كه نماز، با قلبي پاك انجام پذيرد و



[ صفحه 132]



مورد قبول خداوند باشد و با خشوع و خاكساري ادا گردد. [17] .

انجام چنين نمازي شايد براي بعضي از ما تقريبا غيرممكن مي باشد زيرا ما نمي توانيم به هنگام نماز، تمركز ذهني در ذهن خود ايجاد كنيم. تمركز ذهني ما در هنگام اداي نماز توسط عواملي از بين مي رود. بايد ديد آيا مي توان از هم گسيختگي ذهني در نماز را از بين برد و تمركزي ايجاد نمود كه نماز ما مورد قبول خداي تعالي گردد؟ براي رسيدن به چنين هدفي رهنمودهاي ائمه معصومين (عليهماالسلام) را بايد مورد بررسي قرار دهيم.


پاورقي

[1] ان علة الصلاة انها اقرار بالربوبية لله عزوجل و خلع الانداد و قيام بين يدي الجبار جل جلاله بالذل و المسكنة و الخضوع و الاعتراف و الطلب للاقالة من سالف الذنوب و وضع الوجه علي الارض كل يوم اعظا ما الله عزوجل... (عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 211، وسايل الشيعه، ج 2، ص 4).

[2] صلة الله للعبد بالرحمة و طلب الوصال الي الله من العبد اذا كان يدخل بالنية و يكبر بالتعظيم و الاجلال و يقرء بالترتيل و يركع بالخشوع و يرفع بالتواضع و يسجد بالذل و الخضوع و يتشهد بالاخلاص مع الامل و يسلم بالرحمة و الرغبة و ينصرف بالخوف و الرجاء فاذا فعل اداها بالحقيقة. (احاديث نماز، ج 1، ص 99، بحارالانوار - ج 84، ص 246).

[3] و حق الصلاة ان تعلم انها وفادة الي الله عزوجل و انت فيها قائم بين يدي الله فاذا علمت ذلك قمت مقام العبد الذليل الحقير الراغب الراهب الراجي الخائف المستكين المتضرع المعظم لمن كان بين يديه بالسكون و الوقار و تقبل عليها بقلبك و تقيمها بحدودها و حقوقها (امالي، ص 396).

[4] فرض الله تعالي الايمان تطهيرا من الشرك و الصلاة تنزيها عن الكبر. (بحارالانوار، ج 6، ص 109).

[5] انما الجبار الملعون من غمص الناس و جهل الحق.

من حقر الناس و تجبر عليهم فذلك الجبار. (گزيده كافي، ج 1، ص 248).

[6] ان اعظم الكبر غمص الخلق و سفه الحق

يجهل الحق و يطعن علي اهله و من فعل ذلك نازع الله ردائه. (گزيده كافي، ج 3، ص 249).

[7] من اشتري ثوبا بعشرة دراهم و في ثمنه درهم حرام لم يقبل الله تعالي صلاته مادام عليه منه شي ء. (عرفان اسلامي، ج 2، ص 334 - محجة البيضاء، ج 3، ص 204).

[8] المرصاد قنطرة علي الصراط لا يجوزها عبد بمظلمة عبد. (تفسير نور الثقلين، ج 5، ص 573).

[9] من لم تنهه صلاته عن الفحشاء و المنكر لم تزده من الله الا بعدا. (احاديث نماز، ج 1، ص 81 - بحارالانوار ج 82، ص 198).

[10] من احب ان يعلم اقبلت صلاته ام لم تقبل، فلينظر هل منعته صلاته عن الفحشاء و المنكر. فبقدر ما منعته قبلت منه. (احاديث نماز - ج 1، ص 105- بحارالانوار، ج 82، ص 198).

[11] اوحي الله داوود (عليه السلام): كم من ركعة طويلة فيها بكاء بخشية قد صلاها صاحبها لا تساوي عندي فتيلا حين نظرت في قلبه فوجدته ان سلم من الصلوة و برزت له امراة و عرضت عليه نفسها اجابها و ان عامله مؤمن خانه. (احاديث نماز، ج 1، ص 226- بحارالانوار، ج 82، ص 257).

[12] قال (صلي الله عليه و آله و سلم): التواضع في الصلاة و ان يقبل العبد بقلبه كله علي ربه. (احاديث نماز، ج 1، ص 198 - بحارالانوار، ج 84، ص 264).

[13] اذا كنت في صلاتك فعليك بالخشوع و الاقبال علي صلاتك فان الله تعالي يقول: «الذين هم في صلاتهم خاشعون» (احاديث نماز، ج 1، ص 197 - بحارالانوار، ج 84، ص 26).

[14] و اني لاحب للرجل منكم المؤمن اذا قام في صلاة فريضة ان يقبل بقلبه الي الله و لا يشغل قلبه بامر الدنيا، فليس من مؤمن يقبل بقلبه في صلاته الي الله الا اقبل الله اليه بوجهه و اقبل بقلوب المؤمنين اليه بالمحبة له بعد حب الله اياه. (احاديث نماز، ج 1، ص 214 - بحارالانوار، ج 82، ص 240).

[15] اعبد الله كأنك تراه، فان كنت لا تراه فانه يراك. (احاديث نماز، ج 1، ص 199 - نهج الفصاحه، ص 65).

[16] براي بررسي بيشتر به كتاب مباني روانشناسي از ديدگاه اسلام تأليف نگارنده مراجعه شود.

[17] يا كميل، ليس الشأن ان تصلي و تصوم و تتصدق، الشأن ان تكون الصلاة فعلت بقلب نقي و عمل عندالله مرضي و خشوع سوي. (احاديث نماز، ج 1، ص 197 - بحارالانوار، ج 84، ص 266).


بازگشت