مبناي توحيد فطري


توحيد فطري ريشه در اعماق نهاد انسان ها دارد زيرا كه خداوند متعال انسان ها را بر اساس آن سرشته است.

خداوند متعال در عالمي به نام عالم ذر، از تمام انسانها به حقانيت و توحيد خود پيمان گرفته است بدين جهت امكان ندارد كسي در روي زمين پيدا شود كه آن لحظه و آثارش را فراموش نمايد. خداوند متعال در چنين عالمي انسانها را چون ذره اي از صلب حضرت آدم (عليه السلام) خارج نموده و از آنها به ربوبيت خود اقرار و پيمان گرفته است.

در تفسير قمي از پدرش از ابن عمير از ابن اسكان و از امام



[ صفحه 29]



صادق (عليه السلام) روايت شده كه گفت: از آن جناب پرسيدم اشهادي كه در آيه:

و اذ اخذ من بني آدم من ظهورهم ذريتهم و اشهدهم علي انفسهم الست بربكم؟ قالوا بلي (اعراف 172)

«و چون پروردگار تو از پشت فرزندان آدم ذريه آنها را بيرون آورد و آنها را بر خود گواه گرفت كه: آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند بلي»

آيا مشاهده آنها به طور عيني بوده است؟

امام بزرگوار (عليه السلام) فرمودند:

آري، چيزي كه هست مردم خصوصيات آن موقف را فراموش كرده اند و تنها معرفت را از دست نداده اند و به زودي آن خصوصيات به يادشان خواهد آمد و اگر آن معرفت را هم فراموش مي كردند احدي نمي فهميد كه خالق و روزي دهنده او كيست. اشخاصي كه در اين موقف كافر شدند، كساني هستند كه در آن نشأه ايمان نياوردند و اقرارشان زباني بوده است و همان هايند كه خداوند در حقشان فرموده است:

فما كانوا ليؤمنوا بما كذبوا به من قبل (اعراف 101)

«ايمان نخواهند آورد به چيزي كه در سابق آن را تكذيب كرده بودند» [1] .



[ صفحه 30]



زماني كه خداوند متعال از انسانها به ربوبيت خود پيمان گرفت، همه انسانها به اين سؤال پاسخ مثبت دادند اهل ايمان با زبان و قلب خود به آن اعتراف نمودند ولي كافران تنها به زبان خود بدان اقرار كردند.

يكي از علل عدم گرايش كافران به ايمان همين عامل است اما با توجه به اين موضوع، حتي كافران نيز در لحظات سخت و بحراني به ياد خدا مي افتند و از او استمداد مي طلبند.

در روايات اسلامي مسئله گرايش انسانها به توحيد، به طور مكرر بيان گرديده است. روايت بسيار جالبي از پيامبر بزرگوار (صلي الله عليه و آله و سلم) در اين زمينه وجود دارد كه روشنگر بحث ما مي باشد.

پيامبر بزرگوار (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايند:

هر كودكي كه با فطرت خود متولد مي شود يعني آن فطرتي كه آگاهي دارد به اينكه خداي عزوجل خالق اوست، خداي تعالي مي فرمايد:

و لئن سالتهم من خلقهم ليقولن الله (زخرف 87)

«اگر از آنها بپرسي چه كسي شما را خلق كرده است، گويند خدا» [2] .

اين روايت نيز به خوبي ثابت مي كند كه انسانها داراي سرشت



[ صفحه 31]



توحيدي مي باشند و فطرت آنها بر اساس توحيد بنا نهاده شده است و هر زمان از كسي سؤال شود، چه كسي شما را خلق كرده است؟ جواب آنها يك كلمه بيشتر نيست و آن خداوند متعال مي باشد. پاسخ دادن به اين سؤال، بر اساس وجود پيماني است كه در عالم ذر از هر انساني اخذ گرديده است و هيچ كس نمي تواند آن را ناديده بگيرد.


پاورقي

[1] نعم فثبتت المعرفة و نسوا الموقف و سيذكرونه و لو لا ذلك لم يذر احد من خالقه و رازقه فمنهم من اقر بلسانه في الذر و لم يؤمن بقلبه فقال الله (آيه 101 سوره اعراف) (تفسير الميزان، ج 16، ص 221).

[2] كل مولود يولد علي الفطرة بان الله عزوجل خالقه كذالك قوله (آيه 87 سوره زخرف) (اصول وافي، ج 1، ص 87).


بازگشت