برهان نظم


جهان اسرارآميز هستي، كتاب ناگشوده اي است كه خواندن آن براي افراد عادي دشوار است. از ميان انسان ها تنها كساني، مي توانند اوراق اين كتاب را ورق بزنند و به مطالعه آن بپردازند و به نظمي كه در تمام نقاط آن موج مي زند، پي ببرند، كه دانشمند باشند.

بر اساس مطالعات دانشمندان، جهان خلقت داراي نظمي حيرت انگيز است و هيچ گونه بي نظمي در آن مشاهده نمي شود. هر دانشمندي كه با ابزارهاي علمي خود، مشاهده گر اين جهان پهناور باشد درستي اين حقيقت را مورد تأييد قرار مي دهد.

اما حتي گاهي در ميان دانشمندان نيز افرادي پيدا مي شوند كه خالق چنين نظم حيرت انگيزي را انكار مي كنند. آنان با آنكه دانشمندند، اما در ناداني به سر مي برند.

مولاي بزرگوار، امام صادق (عليه السلام) مي فرمايند:

انكار آفريدگار از ناداني است نه از دانايي. انسان عاقل اگر براي چند دقيقه، نظام بدن خود را مورد مطالعه قرار دهد، مي فهمد كه اين نظام، بي كم و كاست، يك ناظم دارد و آن كس



[ صفحه 51]



كه اين جهان را به وجود آورده، ناظم آن است. [1] .

مطالعه در حقيقت بدن انسان كه خود يك سيستم منظم و پيچيده اي مي باشد، بيانگر وجود ناظم قادر و توانايي مي باشد كه انسان را پديد آورده است.

نظام جهان هستي، حقيقتي بالاتر و مهم تر از بدن انسان مي باشد. نظامي كه بر جهان خلقت حاكم است، از حيرت انگيزترين مسائل جهان هستي است. مشاهده گردش زمين و ديگر سيارات در منظومه شمسي و گردش همه آنها در كهكشان راه شيري، حاكي از يك نظم كلي جهان خلقت است. چنين نظمي مي تواند استدلال محكمي بر وجود خداي متعال باشد.

مولاي بزرگوار، اميرالمؤمنين (عليه السلام) با جمعي از پيروان خود در گذرگاهي عبور مي كردند. پيرزني را ديدند كه با چرخ نخ ريسي خود مشغول رشتن پنبه بود.

امام بزرگوار (عليه السلام) پرسيدند: پيرزن، خدا را چگونه شناخته اي؟

پيرزن به جاي اينكه جوابي بدهد، دست از دستگيره چرخ نخ ريسي برداشت، طولي نكشيد، چرخ پس از دور زدن، از حركت باز ايستاد.



[ صفحه 52]



پيرزن گفت: يا علي، چرخ به اين كوچكي براي گردش و چرخيدن احتياج به فردي چون من دارد، آيا ممكن است ستارگان به اين عظمت و كرات به اين بزرگي، بدون مدبري دانا و حكيم و صانعي توانا و عليم با نظم معيني به گردش در بيايد و از گردش خود باز نايستد؟

امام بزرگوار (عليه السلام) رو به ياران خود نموده و فرمودند: مانند پيرزنان خدا را بشناسيد. [2] .

استدلال پيرزن در اثبات وجود خداي متعال از طريق برهان نظم، تحسين برانگيز است. او در زماني كه هنوز علم نجوم آن چنان پيشرفت نكرده، مي تواند چنين استدلالي در نظم عالم داشته باشد و با چنين قاطعيتي وجود خداوند متعال را به اثبات برساند، نشان از رشد ايمان و قوي بودن شناخت وي دارد، چنين استدلالي مي تواند در انديشه دانشمندان ستاره شناسي كه مدتها در اين زمينه مطالعه كرده اند، باشد.

برهان نظم، شكل تكامل يافته استدلال عقلي است كه دانشمندان بر اساس يافته هاي علمي خود و بر اساس استدلال عقلي، از آن استفاده مي كنند.

هر دانشمندي كه با ابزارهاي علمي خود به مشاهده گوشه هايي از خلقت پهناور و منظم بپردازد، با بهره گيري از اين استدلال مي تواند وجود خداي متعال را براي خود و ديگران به اثبات برساند.



[ صفحه 53]



مشاهده گردش منظم ماه به دور زمين و زمين به دور خورشيد و گردش ديگر سياره ها در فضاي بيكران با نظم خاص و حساب شده، دليل و برهان قاطعي براي وجود خالق متعال مي باشد.

مولاي بزرگوار، امام صادق (عليه السلام) با بهره گيري از اين پديده مي فرمايند:

در اين منظومه شمسي و ماه و ستارگان و برجهايش تأمل كن و بنگر كه چگونه به طور مستمر و مداوم در جهان مي گردند تا بر اساس اين حكمت و تدبير استوار، شب و روز در پي هم درآيند و فصول چهارگانه در زمين پديدار گردد و زمين و جانداران روي آن، اعم از حيوانات و رويندگان (و انسان) آنگونه كه توضيح دادم، از فوايد و منافع آن بهره مند گردند.

سپس امام بزرگوار (عليه السلام) براي كساني كه گردش منظومه شمسي را، اثر يك تصادف مي دانند، مثالي ارائه نموده و مي فرمايند:

اگر كسي بگويد: از كجا بدانيم كه اين حالات و حركات به صورت اتفاقي و از روي تصادف است؟ بايد در پاسخ آنها گفت:

چرا اين سخن را درباره چرخي كه از چند قطعه حساب شده ساخته شده است و به صلاح باغ و درخت مي چرخد و آنها را آبياري مي كند، نمي گويد؟

اگر درباره اين دستگاه با حكمت (كه ساخته دست انسان



[ صفحه 54]



است) چنين عقيده اي داشته باشد و مردم از او بشنوند، درباره اش چگونه فكر مي كنند و چه مي گويند؟

آيا درباره اين دولاب و چرخ چوبي، كه با حكمتي اندك، و براي استفاده در قطعه اي از زمين ساخته شده، نمي تواند بگويد كه بي سازنده و بي تدبيرگر است، ولي درباره اين چرخ اعظم (منظومه شمسي) كه به صلاح و سود زمين و اهل آن است و با حكمت و تدبير و نظمي محيرالعقول پديد آمده، قائل به بي تدبيري و بي حكمتي و بي آفرينندگي شود؟ اگر اين چرخ همچون ابزاري عادي و كوچك، از كار بيفتد و نارسايي در آن پديد آيد، مردم چه چاره اي مي توانند داشته باشند؟ [3] .



[ صفحه 55]



استدلال امام بزرگوار (عليه السلام) در زمينه برهان نظم، چنان قاطع و محكم است كه همه شك ها را از دل افرادي كه در اين زمينه ترديد دارند، مي زدايد. اگر اين افراد با اندكي تأمل در كلام مولاي بزرگوار (عليه السلام) بينديشند، به خوبي درمي يابند كه جهان هستي بيهوده و تصادفي خلق نشده است بلكه خداي تعالي از خلقت آن داراي هدفي مي باشد.

بر اساس استدلال امام بزرگوار (عليه السلام)، مي توان استدلال هاي مشابهي را ارائه داد. خوشبختانه در زمان ما وجود ابزارهايي كه به طور منظم ساخته شده، فراوان است و هر كدام از آنها مي تواند مبناي استدلال برهان نظم واقع شود.

به طور مثال يك ساعت روميزي كه با چرخ دنده كار مي كند، خود يك مجموعه منظم است. دنده هاي اين ساعت كه با ظرافت خاصي در كنار هم قرار گرفته اند بر اساس قانوني به كار خود ادامه مي دهند. اگر خللي در يكي از چرخ دنده ها به وجود آيد، به طور مسلم نظم ساعت در هم فرومي ريزد و مجموعه منظم از كار باز مي ايستد.

آيا عقل سليم قبول مي كند اين ساعتي كه خود يك مجموعه منظم است، بدون سازنده باشد؟ هر كس چنين ادعايي داشته باشد، بدون ترديد بايد در عقل او شك كرد!

در حالي كه ساعتي با چنين ظرافتي، نياز به سازنده اي ماهر دارد، آيا منظومه با اين عظمت، كه به طور بسيار منظم و دقيق، در فضاي بيكران به



[ صفحه 56]



حركت خود ادامه مي دهد، بدون آنكه خللي در نظم آن وجود داشته باشد، آيا مي تواند بدون سازنده اي دانا و حكيم باشد؟

مطالعه در خلقت زمين و ماه و خورشيد و ديگر ستارگان و پي بردن به نظمي كه بر آنان حاكم است، مي تواند انسان را به سوي توحيد و شناخت خداوند متعال راهنمايي نمايد و نيز ثابت كند كه نظم دهنده اي در جهان خلقت وجود دارد كه مدبر تمام امور جهان است و جهان هستي به اراده او در جريان است و اگر خداوند متعال لحظه اي نظر لطف خود را از اداره اين جهان بردارد، همه عالم فنا و نابود مي شود.

مولاي بزرگوار، امام صادق (عليه السلام) مي فرمايند:

اگر تنها به اندازه يك لحظه، توجه خداوند از اداره امور جهان به چيز ديگري معطوف شود، جهان و هر چه در آن است از بين خواهد رفت يعني مبدل به چيزهاي ديگري خواهد شد، زيرا هيچ چيز از بين رفتني نيست.

ولي توجه خداوند هرگز از اداره امور دنيا به چيز ديگري معطوف نمي شود زيرا جهان بر اساس قواعد ثابت و هميشگي اداره مي شود و دانايي مطلق خداوند متعال موجب گرديده است كه هر قاعده كه براي اداره امور جهان وضع كرده، هميشگي باشد و كليه اين قواعد و قوانين بر اساس مصالح است و قاعده اي وجود ندارد كه در آن



[ صفحه 57]



مصلحتي وجود نداشته باشد. [4] .

هر گوشه اي از جهان خلقت را مشاهده كنيم، از اتم كه كوچكترين ذرات جهان است تا كهكشانهاي بسيار عظيم، همگي بر اساس قاعده و قوانين خاصي به مسير حركت خود ادامه مي دهند و كوچكترين تخلف و سرپيچي از قانون خداوند متعال در آنها مشاهده نمي شود. خداوند متعال چنان قانون خويش را بر اين عالم حاكم فرموده، كه احدي توان نافرماني از قانون مدون او را ندارد و اگر موجودي لحظه اي از اين قوانين سرپيچي و تخلف نمايد، نابود شدنش حتمي است.


پاورقي

[1] مناظره، ص 37، (از مناظره مولاي بزرگوار، امام صادق (ع) با ابوشاكر).

[2] اصول وافي، ج 1، ص 104.

[3] فكر في هذا الفلك بشمسه و قمره و نجومه و بروجه تدور علي العالم في هذا الدوران الدائم بهذا التقدير و الوزن لما في اختلاف الليل و النهار، و هذه الا زمان الاربعة المتوالية علي الارض، و ما عليها من اصناف الحيوان و النبات من ضروب المصلحة كالذي بينت و شخصت لك انفا، و هل يخفي علي ذي لب ان هذا تقدير مقدر و صواب و حكمة من مقدر حكيم.

فان قال قائل: ان شي ء اتفق ان يكون هكذا فما منعه ان يقول مثل هذا في دولاب تراه يدور و يسقي حديقة فيها شجر و نبات، فتري كل شي ء من الته مقدرا بعضه يلقي بعضا علي ما فيه صلاح تلك الحديقة و ما فيها، و بم كان يثبت هذا القول لوقاله، و ما تري الناس كانوا قائلين له لو سمعوه منه، افينكران يقول في دولاب خشب مصنوع بحيلة قصيرة لمصلحة قطعة من الارض: انه كان بلاصانع و مقدر: و يقدر ان يقول في هذا الدولاب الاعظم المخلوق بحكمة يقصر عنها اذهان البشر لصلاح جميع الارض و ما عليها، انه شي ء اتفق ان يكون بلاصنعة و لا تدبير، لو اعتل هذا الفلك كما تعتل الآلات التي تتخذ للصناعات و غيرها اي شي ء كان عند الناس من الحيلة في اصلاحه (بحارالانوار، ج 3، ص 116).

[4] مناظره، ص 42.


بازگشت